اگر در مورد اخلاص و دوری از انگیزههای غیرالهی در انجام کار نیک به همین یک جمله که «بودنش خوب است» اکتفا کنیم، درست نیست؛ بلکه باید بگوییم اخلاص برای خدا اصلیترین شرط قبولی اعمال نیک و صدقات ما هستند.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«اَلْعَمَلُ کُلُه هَباءٌ الّا ما اُخْلِصَ فیه»
همه اعمال انسان بر باد فنا میرود جز آن عمل خالصی که برای خدا باشد.
بحث ما بر سر این نیست که مخفیانه و یا غیر مخفیانه صدقه بدهیم، هر چند که غیر مخفیانه صدقه دادن هم امتیازات خودش را دارد و میتواند انگیزهای بشود برای دیگران و تشویق آنان به دستگیری و کمک به نیازمندان، بلکه بحث ما بر سر این است که به هر روشی که صدقه میدهیم دقت داشته بشیم تا انگیزههای غیر الهی را در دلمان راه ندهیم و توجّه و خلوص نیّتمان را برای خدا حفظ کنیم.
رسولاکرم(صلیاللهعلیهواله)
أَیُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ قَالَ جُهْدٌ مِنْ مُقِلٍّ إِلَی فَقِیرٍ فِی سِر
از حضرت پرسیدند بهترین صدقه کدام است: ایشان پاسخ دادند که بهترین صدقه ایثار شخصی تنگدست است به فقیری در نهان
کسی که خودش چیزی ندارد و تنگدست است و به کمک نیاز دارد به کمک کسی میرود که از خودش تنگدستتر است و این کار را در نهان انجام میدهد تا کسی خبردار نشود. طبیعتاً در چنین صحنهای مشکل میتوان اینگونه قضاوت کرد که یاریکننده دنبال جلبتوجّه و دیدهشدن است و حتّی از همین جهت دست شیطان هم برای وسوسه شخص کمک کننده بسته خواهد بود.
از جهت دیگر کسی که خودش نیاز دارد با این وجود نیاز خودش را نادیده میگیرد و از آن مقدار مالی که در دست دارد برای دستگیری از دیگری استفاده میکند که بدون شک وقتی کسی پشتوانه مالی برای جبران آنچه بخشیده است را ندارد پس به خدا توکّل کرده و امید به عنایت خدا بسته است.
اینکه فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) در این عالم اینقدر خوش درخشیدند، بخشی به خاطر همین بخشش و انفاق و ایثار ایشان بود، اساساً ایشان عاشق و شیدای انفاق بودند و می فرمودند:
«حُبِّبَ اِلیَّ مِنْ دُنیاکُم اِلانْفاقُ فِی سَبیلِ الله»
یعنی من به انفاق در راه خدا عشق میورزم، و این دنیای شما را به خاطر انفاق دوست دارم. یعنی دوست دارم جیبهای خود را خالی کنم، و اگر اعتبار و عزّت و آبرویی دارم خرج راحت و رفاه و آسودگی خوبان کنم.
پاورقی
۱-مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص: 214
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)
«الدّنیا أمد، الآخرة أبد»[1]
دنیا تمام شدنی است و آخرت ابدی است
دنیا با همه غم و غصّهها و ناراحتیهای به حق و یا نا به حق ما تمام شدنی است.
چه حق با ما باشد و چه حق با ما نباشد، فرقی ندارد دنیا برای همه خوب و یا بد یکسان است و دیر یا زود تمام شدنی است.
چه فقیر باشیم و چه ثروتمند، چه درستکار باشیم چه گناهکار، چه مؤمن باشیم چه کافر دنیا برای همه یکسان و تمام شدنی است.
فرقی ندارد در کجا زندگی کنیم و چه بخوریم یا نخوریم، فرقی ندارد ورزشکار باشیم و یا نباشیم، فرقی ندارد بیستساله باشیم و یا هشتاد ساله، مثل حضرت خضرنبی آب حیات خورده باشیم و عمرمان تا آخر دنیا ادامه داشته باشد و یا از آب حیات نخورده باشیم و از بدو تولّد با بیماری به دنیا آمده باشیم و هر لحظه امکان مرگمان وجود داشته باشد، فرقی ندارد دیر یا زود دنیا تمام شدنی است.
