قابلیّتها و امتیازات جسمانی و یا حتّی علمی و معنوی ما هیچوقت نباید باعث شود که خودمان را از دیگری بالاتر ببینیم و به چشم حقارت به او نگاه کنیم، هر انسانی به فراخور خلقتش دارای توانایی و قابلیّتهایی است که دیر یا زود و در بزنگاه و موقعیت مناسبش آشکار خواهد شد و به او در زندگی بهتر کمک خواهد کرد.
.
حتّی بر فرض اینکه نوع توانایی و قابلیتهای ما قابل دسترسی برای دیگران نباشد و تصوّر کنیم از این جهت منحصر به فرد هستیم باز هم نباید فریب این بازی شیطان را بخوریم و به خودمان اجازه دهیم خود را بالاتر و برتر از دیگر بندههای خداوند ببینیم چرا که ما همیشه در معرض امتحان خداوند هستیم و گرفتن نعمت و دادن آن به دیگری آنچنان زود رقم خواهد خورد که وقتی به خودمان بیاییم نخواهیم فهمید چه شد و از کجا ضربه خوردیم.
.
امام کاظم(علیهمالسلام)
«لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّکَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ»(1)
«خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل و تکبّر(خودبزرگبینی) را وسیله جهل قرار داده است»
تحف العقول، ص 396
رسولاکرم(صلیاللهعلیهواله)
«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ«(1)
«میان شما دو چیز سنگین و گرانبها می گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند»
این توصیه تمدّنساز رسول اکرم(صلیاللهعلیهواله) بیشتر و حتّی بسیار بسیار بیشتر از انکه بخواهد متوجّه امور شخصی و زندگی خانوادگی مردم باشد متوجّه سیاستگذاران و حکمرانان است، همانانی که با قانونگذاری برای مردم نسبت به طریقه زندگی آنان جهت میدهند و خط میکشند و مسیر تعیین میکنند.
سیاستگذاری و وضع قانون در چهارچوب قرآن و مبانی دینی و با الگو گرفتن از خط مشی اهل بیت(علیهمالسلام) چنگ زدن به همان ریسمانی است که رسولاکرم(صلیاللهعلیهواله) به ما توصیه کرده است و این اتفاق وقتی رخ دهد و وقتی در قانونگذاری و اعمال سیاستهای کلی نظام مبانی دینی و قرآنی پیاده شوند، آرام آرام دین رسولاکرم(صلیاللهعلیهواله) که ریشه در آسمان الوهیّت پروردگار متعال دارد بر روی زمین اجرا خواهد شد و به دنبال آن و بعد از دمیده شدن حال و هوای آسمان بر روی زمین، همانندکاری که امام خمینی(ره) انجام داد مردم زمین نیز رنگ و بوی آسمانیان را به خود خواهند گرفت و زندگی را برای دنیاپرستان و مستکبران عالم تنگ و تاریک خواهند کرد.
1-کافی
برای دریافت عکس با کیفیت اصلی روی عکس کلیک کنید
هجوم مردم آمریکا به فروشگاها/دزدیده شدن محمولههای بهداشتی کشورها توسط کشورهای دیگر/غارت فروشگاها و گرفتن عکس سلفی با مواد غذایی احتکار شده در کشورهای غربی/ بیمارستان های در حال سقوط/اجساد آلودهای که به دلیل پر شدن ظرفیت بیمارستانها در خیابانها رها شدند/ استفاده از کیسه زباله به جای استفاده از لباسهای مخصوص محافظتی(گان) در بیمارستانها و دهها عنوان دیگر که تنها کافیست با یک جستجو در خبرگزاریها و سایتها ببینید تا خودتان بهتر از هر زمان دیگری صدای شکسته شدن به افول رفتن عمر تمّدن غرب با همه آن ادعاها و ظاهر اتوکشیده و دلفریبش را بشنوید و متوجّه شوید که بشر بدون اعتقاد هر چند هم که ادعای انسانیّت کند ولی چه باطن پوچ و شکنندهای دارد.
البته در خود کشور ما هم به صورت نادر پیدا میشوند کسانی که اگر گرفتار شرایط همسان شوند عملکردی مشابه مردمان کشورهای اروپایی و آمریکایی داشته باشند و همینطور در کشورهای اروپا و آمریکا هم کسانی پیدا میشوند که پایبند اخلاق و دین باشند و همانند ما عمل کنند امّا بحث بر سر مجموعه عملکرد یک جامعه و همکاری جمعی تودههای مردم با یکدیگر برای مقابله با خطرات و مشکلات است و حساب موارد نادر جداست
کم نیستند کتب و سخنرانانی که وقتی حرف از ظهور و انتظار فرج میشود این پدیده را فرایندی پنهان و شوقی در قلب انسان نسبت به ظهور امام زمان(عج) تعبیر میکنند و هیچگونه نسخهای برای تلاش، حرکت و در صورت نیاز مبارزه در جهت شناساندن و پیاده کردن فرهنگ و سیره سیاسی معنوی اهلبیت(علیهمالسلام) به غیر از انتظار ظهور حتّی اگر حکومتی ظالم و طاغوت امور را در دست بگیرد نمیدهند و به عبارتی سهم خودشان از ظهور و یاری امام زمان(عج) را بیکار و منتظر نشستن با قلبی پر از درد و عشق معنی میکنند.
امّا به نظر میرسد این تفسیر از انتظار فرج عاقلانه و سازنده نیست و تجربه تاریخی مخصوصاً در زمان حکوت پنج ساله امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام) به عنوان یک معصوم نشان میدهد تا فرهنگ و سطح عقلانیّت جامعه رشد یافته نباشد از رهبری همچون امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)نیز کاری برنخواهد آمد و علاوه بر رهبری معصوم و کامل بالا بودن سطح عقلانیّت و بینش سیاسی جامعه برای تحمّل و پیروی از ایشان نیز شرط است، پس طبیعتاً اگر کسی به دنبال حضور سیاسی و معنوی امام زمان(عج) به عنوان یک معصوم در بین مردم است نمیتواند نسبت به این تجربه تاریخی بیتفاوت باشد و در مقایسه این اتفاق تاریخی با حکومت امام زمان(عج) تحلیلی نداشته باشد.
