رسیدن به مقام رضا وراضی شدن از خداوند یکی از مقامات و مراتبی از بندگی است که هر کسی به سادگی نمی تواند برای خود اینچنین قدر ومنزلتی قائل شود.
انسانی که با روابط وضوابط در جریان این دنیای خاکی وفانی انس گرفته و مأنوس شده، کسی که با زیاد شدن وکم شدن رزق و روزی اش تحت تاثیر قرار گرفته و این اتفاق خوشحالی وناراحتی اش را رقم میزند، کسی که سلام نکردن وتحویل گرفتن یا نگرفتن اطرفیانش
او را به چالش میکشد و اوغاتش را تلخ میکندو صدها مثال دیگر که همه حاکی از بی وفایی و زود گذر بودن حال وهوای حاکم بر این دنیا است؛ چگونه میتواند ادعا کند که «راضی ام به رضای خدا» در حالی که ملاک غصه وشادی اش رو آوردن دنیا و یا از دست دادن دنیاست.
امام صادق(علیه السلام)
«هرکه از دنیا غمگین شود از پروردگار خود ناخشنود است»(1)
پاورقی
1-میزان الحکمه،ج3،ص66
متأسفانه آنچه در بین مردم باب شده و در بعضی موارد دیده شده و شنیده میشود این است که اگر کسی به شما بیاحترامی کرد تو هم باید به او بیاحترامی کنی و یا اگر کسی حق تو را خورد تو هم باید حقش را بخوری و یا اگر کسی فحّاشی کرد و ناسزا گفت تو هم باید ناسزا بگویی که اگر اینگونه نباشی همه فکر خواهند کرد که آدم ضعیف و بیعرضهای هستی.
واقعیت این است که ما باید بدانیم، شخصیت و مرام ما غیر از شخصیت و مرام کسی است که به ما بیاحترامی کرده
و اگر قرار باشد ما هم مثل کسی که با ما بد برخورد کرده وبی احترامی کرده برخورد کنیم، آنگاه ما هم با او فرقی نخواهیم داشت و ما هم یک آدم بیادب و فحّاش خواهیم بود.
ما باید برخورد، رفتار و عکسالعمل خود را در چهارچوب عقاید و شخصیت خودمان تنظیم کنیم و همیشه مراقب باشیم که رفتار و برخوردهای سخیف و زشت دیگران باعث نشود که ما هم تحت تأثیر قرار بگیریم و از چهارچوب اخلاقی خود خارج بشویم.
رسول اکرم(صلیالله علیه واله)
«لَا تَخُنْ مَنْ خَانَکَ فَتَکُنْ مِثْلَه»(1)
«به کسی که به تو خیانت کرده خیانت نکن چرا که تو هم مثل او می شوی»
پاورقی
1-بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج71،ش63
اگر میگوییم کسی زنده است پس بدون شک نفس کشیدن و راه رفتنش را دیدهایم، اگر میگوییم کسی مؤمن است، پس نحوه برخورد و معاشرتش با مردم و عبادتش در مقابل خداوند را دیدهایم که ایمان را به او نسبت میدهیم، اگر میگوییم که مریض هستم و حالم خوب نیست پس بدون شک آثار ونشانه های مریضی را در خودمان فهمیدهایم.
هر چیزی و هر حالتی نشانهها و آثاری دارد که با دیدن آن آثار و نشانهها به بودن آن حالت و آن حالت در افراد پی میبریم.
در بعضی از موارد لازم است که به خودمان و دلمان رجوع کنیم وببینیم که آثار و نشانههای ایمان و بندگی خدا را حقیقتاً فهمیدهایم و یا اینکه آثار و نشانههای حیات معنوی در ما وجود دارد.
خوشحالی از انجام کار نیک و بندگی خدا و ناراحتی و پریشانی از انجام نافرمانی خداوند پس از فهمیدن اینکه کارمان گناه بود، کمترین و حداقل حالتی است که با وجود آن میشود به زنده بودن معنویت در دل یک انسان حکم کرد.
امام صادق(علیهالسلام)
«مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَیِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ»(1)
«مؤمن کسی است که کار نیکش او را مسرور میکند وگناهش او را ناراحت میکند»
پاورقی
1-الکافی(ط - الإسلامیة)، ج2،ش6
دل شکستن از جمله کارهایی است که در روایات بسیار از آن نهی شده و آثار وعواقب بدی برای آن بیان شده و از طرفی جبران این اتفاق و این دل شکستن آنقدر مورد اهمیّت است که خداوند قبل از همه وارد عمل شده بطوریکه
ازرسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
«مَنْ أَحْزَنَ مُؤْمِناً ثُمَّ أَعْطَاهُ الدُّنْیَا لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ کَفَّارَتَهُ وَ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْه»(1)
«هر کس مؤمنی را اندوهگین کند سپس کل دنیا را به او بدهد، جبران اشتباهش نمیباشد و پاداشی بر کارش نمیبیند»
ارزش مؤمن در واقع به ارزش قلبی است که در سینه آن مؤمن وجود دارد، به ارزش قلبی است که در آن قلب شوق وشور خدا و ولایت وجود دارد.