ولی آنچه تمام شدنی نیست عالم پس از مرگ است، چه خوب باشیم چه بد، چه پیامبر باشیم چه نباشیم، چه عاشق این دنیا باشیم چه نباشیم، چه باور داشته باشیم چه نداشته باشیم آخرت و جهان پس از مرگ است که نه انتهایی دارد و نه زمانی.
بهر یک دم زندگانى، چون حباب شوخ چشم
مى کنم پهلو تهى از بحر بىپایان چرا؟
صائب
علّت این که اهل تقوا همواره تمنّای مرگ دارند این است که احساس داشتن سرمایه می کنند (سرمایه ایمان) کسی که پول زیادی از بانک گرفته تا به منزل ببرد و یا از منزل برداشته تا به بانک ببرد در این راه تلاش میکند تا سریعتر برود زودتر به هدف برسد. دوست دارد از راه میانبُر برود دوست دارد دو تا یکی خیابان بشود تا به هدف نزدیکتر گردد. امّا آنکه سرمایهای ندارد هدفی هم ندارد، سرعت و تلاشی هم ندارد، کسی هم که سرمایه ایمان ندارد، نه هدفی دارد و نه تمنّای مرگی، بلکه از مرگ هم گریزان است.[2]
«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ»(۱)
«خدایا در این ماه رمضان(باطن) مرا از پلیدی و کثافات پاک ساز»
پلیدی همان باطن تفکّرات و نیّات بدخواهانه ما نسبت به دیگران است که اگر کسی در قلبش اینچنین حالاتی نسبت به دیگران داشته باشد در واقع انسان پلیدی است و کثافات هم در حقیقت نتیجه کارهای زشت انجام شده ما هستند، ولی ما به خاطر انس و تعلقخاطر شدید به عالم دنیا قادر به درک و دیدن این حقایق نیستیم.
عبدالله بن موسی بن جعفر(ع) گفت: از پدرم امام کاظم(ع) پرسیدم: دو فرشته که مامور ثبت اعمال نیک و بد انسان هستند، آیا از نیت انسان، هنگام گناه یا کار نیک اطلاع دارند یا نه؟
امام کاظم(ع) فرمودند: آیا بوی چاه و فاضلاب و بوی خوش، یکسان است؟ گفتم: خیر.
امام فرمود: هنگامی که انسان، نیت کار نیک کند نفسش خوش بو میشود و اگر کار نیک را انجام داد و هنگامی که اراده گناه کند، نفسش بدبو میگردد(۲)
پاورقی
۱-دعاهای ماه رمضان
۲-اصول کافی، ج2
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
«بنده خدا تا دروغ را چه به شوخی و چه به جدی ترک نکند مزه ایمان را نخواهد کشید.»(1)
روحیه گمراه کردن و یا سرکار گذاشتن دیگران با گفتار و رفتار دروغ برای هر هدفی هم که باشد پسندیده نیست، چه برای شوخی و خنده باشد و بدتر از آن چه برای اذیت و آزار باشد.
همانطور که زبان انسان وظیفه چشیدن مزهها از ترش و شیرین را بر عهده دارد، قلب و روح انسان هم اگر سالم باشد وظیفه چشیدن مزه غذاهای معنوی را برعهده دارد، مزه دعا و مناجات با خدا ، مزه ایمان و توکّل بر خدا، مزه قرآن خواندن و دستگیری از دیگران.
انسانی که قلبش از آزار و اذیت و سرکار گذاشتن دیگران چه به شوخی و چه به جدی لذّت ببرد نشان از مرض قلبی دارد و اینچنین قلبی طبق بیان حدیث شریف قابلیّت چشیدن مزه ایمان را نخواهد داشت.