از طرف دیگر روایاتی از حضرات معصومین(ع)به دست ما رسیده است که مؤید اینچنین تحلیل و نگرشی به موضوع ظهور امام زمان(عج) است و خبر از ناتوانی در استقامت و پیروی ما از حضرت در صورت اینکه به شناختی درست و یقینی قوی نرسیده باشیم میدهد.
امام سجاد(علیهالسلام)
«لَا یَثْبُتُ عَلَیْهِ إِلَّا مَنْ قَوِیَ یَقِینُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُه»(3)
«کسی بر _امامت او (امام مهدی-عج)_ ثابت نمی ماند مگر آنکه یقینش قوی و شناختش درست باشد»
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج51، ص: 134
با شروع شیوع ویروس کرونا و همهگیر شدن این پدیده در کل جهان و به دنبال آن ناتوانی و درماندگی کشورها از پیدا کردن درمان این بیماری وقتی تنها راه چاره شد، تعطیل کردن مراکز پرتردد و تجمعات در شهرها پس طبیعتاً وضعیت اقتصادی مردم و درآمد هر شغلی که بقایش و خدماتش به حضور مردم بستگی دارد کم فروغ شد و از طرفی زیاد شدن پدیدههای سیل و زلزله در مناطق مختلف جهان وقتی زندگی مردم را به هم ریخت، صداهایی از گوشه و کنار به گوش میرسید که خبر از شروع وضعیت آخرالزمانی میداد و مردم را برای خروج از این وضعیت و رهایی از بلاهای آسمانی و زمینی دعوت به دعا برای ظهور امام زمان(عج) و حتّی گرفتن ختومات و عبادتهای چهل روزه میکرد.
امّا قبل از اینکه بخواهیم در مورد این نظریه حرف بزنیم به نظر باید به این سوأل جواب بدهیم که آیا نسخه درمان مردمی که به مشکلات اقتصادی برخورد کردهاند و یا بر اثر سیل، زلزله و یا بیماری بیخانمان شدهاند و یا عضوی از خانواده خود را زا دست دادهاند، ظهور امام زمان(عج) است؟
و یا آیا خداوند امام زمان(عج) برای اصلاح و برگرداندن اموال و دارایهای مردم خسارت دیده در زمان ما مأمور کرده است؟
بر فرض اگر امام زمان(عج) ظهور کند و مشکلات اقتصادی مردم حل نشود و یا زلزله متوقف نشود چه میشود؟
و یا اگر قبل از ظهور امام زمان(عج) دولت توانمندی پیدا شود و مشکلات اقتصادی مردم را حل کند آیا مردم دیگر نیازی به حضور امام زمان(عج) خواهند داشت؟
به نظر میرسد قبل از اینکه بخواهیم جوابی از جنس ظهور امام زمان(عج) برای حل مشکلات مردم بدهیم، لازم است اوّل خوب با معنای امام و منجی آشنا شویم و ببینیم وظیفه امام معصوم در قبال مردم چیست و در کنار آن با فلسفه غیبت امام زمان(عج) نیز آشنا باشیم و حتّی از بررسی زندگینامه و فعالیّتهای سیاسی و اجتماعی پدران بزرگوار امام زمان(عج) که همه آنان صاحبان مقام امامت بودند و عمر شریفشان را در راستای پیاده کردن دین اسلام و هدایت مردم گذاشتند، غافل نشویم تا بتوانیم تحلیل درستتری از ظهور امام زمان(عج) داشته باشیم.
امّا در آخر به جهت اینکه اشارهای به جواب داشته باشیم، شاید بتوان اینگونه قلم بر کاغذ گذاشت و اینگونه نوشت که فلسفه زندگی در این دنیای خاکی با مشکلات و مصائب گره خورده است و انتظار فرج امام زمان(عج) انتظاری در راستای رهایی از مشکلات زندگی و گذر از بلاهای آسمانی و یا زمینی و در نهایت تغییر این سنّت الهی در روی این کره خاکی نیست، بلکه آنچه به قلوب مردم جهان برای ظهور امام زمان(عج) باید حرارت بدهد، دغدغه مبارزه با استکبار و ظلمستیزی و در نهایت پیاده شدن دین خدا بر روی این کره خاکیست.
طی چند هفته گذشته و با شروع ویروس کرونا که باعث شد مسئولین تصمیمهای سختی مثل تعطیلی نمازهای جمعه و حرمهای زیارتی را بگیرند همه ما ناراحت شدیم ولی نه از اینکه تصمیم اشتباهی گرفتند و حرمها را نباید میبستند و چرا بستند، بلکه از بیتوفیقی خودمان که گرفتار اینچنین وضعیتی شدیم و به ناچار باید برای حفظ سلامتی جسمی جامعه و جلوگیری از قدرت گرفتن چرخه انتقال ویروس تصمیم به تعطیلی این اماکن مقدسه بگیریم.
امّا ناراحت کنندهتر و تأمل برانگیزتر از این وضعیت عملکرد عدّهای در جهت مقابله با این تصمیمات و گشودن در حرمها مخصوصاً در حرم حضرت معصومه(علیهمالسلام)بود.
نوع تفکّر و بینشی که باعث میشود کسی با بستن درب حرم ایمان و اعتقادش را از دست رفته ببیند و برای زنده نگه داشتن آن خودش را به جلوی حرم برساند و اقدام به شکستن درب حرم کند برمیگردد به آن روحانی و مرجعی که بدون توجّه به معارف عالی، عمیق و دقیقی که در سیره و مکتب اهل بیت(علیهمالسلام) در جریان است، دین را در چند آجر و آهن دور قبر معصومین(علیهمالسلام)خلاصه کرده است و از متأثران خود بدون این اماکن و تشکیلات ساختمانی دور قبر معصومین(علیهمالسلام) افرادی پوچ و بیهویّت ساخته است.