به اعتدال کشاندن غریزه جنسی یکی از مشکلترین کارهایی است که میشود از یک نوجوان ویا جوان انتظار داشت.
چه جوانهایی که تنها به خاطر فشارهای جنسی دچار انحرافات اخلاقی نشده اند وچه استعدادهایی که تنها به خاطر انحرافات جنسی سرمایه های زندگی خود را از دست نداده اند وبه تمام تلاشهای خود چه در عرصه تحصیلی وچه در عرصه کاری پشت نکرده اند.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«یَا مُؤْمِنُ إِنَّ هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ ثَمَنُ نَفْسِکَ فَاجْتَهِدْ فِی تَعَلُّمِهِمَا فَمَا یَزِیدُ مِنْ عِلْمِکَ وَ أَدَبِکَ یَزِیدُ فِی ثَمَنِکَ وَ قَدْرِک»
«ای مؤمن، علم وادب بهای جان توست، پس در یادگیری آنها بکوش زیرا که هر قدر بر علم وادب تو افزوده شود بر ارزش ومنزلت تو نیز افزوده شود»
از کلمه مؤمنی که در اول حدیث شریف آمده معلوم است که باید برای
امیرالمومنین علی(علیه السلام)
«کُلُّ شَیْءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِیَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِه»(1)
«هر چیزی که مربوط به آخرت شود دیدنش بزرگتر وجذابتر از شنیدنش است»
قوه تفکر وخیال، قوی ترین ومنحصر به فرد ترین نعمتی است که در اختیار انسان برای زندگی در این دنیا گذاشته شده است.
در واقع این دو قوه موجود در انسان آنقدر قدرتمند هستند که به راحتی میتوانند تعیین کنند که آیا باید از آنچه که با چشم دیده شده است.
امیرالمومنین علی(علیه السلام)
«کُلُّ شَیْءٍ مِنَ الدُّنْیَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِیَانِهِ»(1)
«هر چیزی در دنیا، شنیدنش بزرگتر وجذاب تر از دیدنش است»
احتمالاً منظور حضرت وهمچنین حکمتی که باعث میشود لمس کردن ودرک زیبایی ها ولذت های جاری در دنیا غالباً متفاوت ودر خیلی از موارد کمتر از زیباییها ولذت هایی باشد که در شنیدن وحتی فکروخیال کردن به آنها وجود دارد؛
امیرالمومنین علی(علیه السلام)
«عَامِلْ سَائِرَ النَّاسِ بِالْإِنْصَافِ وَ عَامِلِ الْمُؤْمِنِینَ بِالْإِیثَار»(1)
«کار(معاشرت، تجارت) کن با مردم بر اساس انصاف و با مؤمنین (علاوه بر انصاف) با ایثار (نیز) کار(معاشرت،تجارت) کن»
پروردگار متعال انسان را موجودی اجتماعی خلق کرده که بدون داشتن روابط اجتماعی نمیتواند به راحتی زندگی کند و نیازهای مادی ومعنوی خود را بدست بیاورد.
امام صادق(علیه السلام)
«قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی الصَّادِقِ ع فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- أَخْبِرْنِی عَنْ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَقَالَ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَکَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلَی نَفْسِک»
«از امام صادق(علیه السلام) درباره مکارم اخلاق سؤال شدفرمودند:گذشت از کسی که به تو ظلم کرده، ارتباط با کسی که با تو بریده، عطا به آنکه تو را محروم ساخته، وگفتن حق هر چند به ضرر تو باشد»
امیرالمومنین علی(علیه السلام)
«لَوْ کُنَّا لانرجُو جَنَّةً وَلانَخْشی نارَاً وَلاثَواباً وَلاعِقاباً لَکانَ یَنْبَغی لَنا انْ نُطالِبَ بِمَکارِمِ اْلَاخْلاقِ فَانَّها مِمَّا تَدُلُّ عَلی سَبِیلِ النَّجاحِ»(1)
«اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی نمیداشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفّقیّت هستند»
امیرالمومنین علی(علیه السلام)
«لَوْ کُنَّا لانرْجُو جَنَّةً وَلانَخْشی نارَاً وَلاثَواباً وَلاعِقاباً لَکانَ یَنْبَغی لَنا انْ نُطالِبَ بِمَکارِمِ اْلَاخْلاقِ فَانَّها مِمَّا تَدُلُّ عَلی سَبِیلِ النَّجاحِ»(1)
«اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی نمیداشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفّقیّت هستند»