پاورقی
1-کافی، جلد2، صفحه230
امام حسن مجتبی(علیهلسلام)
أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ فَیُسْتَجَابَ لَهُ
کسی که در قلبش جز رضا و خشنودی خدا خطور نکند، چون خدا را بخواند من ضامن اجابت دعای او هستم
بحار الأنوارجلد69، ص335، ح23
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«طالب الادب احزم من طالب الذّهب»(1)
جوینده ادب، دور اندیشتر از جوینده طلا است.
وقتی انسان با پول بتواند به بیشتر خواستههایش برسد و جمعی از اطرافیان خود را که ملاک احترام و ارزشگذاری آنان را پول تعیین میکند راضی نگه دارد، این اتفاق باعث میشود پول و ثروت مثل یک طلسم عمل کند و چشم ما را برای دیدن واقعیتها و حقایق زندگی بسته نگه دارد و تا زمانی که سرمان به سنگ نخورد فرصت فهمیدن و دیدن عزّت و احترام پوشالی که دورمان را گرفته بود را از ما بگیرد و سرمایه ما در روزهای بیپولی و شکست را جز تنهایی و انزوا رقم نزند.
امّا در مقابل وقتی انسان با سرمایه ادب و صبر و مدارا در مقابل مردم ظاهر شود خواسته یا ناخواسته بازخوردی جز عزّت و احترام و ذکرخیر از اطرافیانش نخواهد دید و از آنجا که کسی برای پول و موقعیت سراغ او نرفته است در سختترین و مشکلترین ایّام زندگی هیچگاه طعم شکست و تنهایی را نخواهد چشید.
پاورقی
1-غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب
در دعای افتتاح می خوانیم
من یقین دارم که تو ارحم الرّاحمین هستی در وقت عفو و رحمت!
ماه مبارک رمضان!!!
ماه مغفرت است، یعنی هرکس طلب مغفرت کند او را کریمانه می بخشی!
ماه برکت است، یعنی می توانیم برکه ای از خوبی ها و فضایل اخلاقی برای خود محیا کنیم که در طول سال هم جاری باشد.!
خدایا!!! ای کاش در شب های قدر، الباقی غیبت امام زمان(عج) را هم بر ما می بخشیدی!
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ»
آیا مردم پنداشتهاند که با گفتن این که ایمان آوردیم رها میشوند و هرگز مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
مسألهی امتحان و آزمایش، از جمله مسائلی است که در قرآن مجید، روی آن، زیاد تکیه شده و مطالب مربوط به آن با تعبیرهای مختلف، مانند: «فتنه»، «بلاء»، «تمحیص»، «تمییز» و «امتحان» وارد شده است.
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«اِیّاکٌم و الظُّلم فانَّه یُخَّرِبُ قلوبَکم»(1)
«مبادا ظلم کنید که دلهای شما را ویران میکند»
قلب معنوی انسان ظرفی است از جنس معنا که محل انعکاس معانی و حقایقی است که با نیّات قلبی انسان خلق میشوند و با افعال و کردار مطابق با آن نیّات تکمیل میشوند.
مثلاً وقتی ما نیّت میکنیم که کار خیری برای خداوند انجام دهیم در قلب ما معنایی نورانی که وابسته به خداوند است خلق میشود و وقتی به این نیّت خود جامعه عمل میپوشانیم این معنای نورانی که در قلبمان ایجاد شده است را تکمیل کردهایم و ظرفیّت معنوی قلبمان را وسعت بخشیدهایم.
در مقابل وقتی حالت حرص و طمع بر قلب انسان غلبه میکند به طوری که خدا را فراموش کند و در نیّت حاضر شود ظلم کند و به ناحق حق دیگران را تصاحب کند، معنا و حقیقتی که در قلب انسان شروع به جریان میکند از جنس آتش و خباثت است و وقتی به این نیّت جامعه عمل بپوشاند، چنان ضربهی ویرانگر و مخربی به سلامت معنوی قلب انسان وارد میشود که در خوشبینانهترین حالت اگر به ظلمش ادامه ندهد و برای ظلمهای دیگرش دلیل و توجیه نبافد، تا وقت نامشخصی که خدا میداند حالت توبه و جبران برای قلب او ایجاد نخواهد شد.