آنچه مؤمنین را به کمال میرساند تسلیم و ارادت قلبی آنان به طریقت و خط مشی ائمه اطهار(علیهمالسلام) است و اگر در زمانی نماز جماعت، زیارت قبر معصومین(علیهمالسلام)حج و سایر عبادتهای جمعی فضیلت و کمالآفرین میشود، ممکن است در زمان دیگر و با توجّه به شرایطی خاص و موقتاً وقتی انجام این عبادات بر خلاف مصلحت و مبانی عمیق دینی شوند، سیّئه و با شائبه گناه همراه باشند
امام صادق(علیهالسلام)
«الطِّیَرَةُ علی ما تَجعَلُها إن هَوَّنتَها تَهَوَّنَت، وإن شَدَّدتَها تَشَدَّدَت ، وإن لَم تَجعَلْها شَیئا لَم تَکُن شَیئا»(1)
«تأثیر فال بد به خودت بستگی دارد: اگر آن را آسان بگیری آسان میشود و اگر سخت بگیری سخت میشود و اگر ان را به چیزی نگیری چیزی نخواهد شد»
فال خوب و یا فال بد زدن هر کدام دو حالت مختلف در روان انسان ایجاد میکند، اولی به انسان امید و آرزو منتقل میکند و دومی هم ناامیدی و پریشان خاطری نصیبش میکند.
به عبارتی میتوان گفت فال زدن ادعایی از غیب است، ادعایی است از اسباب و جریاناتی که ما از آنها در ایجاد خوشیها و ناخوشیها، برکتها و بیبرکتیها بیخبر هستیم.
با کمی دقت متوجّه میشویم که این فال بد یا خوب زدنها در بعضی موارد با توجّه به منافع و خوشایند کسی که فال میزند صورت میگیرد مثل اینکه ما از کسی خوشمان نمیآید و یا شاید هم میآید و به همین دلیل آمدن و دیدن او را به فال بد یا خوب میگیریم و در بعضی موارد هم تنها هدف خودنمایی است.
همچنین در بعضی موارد هم از به هم ربط دادن مسائلی که هیچ ربطی به هم ندارند رخ میدهد و مثالش را میتوان در مواردی دید که شخص با دیدن گربه سیاه یا سفید در اول روز به این نتیجه میرسد که روز بدی و یا خوبی در پیش خواهد داشت.
امّا حقیقت فال بد و یا خوب زدن حقیقتی است نه از جنس اتفاقات و وقایع خارجی بلکه حقیقتی است از جنس نَفس خود ما بدین صورت که نفس ما فقط آنچه را که ما دوست داریم به خودش میگیرد و طبق همان طرز تفکّر و عینکی که در جلوی او برای دیدن دنیا گذاشتهایم سخت و یا آسان میگیرد و قضاوت میکند و در نهایت میسازد و ایجاد میکند.
اما در این میان خوش به سعادت کسانی که غل و زنجیر این نوع نگاه را در هم شکستهاند و در هر اتفاق و رویدادی نفس خود را متوجّه یگانه قدرت عالم وجود یعنی پروردگار متعال میکنند، یعنی هر اتفاق و رویدادی که در طول روز و زندگی برای آنان پیش میآید بدون اینکه بخواهند خیالپردازی و داستانسرایی کنند ذهن خود را تنها مشغول انجام وظیفه و رعایت اخلاق و انسانیّت میکنند و اجازه نمیدهند شیطان به طرق مختلف مثل وسوسه و فال بد زدن ذهن آنان را به بازی بگیرد.
پس بدین ترتیب آنچه در پشت جملات بیان شده در روایت گهربار امامصادق(علیهالسلام) در سخت و یا آسان و یا حتّی بیاثر گرفتن تأثیر فال بد بیان شده به نفس خود انسان برمیگردد و هر بازخوردی از فال نیک یا بد متوجّه شدت و یا ضعف اعتقاد و باور خود انسان به اثرگذاری آن است.
1-الکافی : 8 / 197 / 235
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«الدّین یعصم»(1)
دین نگاه میدارد(مصونیّت میبخشد)
دین مصونیت میبخشد یعنی برنامهها و دستورات دین انسان را حفظ میکند، ایمنی میبخشد، محافظت میکند از هر برنامه و آئینی که بر خلاف شاکله و فطرت انسان توسط منحرفان و کجفهمان برای او تعریف میشود و سرمایه انسانی و کمالجوی او را به بیراهه میکشاند و در کنار و همزمان با محافظت، دستگیری میکند از شکسته بالان پشیمان و کجراهه رفتگان خسته و در نهایت هدایت میکند به سوی آسمانهای بلند معنویّت و بندگی پروردگار متعال، آن آسمانهایی که کبوتران بلند پرواز را بدون دینداری توان پریدن و اوج گرفتن در آن آسمانها نیست.
1-غرر الحکم و درر الکلم، ص: 17،ح1
محبّت کردن و همیشه مورد توجّه و عنایت دوستان و اطرافیانمان قرار گرفتن اتفاقی است که نتیجه خوشاخلاقی و خوشرفتاری خود ما با آنان است و اینگونه نیست که ما صاحب دوستانی صمیمی و با ارزش باشیم بدون اینکه صمیمیّت و ارزشی در خود ما وجود داشته باشد.
کبوتر با کبوتر باز با باز/کند همجنس با هم جنس پرواز
و در عین حال وقتی محبّت و ارزشگذاشتن ما به دوستانمان زیاد میشود یکی از رایجترین اشتباهاتمان میشود، اعتماد و در مسائل مالی و یا کاری روی آنان حساب کامل باز کردن.
ما نباید محبّت و ارزشگذاری را به پای اعتماد ورزیدن بگذاریم و همیشه باید برای پیشبرد امور مالی و کاری خود حساب دوستی و محبّت ورزیدن را جدا بدانیم.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«اُبْذُلْ لِصَدِیقِکَ کُلَّ المَوَدَّةِ و لا تَبذُلْ لَهُ کُلَّ الطُّمَأنِینَةِ»(1)
«هر چه محبّت داری نثار دوستت کن امّا هر چه اطمینان داری به پای او مریز»
پاورقی
1-غررالحکم حدیث 2463
بازخورد خبر شهادت سردار سلیمانی در بین مردم و رسوایی هر چه بیشتر آمریکا در منطقه و در بین متحدانش و از طرفی سرخوردگی طرفداران مذاکره با آمریکا در داخل کشور و سرمایه برباد رفته آمریکا برای تفرقهافکنی بین ایران و عراق و همچنین به هم خوردن نقشههای نرم دولتمردان داخلی برای از بین بردن فرهنگ شهادت و شهادتطلبی در طرف دیگر همه و همه در کنار هم فتنههایی نبودند که یکروزه و یا چندماهه بشود اصلاحشان کرد و تنها یک خون الهی که بواسطه بندگانی الهی در کالبد ملت دمیده میشد میتوانست خارج از معادلات تحلیلگران و سیاستپردازان عمل کند و با بیدار کردن فطرت مردم این تارهای حاکمان مستکبر که به نظم در هم تنیده شده بود را خراب کند و عالمیان را مبهوت خود کند.
