حیات جناب ابراهیم علیه السلام به عنوان طالب و مجاهدی صادق بسیار شگفت انگیز است ، به نحوی که تمام جریانات و اتفاقات زندگی او امتحان بوده و ایشان در همه آنها سالکی مجاهد و صادق بوده اند ، خدای متعال ایشان را بسیار می دواند اما او همچنان با صدق در مسیر طلب باقی می ماند و نمی برد ، این یعنی حرکت به سوی خدا !!
اولین مرحله سلوک ایشان آن زمانی است که
خدای متعال عالم را برای به ثمر نشستن نهال وجود انسان خلق نمود و هدف اصلی خلقت انسان را نیز خدا نما شدن قرار داد ، یعنی این که انسان بتواند به مقام خلیفۀ اللهی برسد و به این منظور انبیاء و اوصیاء را به سوی بندگان فرستاد و کتاب های آسمانی بر آنان نازل نمود تا برنامه ای برای عروج ملکوتی انسانها به سوی عالم لقاء الله باشد .
حقیقت عالم انسان بر این اساس سرشته شده است که اعمال او بر اساس دانسته هایش صورت می گیرند ، یعنی افعال انسان تابع دستوراتی هستند که از قوه عاقله او صادر و تبدیل به اراده شده اند و بعد از آن است که انگیزه ای در وجود او شکل گرفته و منجر به صادر شدن فعلی از او می شود ، به همین مطلب اشاره دارد قول رسول اکرم صلی الله علیه و آله که فرمود :
امام صادق علیه السلام در بیانی نورانی در مقام تنظیم رابطه انسان با نفسش به مردی فرمود :
« اجْعَلْ نَفْسَکَ عَدُوّاً تُجَاهِدُهُ »[1] نفست را همانند دشمنی که با او به پیکار برخاسته ای قرار ده !
این جا سوالی مطرح می شود که مگر نفس جزئی از وجود انسان و شأنی از شئون او نیست؟! پس مجاهده و مبارزه با او چه معنایی دارد ؟
عالم هستی قربانگاهی برای موجودات است ! تمام موجودات روزی به وجود آمده و صورت ظاهری مخصوصی به خود می گیرند و در آخر نیز آن شکل وصورت ظاهری را از دست داده و در چرخه عالم هستی قرار می گیرند ، حال برخی موجودات مانند گیاهان و جمادات به اقتضاء خلقتشان در عالم هستی بعد از مدتی به چرخه طبیعت بر می گردند تا مواد اولیه نظم طبیعی را تامین کنند ، اما برخی موجودات فرا مادی