بیشتر کسانی که برای ظلم و ستم کردن دلیل و فلسفه میبافند، قلبهای معنوی آنان ویران شده است و نصیحت نصیحت کنندگان هم نخواهد توانست دلایل و فلسفههای ذهنی آنان را بر هم بزند و آنان را وادار به توبه و بندگی خداوند کند.
1-مستدرک الوسایل، جلد12،ص10
میزان و ملاک در بندگی گناه نکردن است و کسی که به خاطر ترس از جهنّم و عذاب خداوند گناه نمیکند نزد خداوند مقام و منزلتی به مراتب بالاتر از کسی را دارد که ادعای عشق و محبّت خداوند دارد ولی هنوز در منجلاب گناه گرفتار است و نتوانسته ترک هوا کند.
امام رضا(علیهالسلام)
« لایَخَافَ عَبْدٌ اِلّا ذَنْبَهُ وَ لایَرْجُوَ اِلَّا رَبَّهُ»(1)
«بنده باید جز از گناهانش نترسد و جز به خدا امید نبندد»
1-عیون اخبار الرضا علیه السلام /ج 2/ صفحه ش44
بعد از پشیمانی و توبه از گذشته و همّت برای اصلاح آینده دیگر نباید نگران اعمال گذشته خود باشیم، چرا که این وعده و فضل و کرم خداوند غفّار رحیم است که آثار اعمال گذشته ما را نه تنها محو خواهد کرد بلکه به حسنات نیز تبدیل خواهد کرد.
«إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما»(1)
«مگر آنکه توبه کند و مؤمن شود و عمل شایسته کند آن گاه خدا بدیهای این گروه را به نیکیها مبدل کند که خدا آمرزگار و رحیم است»
پاورقی
1-سوره مبارکه فرقان، آیه 70
مسخره کردن، دست انداختن و اذیّت کردن آمران معروف و ناهیان از منکر و همه کسانی که مردم را به پاکی و انسانیّت دعوت میکنند، سنّتی است دیرینه و در گوشه گوشه تاریخ گریبانگیر همه انبیاء الهی از حضرت آدم(س) تا خاتمالانبیاء(صلیاللّهعلیهواله) شده است.
«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ»(1)
«وقتی که موسی به قوم خود گفت: ای قوم، برای چه مرا رنج و آزار میدهید (و تهمت سحر و کذب و عیبهای دیگر بر من میبندید) در صورتی که بر شما معلوم است که من رسول خدا به سوی شما هستم»
سوره مبارکه صف آیه5
دلکندن از غیر خدا یک وصیّت قرآنی است که خدای متعال در آیه هشتم از سوره مبارکه زمر(1)رسولاکرم(صلیاللهعلیهواله)و به تبع ایشان امت او را به تحصیل آن امر فرموده است
انقطاع الیالله(ویا دل کندن از غیر خدا)، تعبیری از حرکت باطنی انسان به سوی پروردگار متعال است؛ آن هم حرکتی نه در مکان و طول زمان بلکه بر فراز مکان و ماورای زمان که بر اساس آن، انسان سالک، اندک اندک تعلقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد. بر این اساس برخی از بزرگان گفتهاند: مراد از انقطاع إلی اللّه تعالی، وارستگی ضمیر و سرّ انسان از غیر خدای تعالی در همه ابعاد نیازمندیهاست.(2)
آری، لذتی که در انقطاع به سوی خدای متعال نهفته است، در هیچ چیز دیگر وجود ندارد؛ لذتی که هیچ مزاحمت و ناگواری با آن نیست و خالص است.(3)
در وروایتی از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) آمده است که
«ایمان هیچ بندهای راستین نمیشود مگر زمانی که اعتمادش نسبت به آنچه نزد خداست از اعتمادش به آنچه در دست خود دارد بیشتر باشد»(3)
به عبارتی میشود گفت که ایمان راستین و صداقت در ایمان ثمره انقطاع دل انسان از غیر خدا در عین زندگی در بین مردم است و تا زمانیکه به معنای واقعی کلمه نتوانستیم دل از غیر خدا رها کنیم، تجربهای از ایمان راستین و لذت آن نچشیدهایم
پاورقی
1-«وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً»
و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند (بهکلی از غیر او دل ببر)
2-محمدی گیلانی، محمد؛ شرح مناجات شعبانیه، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳، ص ۲۲۹
3-نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ترجمهی سیدجلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت،چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۲۱۱.