ثارالله(خون خدا) شدن ثمره زحمت کسانی میشود که عمرشان را بر طریق بندگی پروردگارشان و سرسپردگی کاملشان به ولایت گذراندهاند، همان کسانی که به محض قبول و ورود به آستان ولایت گناهان اول و آخرشان آمرزیده میشود و سلام خداوند را از بدو تولدشان تا به هنگام شهادتشان نصیب خود میکنند و در نتیجه حیات و بیشتر از حیاتشان مماتشان مایه هدایت و بیداری مردم میشود.
«وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا»(1)
«سلام بر من روزی که تولد یافته و روزی که بمیرم و روزی که زنده برانگیخته شوم»
1-سوره مبارکه مریم آیه 33
صبح جمعه که از شهادت سردار سلیمانی با خبر شدم ناراحت شدم ولی بعد از گذشت چند ساعت و دیدن بازخورد این خبر در بین مردم بیشتر از اینکه ناراحت شوم متحیّر شدم و فهمیدم که خبر این شهادت قبل از اینکه احساسات و عواطف مردم را درگیر کرده باشد جریانی معنوی در قلب آنان رقم زده است که خارج از معادلات این جهانی است.
بله به نظر میرسد این اشکهای چشمان و این حرارتی که در قلبها به جریان افتاده است ثمره خون خداست، ثمره خونی است که تنها میتواند به واسطه شهادت بندگان مخلَص خدا در کالبد نیمه جان مردم دمیده شود و چراغ هدایت و برطرف کننده فتنههای زمانه شود.
پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآله)
«طُوبى للمُخْلِصینَ ، اُولئکَ مَصابیحُ الهُدى، تَنْجَلی عَنهُم کُلُّ فِتْنَةٍ ظَلْماءَ»(1)
«خوشا به حال مخلِصان؛ آنان چراغهاى هدایتند که هر فتنه تیرهاى از سوى آنها زدوده مىشود.»
1-کنز العمّال : 5268
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«لَأَنْ أُهْدِیَ لِأَخِی الْمُسْلِمِ هَدِیَّةً تَنْفَعُهُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِمِثْلِهَا»(1)
«هدیهای که به برادر مسلمانم بدهم و به دردش بخورد در نزد من محبوبتر از این است که مثل آن را صدقه بدهم»
گاهی اوقات نگاه ما به توصیهها و دستورات اخلاقی دینی از این جهت که در ذهنمان یک حالت بیشتر برای اجرایی کردن آن نقش نبسته است نگاهی خشک و غیر قابل انعطاف میشود.
مثلاً همین یک نمونه که در حدیث شریف از امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام) ذکر شده است و ذهن ما را به افقهای بالاتری از صدقه دادن و بخشیدن باز میکند.
هدیه دادن و صدقه دادن از این جهت که در هر دو انسان بذل مال و دارایی میکند مشترک هستند و حتّی هدیه دادن از مصادیق مستحب صدقه دادن است که در زیر مجموعه آن قرار میگیرد، بدین معنی که صدقه انواع مختلفی دارد که بعضی واجب مثل خمس و زکات و بعضی مستحب مثل بخشش به فقرا و یا هدیهای که برای دوستانمان میخریم و...
امّا اصلیترین نکتهای که در بیان امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام) وجود دارد این است که مؤمن باید ابتکار عمل داشته باشد و بتواند به جای صدقه و کمک پنهانی و یا حتّی آشکار خود به اطرافیانش این کار را در قالب یک هدیه زیبا و یا حتّی به واسطه سفارش کار به فرد مورد نظر انجام دهد تا هم عزّت او را حفظ کرده باشد و هم به روابط دوستی و صمیّمت و دهها فایده دیگری که زاییده این نوع همکاری و برقرای ارتباط است دست پیدا کرده باشد.
پاورقی
1-کافی،ج5،ص144
رسول اکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«إذا لم تَغُلَّ اُمَّتی لم یقُمْ لَها عَدُوٌّ أبَدا»(1)
«هرگاه امّت من نسبت به هم کینه نورزند، هیچ دشمنی هم در برابر آنها قد علم نمیکند»
اساسیترین و اصلیترین راهکار دشمنان یک کشور برای سرنگونی آنان ایجاد تفرقّه و دشمنی بین خود مردم آن کشور است.
در واقع دشمنان یک کشور با نفوذ در میان مردم و مسئولین با سخنچینی کردن و یا درست کردن جوکهای مختلف و یا حتّی تحریک احساسات قومیّتی بین آنان ایجاد یک جدایی و فاصله میکنند و آنان را از یکدیگر میرنجانند و عدهای هم از روی ناآگاهی دنبالهروی آنان میشوند.
همین اتفاق بستری میشود برای ایجاد ذهنیّت و ناراحتی بین مردم و در صورت کنترل نشدن و آگاه نکردن مردم تبدیل میشود به کینه و عدوات بین آنان و وقتی این اتفاق بیافتد طبیعتاً مردم یک کشور و یا یک امّت بزرگ مثل اسلام که شامل کشورهای مختلف عربی و غیرعربی هستند دیگر در مقابل دشمنان با یکدیگر متحّد نخواهند شد و همین اختلاف بهترین پیام برای قدعلم کردم و طمعورزیدن دشمنان اسلام برای حمله به آنان است.
پاورقی
1-کنزالعمال،ح1104
مهمترین ویژگی تمدّن معیوب غرب بحث علم و تکنولوژی آنان نیست بلکه بحث ساختارها و قوانینی است که برای ادارات و نهادهای آموزشی و اجتماعی دنیا تعریف میکنند و این در حالی است که هر کدام از آن قوانین با دوراندیشی تنظیم شدهاند و مثل میلههایی هستند که با قرار گرفتن در کنار هم تبدیل به زندانی برای توسعه و پیشرفت واقعی کشورها میشوند.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً»(1)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، به جای مؤمنان، کافران را به دوستی خود نگیرید. آیا میخواهید علیه خود حجّتی روشن برای خدا قرار دهید؟»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَق»(2)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید[به طوری] که با آنها اظهار دوستی کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند.»
1-سوره مبارکه نساء آیه144
2-سوره مبارکه ممتحنه آیه 1
اکثر کسانی که به افسردگی میرسند و ذهنشان برای خودکشی فعّال میشود کسانی هستند که با دیگران و مخصوصاً افراد سالم و آگاه از ناکامیها، ناراحتیها و مشکلات خود حرف نمیزنند و بیشتر ناملایمات زندگی را بدون تحلیل و یا کسب تجربهای در دل خود انبار میکنند.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«هرکه خودرایی کند هلاک گردد ، و هرکه با مردمان مشورت کند در عقل آنان شریک شود.»
1-نهج البلاغه ، الحیاة جلد ۱ صفحه ۳۱۱
فضای ذهنی بیشتر کسانی که قصد خودکشی دارند پر است از توهمّات یعنی عقائد و تفکّراتی که نه به هم ربطی دارند و نه مبنا و منطقی دارند و یا حداقل رابطه درستی بین آن تفکّرات و عقائد برقرار نشده و بحران آفرین شدهاند.
گاهی عصبانیّت ذهن آدم را به این وضعیت میاندازد.
گاهی هم دلخوری و احساس تحقیر از جانب کسانی که وابستگی شدید به آنها داریم و یا نظرات آنان برای ما مهم است آدم را به بحران میبرد.
مثلاً به طرف گفته موهات چقدر زشته و یا تو بیعرضهای و ... .
به نظرم همین مدل جملهها به جوانان امروزی و یا دهه هشتادیها که با سریالهای عاشقانه ماهوارهای و مخصوصاً ترکیهای تربیت شدند و بالا اومدند میتونه بحرانزا بشه.
در هر صورت برای درمان ریشهای افسردگی و روحیه خودکشی خیلی مهمه که بفهمیم طرفمان تحت تاثیر چه تفکّراتی است و دنیایش چگونه میگذرد.
خودکشی ازچاله درآمدن و به چاه افتادن است، خودکشی انسان را از مشکلاتی که کم و زیاد برای همه مردم وجود دارد خلاص خواهد کرد ولی وارد مشکلاتی بزرگتر و دردناکتر و غیرقابل برگشت خواهد کرد که خداوند بصورت اختصاصی برای فرد خودکشی کننده در نظر گرفته است.
امامصادق(علیهالسلام)
«مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا»(1)
«هر کس عمدا خودکشی کند، او همیشه در آتش دوزخ خواهد بود»
پاورقی
1-من لا یحضره الفقیه , ج 4 , ص 95
گریه و غمی برای عزای اباعبداللّه الحسین(علیهالسلام) ارزشمند و مایه عنایت پروردگار است که همسو و هم جهت شود با تفکّر و آرمان اباعبداللّه الحسین(علیهالسلام) و در غیر اینصورت برای کسی که برای حسین اشک بریزد ولی در مقابل حسین بایستد و بر علیه تفکّر و آرمان اباعبداللّه الحسین(علیهالسلام) رأی بدهد و یا قانونگذاری و سیاستگذاری کند چه عنایتی میتواند باشد و چه قضاوتی میشود کرد.
امام کاظم(علیهمالسلام)
«نَفَسُ المَهمُومِ لَنا المُغتَمِّ لِظُلمِنا تَسبِیحٌ، وهَمُّهُ لِأمرِنا عِبادَةٌ»(1)
«کسی که برای ما اندوهگین، و به خاطر ستمی که بر ما رفته غمگین باشد، نفس کشیدنش تسبیح است و غمخواریاش برای امور ما عبادت است»
گریه بر ائمه اطهار(علیهم السلام) مخصوصاً اباعبداللّه الحسین(علیهلسلام) به جهت حماسهای که در بندگی و تبعیت از پروردگار متعال در کربلا آفرید و تمام شئون خلقت را متأثر کرد، به عبارتی گریه بر تمام ارزشها و آرمانهای آسمانی و گریه بر تمام آنچه است که تمام انبیاءالهی به دنبال پیاده کردن آن بودند و به همین جهت است که در روایات گریه بر مصیبتهای وارده بر معصومین(علیهمالسلام) عبادت و تسبیح پروردگار معرفی شده است.
گریه بر مصیبت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) خبر از عنایت پروردگار به دل انسان میدهد و بعد از آن به برکّت هر قطره اشکی که صادقانه برای حسین جاری میشود خداوند دهها مشکل و مصیبت از انسان دور میکند و این گریه در ادامه از هر انسانی یک حسین خواهد ساخت که به تنهایی و لبیک گویان به ندای«هلمنناصر ینصرنی» اباعبدالله الحسین(علیهالسلام)میتواند در مقابل استکبار بایستاد و زیر بار حرف زور و ذلّت نرود
پاورقی
1-کافی، جلد 2، صفحه 226
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً»(1)
«ای شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود»
داستان مظلومیت اباعبدللّهالحسین از هر واقعیتی واقعیتر و از هر گفتمان و آرمانی نافذتر و از هر سلاحی مخربتر و برای هر قلب سالمی حرارت بخش و مایه حیات است
پاورقی
1-جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556
وقتی منافقان و اهل تزویر میزهای امور اجرائی و سیاستگذاری یک ملّت را در دست میگیرند، نوع بازداشتها، تشویقها و تنبیهات آنان روشی میشود برای هدایت جمعی رسانهها و تودههای مردم تحت کنترلشان به سوی وادادگی، کمتحرّکی و سکوت در مقابل سیاستهای ضد دینی آنان و در نهایت بیطرفی در صحنههایی همچون کربلا
جریان کربلا و جریان صف کشیدن یک جامعه بر علیه اباعبداللّه الحسین(علیهالسلام) نتیجه یک جریانسازی سیاسی که ساختار اداره جامعه را در دست داشتند بود.