4-شرح نهجالبلاغه،جلد9،صفحه216
امام صادق(علیه السلام)
«مؤمن کسی است که از کار نیک خود شادمان و از کار بد خویش ناراحت شود»(1)
هر انسانی نسبت به کارهایی که انجام میدهد احساسی از رضایت و یا نارضایتی را در قلبش با توجه به آن هدف و قصدی که برای انجام کار داشت تجربه میکند.
نکتهای که در حدیث شریف به آن اشاره شده در واقع کمترین ملاک سنجش حیات معنوی در انسان است که شخص به قلبش رجوع کند و با صداقت عکس العمل قلبش را در مواجهه با واجبات و محرمات الهی مشاهده کند.
قلبی که از انجام کار نیک و مورد رضای الهی احساس سرور کند پس بدون شک هنوز آثاری از محبّت و زندگی معنوی در آن یافت میشود و در مقابل قلبی که از انجام کار زشت و مورد غضب الهی ناراحت نشود، پس قلبی است که سلامتی و نورانیّت خود را از دست داده که باید با توبه و اصلاح رفتارهای زشتش به سراغ درمانش برود.
پاورقی
1-کافی،جلد1،صفحه232
امام صادق(علیه السلام)
«دلهایتان شیرینی ایمان را نمیچشد مگر اینکه از دنیا رویگردان شود»(1)
ایمان و چشیدن مزه قرب و انس به پروردگار متعال موهبت و عنایتی است که تنها در قلبهایی جای میگیرد که صادقانه و تکبیرگویان محبّت و دلبستگی قلبی خود را از غیر خدای متعال بریده باشند.
رویگردانی از دنیا و خالی کردن قلب از محبّت دنیا برابر است با مملو شدن قلب از محبّت و ایمان به پروردگار متعال.
خوشا آن دل که از اغیار بُبْرید
خوشا آن جان که از جز یار بگسست
خوشا آن دل که با دلدار آمیخت
خوشا آن جان که با جانانه پیوست
پاورقی
1-کافی، جلد2،ص128
امام صادق(علیه السلام)
«ایمان، سرتاسر عمل است و گفتار قسمتی از آن عمل»(1)
ایمان موهبتی است از جنس نور که در قلب انسان مؤمن به برکت بندگی خداوند متعال باز میشود و ثمرهاش باور، اعتقاد و صداقتی است که سرتاسر وجود انسان را در برمیگیرد و اعضاء و جوارح را در راستای بندگی خداوند متعال به کار میاندازد.
همانطور که در حدیث شریف اشاره شده است، ایمان وقتی معنی میشود که سرتاسر وجود انسان از قدمهایی که برمیدارد، وعدههایی که میدهد، انتخابهایی که میکند و همچنین کلامی که به زبان جاری میکند بوی صداقت و ایمان به خدا بدهد و کلام شایسته و صادق تنها قسمتی از ایمان است.
صرف گفتن کلام و سخن شایسته بدون در نظر گرفتن عملکرد افراد هیچگاه نمیتواند ملاک مناسبی برای سنجش ایمان باشد.
پاورقی
1-کافی، جلد2، صفحه33
رَأی رَسولُ اللّه صلی الله علیه و آله قَوْما لا یَزْرَعونَ قالَ: ما أَنْتُمْ؟ قالوُا: نَحْنُ الْمُتَوَکِّلونَ، قالَ: لا، بَلْ أَنْتُمْ المُتَّکِلونَ(1)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)گروهی را که کشت و کار نمی کردند، دیدند و فرمودند: شما چه کاره اید؟ عرض کردند ما توکل کنندگانیم. فرمودند: نه، شما سر بارید.