ساختاری که بوسیله تظاهر به دینداری و تعهّد به دین رسول اکرم(صلیاللّهعلیهواله) آرای تودههای مردم را داشت و نوع سیاستگذاری آنان در تشویقها، تنبیها و مجازاتهایی که داشتند مجال و حوصله ورود در سیاست را از عموم مردم میگرفت.
رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«إِنِّی لَا أَتَخَوَّفُ عَلَی أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَحْجُزُهُ إِیمَانُهُ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ کُفْرُهُ وَ لَکِنْ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ مُنَافِقاً عَلِیمَ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ مَا تُنْکِرُون».(1)
«من برامت خویش از مؤمن و مشرک بیم ندارم، زیرا که بازدارنده مؤمن ایمان او است، و مشرک را کفر او سرکوب میکند، ولی از منافق زبانباز بر شما بیمناکم که چیزی میگوید که شما قبول دارید و میپسندید، و کاری میکند که آن را زشت میشمارید»
پاورقی
1-بحار الأنوار(ط - بیروت)، ج2، ص 110
گریه کردن و عزاداری برای مظلومیّت اباعبداللّه الحسین (علیهماسلام) و مصائب عاشوراء بدون شک ارزشمند و مورد عنایت است، امّا خوش به سعادت کسانی که از پای درس این عالم به پای درس عالمی دیگر در رفت و آمدند تا بفهمند که چرا کربلا کربلا شد و چرا اباعبداللّه الحسین(علیهماسلام) ماندگار شد و چرا تفکّر و عقیده حسین(علیهالسلام) الگوی هر رهبر آزادیخواه و مبارزی در طول تمام تاریخ شد.
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«قولُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأهِ اِنّی اُحبُّکِ لا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَدا»(1)
«این که مرد، به همسر خود بگوید: «تو را دوست دارم»، هرگز از دل همسر بیرون نمیرود!»
اظهار محبّت و حتّی بیپاسخ نگذاشتن محبتّی که همسرمان به ما میکند به شکل معجزه آسایی در بهبود کیفیت زندگی تأثیر خواهد گذاشت.
چاشنی محبّت و ابراز علاقه به دیگران مخصوصاً وقتی طرف مقابل همسرمان باشد به صورت شگفتانگیزی معادلات رفتاری او و فضای خانه را متوجّه تغییر و تحوّلات خوبی خواهد کرد و آستانه تحمّل و بردباری او را در مقابل پستی و بلندیهای زندگی افزایش خواهد داد.
پاورقی
1-وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۲۰، ص۲۴٫
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«أَشْرَفُ الْخَلَائِقِ التَّوَاضُعُ وَ الْحِلْمُ وَ لِینُ الْجَانِبِ»(1)
«شریف ترین اخلاق، تواضع، بردباری و نرم خویی است»
هر شغل و سمتی که در بیرون از خانه داریم و هر مقام و منزلتی که اطرافیانمان برای ما قائل هستند برای ما و زندگی خارج از خانه ماست و وقتی وارد خانه میشویم باید به یک همسر و پدر و یا حتّی مادر متواضع که توالت تمییز میکند و فرزندانش بر روی او خر سواری میکنند تبدیل شویم.
وقتی اینگونه زندگی را فهمیدیم و رفتارمان با همسرمان بر اساس تواضع و صمیمیت رقم خورد، شاید از عشق و علاقه تجربه و خاطره متفاوتی و جدیدی برای ما رقم بخورد و نگاه ما در مورد کلام گهربار امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام) در مورد تواضع نگاهی متفاوت شود.
1-عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 115 ، ح 2555
امیرمؤمنان علی(علیه السلام)
«سُوءُ الظَّنِ یُفْسِدُ الامُورَ وَ یَبْعَثُ عَلَی الشُّرُورِ»(1)
«سوءظن کارها را به فساد می کشد و سبب انواع شر می شود»
سوءظن و شک میوه فضاهای تاریک و مبهم هستند که وقتی برطرف نشوند، طبیعتاً مشکلآفرین و دردسرساز خواهند شد و برای رفع اینگونه مشکل لازم است هم ما و هم همسرمان پاسخگوی سوالات پیش آمده باشیم و نگذاریم فضای اعتماد و آرامش خانواده به فضائی آسیبپذیر و پرتنش تبدیل شود.
پاورقی
1-غررالحکم، جلد 4، صفحه 132
سفر جسمانی انسان از خاک است و به خاک ختم میشود و سفر روحانی او هم اگر شروعش کند و نظر پرعنایت پروردگار عالم به همراهش باشد و بتواند از دنیاهای جذّاب و بهتآور و منحرف کننده کشف و کرامات و تصرفّات و ... بگذرد، از این دنیای خاکی با نادانی و بلندپروازی شروع میشود و باز به همین دنیای خاکی و ساده باز خواهد گشت و نفسی به رضایت و علمی از جنس ناآگاهی و سکوت و مسئولیتی به سنگینی عالم وجود، بهرهاش خواهد بود.
به عبارتی سفر معنوی انسان سفری است برای فهم معارف قرآن و سیر در آن تا به مقصد بندگی پروردگار عالم برسد و در آن مقام واقعی خود که اشرف مخلوقات است قرار بگیرد.
امّا سنگینی و اهمیّت این سفر معنوی آنچنان بالا و با اهمیّت و پر فراز نشیب است که پروردگار متعال در آیات 20 و 21 سوره مبارکه حشر پرده از این حقیقت بر میدارد و با آوردن مثال کوه که در این دنیا نماد پایداری، مقاومت و اقتدار است این پیام را میرساند که آن حقیقتی که در قلب مؤمنان میگذرد و آنان به دنبال تکمیل آن هستند، آنچنان سنگین است که اگر آنرا به کوهی در این دنیا عرضه کنیم متلاشی و نرم خواهد شد.
«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون»
«اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم میدیدی که در برابرش به خشوع درمیآید و از ترس خدا میشکافد. این مثلها را برای مردم میآوریم باشد که بیندیشند»
سوره مبارکه حشر آیه21
به نظر میرسد ساعاتی در شبانهروز و یا نهایتاً چند روز یکبار ما باید زمانی داشته باشیم تا با همسرمان صحبت کنیم و حرفهایش را بشنویم و همچنین حرفهایمان را بگوییم.
یک فضای صمیمی گفتگو بین زن و شوهر برای اظهار محبّت و یا بیان گلایه و یا رفع شبهات که به شدّت بر روی شناخت ما از یکدیگر تأثیر گذار است و طبیعتاً این اتفاق به ما در بهبود نحوه گفتار و رفتارمان نیز کمک خواهد کرد.
یکی از فرقهای انسان تربیت شده و انسان تربیت نشده در این است که شخص بی قید و بند هر چیزی به ذهنش میرسد را میگوید و هر رفتاری که دوست داشته باشد را انجام میدهد و مراعات حال و شأن و شخصیت مردم و اطرافیانش اهمیّتی برای او ندارد.
کشمکش و مجادله ما در خانه با همسرمان بر روی مسائل پیش پا افتاده و بیاهمیّت زندگی هم نشانی از روحیه و شخصیت سبک و تربیت نشده ما میدهد و حکایت از این مسأله دارد که ما هنوز موفق نشدهایم گفتار و رفتار خودمان را در مقابل اتفاقات و عکسالعملهایی که ممکن است در خانه توسط همسرمان رخ دهد و مطابق میل ما نیست، کنترل کنیم و مدیریت شده جلو برویم.
وقتی توانستیم خودمان را تربیت کنیم و با اخلاق خوب امور خانه را مدیریت کنیم، طبیعتاً این اتفاق بر روی همسرمان تأثیر خواهد گذاشت و او هم به مرور زمان اخلاقش تغییر خواهد کرد و شاید منظور کلام امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام) بیشتر برایمان معنا بدهد که فرمودند
«مَن حَسُنَت خَلیقَتُهُ طابَت عِشرَتُهُ»(1)
«هر کس خوش اخلاق باشد، زندگی اش پاکیزه و گوارا می گردد»
پاورقی
1-تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 255 ، ح 5378
فریبکاری و بر علیه منافع و احساسات مردم و بر ضد مردم عمل نکردن هنری است که با خودسازی و ترک دروغگویی شروع میشود و با خیرخواه شدن و به نفع و صلاح مردم عمل کردن ادامه پیدا میکند.
کمترین مرتبه و اولین مرحلهای که میتوان برای انسان در راستای انسان شدن تصوّر کرد راستگویی و صداقت در گفتار است، بطوری که اگر بنا شد انسان زبان باز کند و سخن بگوید به دروغ و نفاق سخن نگوید.
متأسفانه بسیاری از مردم نفاق و دورویی و مکر و خدعه را یک امتیاز برای خود میشمارند و به آن نام «زرنگی» میدهند، صداقت و صراحت و یکرویی را از کمشعوری میشمارند، گمان میکنند که با مکر و خدعه و نفاق بهتر میتوان با عوامل حیات هماهنگی کرد و پیش رفت، غافل از اینکه طبع عالم بر درستی و صداقت است، آن کس که با خدا مکر کند خداوند فوق همه مکرکنندگان است.(1)
در قرآن کریم از راستی و صداقت کم سخن به میان نیامده و ما باید بدانیم که مکر و نیرنگ و نفاق با همه پیشرفتها و کارگشاییهایی که می تواند داشته باشد، موقّت و محکوم به شکست است و طبق اراده پروردگار روزگار بساط نیرنگ و دورویی را درهم خواهد پیچید و شیشه نفاق را خواهد شکست.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مَجاز کرد
امّا بر خلاف این سخن و عقیده اشتباه بسیاری از مردم که نفاق و دورویی را زرنگی و آنرا برای خود یک امتیاز میدانند، باید گفت که دروغگویی از ترس و یا طمع شروع میشود، ترسی به جهت از دست دادن منافع شخصی و یا طمعی به جهت به دست آوردن منافع و سود بیشتر و این در حالی است که طبق وعده خداوند چرخ روزگار نه آن سودی که به دروغ حفظ شده است را برای صاحبش نگه خواهد داشت و نه آن منفعتی که بدست آمد را برای صاحبش گوارا و مایه آرامش خواهد کرد.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«لَوْ تَمَیَّزَتِ الْأَشْیَاءُ لَکَانَ الصِّدْقُ مَعَ الشَّجَاعَةِ وَ کَانَ الْجُبْنُ مَعَ الْکَذِب»(2)
«اگر خصلت ها از یکدیگر متمایز و جدا شوند، هر آینه راستی با شجاعت باشد و بزدلی با دروغ»
پاورقی
1-مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج22، ص: 210
2-تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 219 ، ح 4349
درست است که حرف حق، حق است و باید گفته شود ولی اینگونه هم نیست که همیشه به صلاح ما باشد و گاهی باید برای بدتر نشدن اوضاع کوتاه بیاییم ، مخصوصاً در زندگی مشترک
زندگی مشترک و جمع خانه ما بیشتر از آن که محل اثبات حقانیّت و اقتدار ما باشد، باید محل مدارا و سازگاری ما باشد.
گاهی اوقات همسرمان عصبانیست و فقط میخواهد خودش را خالی کند و عصبانیّت دلیلی شده که ذهنش هم برای فهمیدن اشتباهاتش درست کار نکند و اگر در آن لحظه ما مدارا نکنیم و شروع کنیم به جواب پس دادن به احتمال زیاد عصبانیّت او هم بیشتر و بیشتر شده و باعث شود در نهایت اتفاقاتی رقم بخورد که به صلاح زندگی مشترک ما نباشد.
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«إنَّ اللّهَ إذا أحَبَّ أهلَ بَیتٍ أدخَلَ عَلَیهِمُ الرِّفقَ»(1)
«هر گاه خداوند ، خانواده ای را دوست بدارد ، مدارا و ملایمت را وارد آن خانواده می کند»
پاورقی
1-کنز العمّال : ج ٣ ص ٥٢
بیان تأکید و تهدید و در نهایت حمایت از پیامبر اکرم(صلیاللّهعلیهواله) توسط پروردگار متعال در آیه 67 سوره مبارکه مائده حاکی و کافی است برای اثبات اتفاق و انتخابی که در روز عید غدیر برای جانشینی رسول اکرم(صلیاللّهعلیهواله) توسط پروردگار رقم خورد و پیامبر(صلیاللّهعلیهواله) طبق دستور پروردگار با دستان خودش امامالمتقین و امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) را بالا برد و به هر عرب و عجمی که در صحنه حاضر بود او را معرفی کرد.