نمی شود بیکار بود و نمی شود بدون پول زندگی کرد؛ در زندگی وبرای تشکیل خانواده چاره ای جز کار کردن و درآمد زایی نیست.
شاید بدون داشتن سرمایه و درآمد وتنها با توکّل بر خدا بشود وارد کاری شد و یا ازدواج کرد وهیچ اشکالی هم ندارد و نشان دهنده ایمان بالا واعتمادی است که شخص به خداوند دارد؛ ولی اگر قرار باشد این بی پولی و این بیکاری ادامه پیدا کند و تنها به بهانه توکّل، حرکتی انجام نشود وکاری صورت نگیرد واهمال کاری شود؛ توصیه میشود یک بازنگری جدی در عقائد و اعتقادات خود انجام دهید واصلاً فکر نکنید که توکّل کردن یعنی تنبلی و سستی در انجام کار ویا یک گوشه نشستن و به دیوار نگاه کردن که اگر کسی اینگونه کند از عزّت وسربلندی به ذلّت و بی آبرویی خواهد افتاد.
چه گفت آن سخن گوی آزاد مرد
که آزاده را کاهلی بنده کرد
البته توکّل مراتبی ومقاماتی دارد ولی مطمئن باشید که معرفت ما و سلوک باطنی ما به سمت خداوند در حدی نیست که خداوند درخواستهای ما را بدون سعی وتلاش ظاهری وبدون دخالت اسباب و واسطه های این دنیا برای ما فراهم کند.
پاورقی
1-مستدرک الوسائل ج 11 ، ص 217
یکی از مهمترین قواعد تربیتی در تربیت انسان معرفی الگو و الگو سازی است، به عبارتی تا انسان افق مشخصی از چیزی و هدفی در ذهن نداشته باشد هیچ وقت برای بدست آوردن آن زحمت نخواهد کشید و به طرف او حرکت نخواهد کرد.
الگو ساختن والگو سازی رابطه مستقیم با محبّت قلبی در انسانها دارد و اگر محبّت چیزی در دل انسان نباشد هیچ وقت آن را برای خود الگو نکرده است؛ در واقع این محبّت است که باعث میشود انسان از اخلاق و رفتار عادی اش در گفتار و رفتارو یا پوشش دست بردارد وخود را شبیه کسی ویا مطیع کسی کند که به او محبّت می ورزد.
این محبّت ورزیدن و الگو داشتن اگر در مسیر درست وسازنده اش قرار نگیرد و دل را پر کند از محبّت های تو خالی وبی هویّت، عقل وعقلانیّت را به باد می دهد ودر آخر از انسان چیزی جز یک حیوان متحرّک "که یا به فکر خوردن وگنده شدن است ویا به فکر شهوت ورابطه با جنس مخالف است ویا به فکر آرایشگری و نمایش خود به دیگران است" بله چیزی جز اینها باقی نخواهد گذاشت.
ولی اگر این محبّت ورزیدن و الگو سازی در انسان مسیر درستش را پیدا کند ودل، محبّت آن مولایی که عالم وآدم به فدای او باد را تجربه کند آنگاه خواهید دید که محبّت این معشوق چگونه عاشق خود را به اخلاق وفضائل انسانی آراسته خواهد کرد وچگونه او را در عوالم ملکوتی و لاهوتی که پای هیچ نامحرمی از جن وانس به آنجا باز نشده سیر خواهد داد وچگونه از کسی که قبلاً تمام فکرش، شهوتش وتمام ذوقش تجمل گرایی بود، انسانی خواهد ساخت که حالا تمام فکرش انسانیّت وتمام ذوقش وصال وبندگی خداوند است.