«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین»(1)
«ای فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار بتو نازل شده برسان و اگر نکنی (نرسانی) اصلا پیغام پروردگار را نرساندی» و خدا تو را از (شر) مردم نگه میدارد زیرا خدا کافران را هدایت نمیفرماید (به مقاصدشان نمیرساند»
سوره مبارکه مائده 67
خواندن بدون توجّه و بدون تفکّر و حتّی با تفکّر ادعیه و قرآن کریم ناپسند نیست و میتواند مقدمهای برای اتفاقات بهتر باشد، امّا جمع کردن حواس و در ادامه آن توجّه قلبی برای رسیدن به صداقت باطنی و هماهنگ شدن با حقایقی که در پشت الفاظ و متون معنوی دین در جریان است هم اتفاقی نیست که بشود آنرا نادیده گرفت و از آن سخن به میان نیاورد.
مثلاً ما به صورت روزانه در هر نمازی جمله«ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را تکرار میکنیم و این در حالی است که ما در زندگی نسبت به حقایقی که در پشت این جمله در جریان است و ما باید روحمان را برای فهم و درک آن تربیت کنیم غافل و بیتفاوت هستیم.
پس طبیعتاً وقتی ما نخواستیم خودمان را تربیت کنیم و نخواستیم که با خودسازی و تربیت نفس فطرت پاکمان را که سرمایه ماست بیدار کنیم، پس فهمی هم از حقایق و روابط بر حقّی که در خلقت توسط پروردگار وضع شده است نخواهیم داشت و به دنبال آن هم هر تحلیل و هر برداشتی که از معارف و آموزههای وحیانی و آسمانی که فراتر از فهم ما است را بخواهیم ارائه کنیم بر خلاف صداقت و وضع الهی خواهد بود.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«اَلصِّدْقُ مُطابَقَةُ الْمَنْطِقِ لِلْوَضْعِ الاْءلهِیِّ»(1)
«راستگویی مــوافقــت و مطابقت گفتار با وضع الهی است»
و یا در حالت دیگری وقتی در مناجات با خدا وند متعال میگوییم
«اِنّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّموتِ وَ الاَرْضَ»(2)
«من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده است»
اگر روی دلمان متوجّه پروردگار عالم نباشد و مشغول آلام و آرزوهای غیر او باشد پس ادب نکردهایم و آئین صداقت را به جا نیاوردهایم.
امّا با این همه و با تمام این توضیحاتی که در باب جدی گرفتن صداقت باطنی در عبادت مطرح شد هیچگاه نباید فراموش کنیم که حصول آمادگی معنوی و درک معارف الهی مسألهای نیست که یکشبه و با خواندن یک مقاله و یا کتاب حاصل شود و لازمه این اتّفاق و آمادگی قلب برای قبول این معارف، جدی گرفتن دستورات دینی از ترک محرمات تا انجام واجبات الهی است.
ما درس صداقت و صفا میخوانیم
آیین محبت و وفا میدانیم
زین بیهنران سفله ای دل! مخروش
کآنها همه میروند و ما میمانیم
پاورقی
1-غررالحکم، 2/6
2-سوره مبارکه انعام، آیه22
فیلم نامهنویسی و داستانسرایی اتفاقی است که نویسنده در آن به راحتی میتواند با تنظیم نوع گفتگو و رفتارهای شخصیتهای داستان هر آنچه که خودش میپسندد را بدون در نظر گرفتن واقعیتها و توانمندیهای انسان به تصویر بکشد و صحنههای جذّاب و مهیّجی برای بیننده و شنونده ایجاد کند.
سبک زندگی غربی و سریالها و فیلمهای جذابی که از طریق شبکههای ماهوارهای به جهان و مخصوصاً کشور ما مخابره میشود از این وضعیت مستثنی نیست و رسم رسومی از بیغیرتی و بیعفّتی را به ما آموزش میدهد که دارای ظاهری جذّاب ولی باطنی خانمانسوز و بنیانبرکن است.
نه هر چه بینی و شنوی کمالآفرین باشد
سخن و رسم بندگیست که کمالآفرین باشد
امامصادق(علیهالسلام)
«عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ تَعِفَّ نِسَاؤُکُمْ»(1)
«نسبت به زنان مردم عفّت داشته باشید تا زنانتان عفیف بمانند»
پاورقی
1-کافی(ط-الاسلامیه) ج5 ، ص 554 ، ح 5
وضع مالی خوب و روزی فراوان مثل میوههای یک درخت است که اگر قرار باشد وقت رسیدن میوهها و آبدار شدن آنها کسی میوهها را نچیند، سرنوشتی جز افتادن از درخت و سیاه شدن ندارند.
خدمت به خانواده و فراهم کردن عاقلانه و منطقی نیازهای اهل خانه مسئولیتی است بر دوش مرد خانه که باید مدیریت شده و با برنامه تأمین کننده نیازهای خانواده خود باشد و از خساست و جمع کردن غیر عاقلانه پولهایش دوری کند.
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«از ما نیست کسی که وسعت زندگی به او داده شود{وضعش خوب شود} و او بر خانواده اش سخت بگیرد»
پاورقی
1-مستدرک ج ۲ ص ۶۴۳
اختیار هیچ چیزی از دنیا و آخرت نیست که در دست محمّد و ال محمد(صلیاللهعلیهواله) نباشد و هیچ راه وصالی هم نیست برای کسی که به دنبال غیر محمّد و ال محمّد(صلیاللهعلیهواله) باشد
امام صادق(علیهمالسلام)
«إِجْعَلُونا مَخْلوقینَ وَ قُولُوا فینا ما شِئْتُم؛ فَلَنْ تَبْلُغُوا»(1)
«ما را آفریدۀ خدا بشمارآورید وهرچه میخواهید درباره ما بگویید، با اینحال باز به مقام ما نخواهید رسید»
پاورقی
1-بصائرالدرجات، ص۲۴۱- بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۹