دل را به کسی جز تو آسان ندهم
چیزی که گران خریدم ارزان ندهم
صد جان بدهم در آرزوی دل خویش
وآن دل که تو را خواست به صد جان ندهم
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند وبزودی یکی از آنها نشود»(1)
پاورقی
1-میزان الحکمه، ج5،ص476
متأسفانه آنچه در بین مردم باب شده و در بعضی موارد دیده شده و شنیده میشود این است که اگر کسی به شما بیاحترامی کرد تو هم باید به او بیاحترامی کنی و یا اگر کسی حق تو را خورد تو هم باید حقش را بخوری و یا اگر کسی فحّاشی کرد و ناسزا گفت تو هم باید ناسزا بگویی که اگر اینگونه نباشی همه فکر خواهند کرد که آدم ضعیف و بیعرضهای هستی.
واقعیت این است که ما باید بدانیم، شخصیت و مرام ما غیر از شخصیت و مرام کسی است که به ما بیاحترامی کرده
و اگر قرار باشد ما هم مثل کسی که با ما بد برخورد کرده وبی احترامی کرده برخورد کنیم، آنگاه ما هم با او فرقی نخواهیم داشت و ما هم یک آدم بیادب و فحّاش خواهیم بود.
ما باید برخورد، رفتار و عکسالعمل خود را در چهارچوب عقاید و شخصیت خودمان تنظیم کنیم و همیشه مراقب باشیم که رفتار و برخوردهای سخیف و زشت دیگران باعث نشود که ما هم تحت تأثیر قرار بگیریم و از چهارچوب اخلاقی خود خارج بشویم.
رسول اکرم(صلیالله علیه واله)
«لَا تَخُنْ مَنْ خَانَکَ فَتَکُنْ مِثْلَه»(1)
«به کسی که به تو خیانت کرده خیانت نکن چرا که تو هم مثل او می شوی»
پاورقی
1-بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج71،ش63
اگر میگوییم کسی زنده است پس بدون شک نفس کشیدن و راه رفتنش را دیدهایم، اگر میگوییم کسی مؤمن است، پس نحوه برخورد و معاشرتش با مردم و عبادتش در مقابل خداوند را دیدهایم که ایمان را به او نسبت میدهیم، اگر میگوییم که مریض هستم و حالم خوب نیست پس بدون شک آثار ونشانه های مریضی را در خودمان فهمیدهایم.
هر چیزی و هر حالتی نشانهها و آثاری دارد که با دیدن آن آثار و نشانهها به بودن آن حالت و آن حالت در افراد پی میبریم.
در بعضی از موارد لازم است که به خودمان و دلمان رجوع کنیم وببینیم که آثار و نشانههای ایمان و بندگی خدا را حقیقتاً فهمیدهایم و یا اینکه آثار و نشانههای حیات معنوی در ما وجود دارد.
خوشحالی از انجام کار نیک و بندگی خدا و ناراحتی و پریشانی از انجام نافرمانی خداوند پس از فهمیدن اینکه کارمان گناه بود، کمترین و حداقل حالتی است که با وجود آن میشود به زنده بودن معنویت در دل یک انسان حکم کرد.
امام صادق(علیهالسلام)
«مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَیِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ»(1)
«مؤمن کسی است که کار نیکش او را مسرور میکند وگناهش او را ناراحت میکند»
پاورقی
1-الکافی(ط - الإسلامیة)، ج2،ش6
یکی از اصلی ترین نیازهای حرکت انسان به سوی تعالی فهم دقیق این نکته است که او نیازمند تربیت شدن بر اساس تعالیم و دستورات دین است و بدون آن هیچ گاه بهره ای از تعالی نخواهد برد. اگر انسان به این حقیقت دست نیافته باشد که گرفتار و
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«یَا مُؤْمِنُ إِنَّ هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ ثَمَنُ نَفْسِکَ فَاجْتَهِدْ فِی تَعَلُّمِهِمَا فَمَا یَزِیدُ مِنْ عِلْمِکَ وَ أَدَبِکَ یَزِیدُ فِی ثَمَنِکَ وَ قَدْرِک»
«ای مؤمن، علم وادب بهای جان توست، پس در یادگیری آنها بکوش زیرا که هر قدر بر علم وادب تو افزوده شود بر ارزش ومنزلت تو نیز افزوده شود»
از کلمه مؤمنی که در اول حدیث شریف آمده معلوم است که باید برای