ولی پیاده کردن همه نظرات دیگران در مسیر زندگیمان و داشتن این توقع از خودمان که باید به حرف همه عمل کنم، به دلیل تفاوت سلیقه ها قطعاً غیر ممکن خواهد بود وبرای ما بحران آفرین است.
یکی از رایجترین عقائد و سخنانی که قبل از ازدواج به زوجهای جوان، چه دختر و چه پسر گفته میشود این است که نگران عادتها و اخلاق ناخوشایندی که ممکن است در همسر آیندهات وجود داشته باشد نباش، شما خودت باید او را تربیت کنی.
یکی از آفتهایی که این سخن و این نوع اعتقاد دارد این است که چشم پسر یا دختر جوان به اشتباهات و نقاط ضعف خودشان بسته خواهد شد و همواره با روحیهای حق بهجانب درصدد ایراد گرفتن و تحمیل کردن خواستههای خود به همسرشان خواهند بود.
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)
«اَکبَرُ العَیبِ اَن تَعیبَ ما فیک مِثلُهُ»
بز رکترین عیب آن است که آنچه را که مانند آن در خود توست عیب بشماری.(1)
همین تفکّر و عقیده اشتباه برای اینکه سببی شود که زندگی زوج جوان حداقل در دو سال اول دچار مشکلات و ناراحتیهایی جدی شود کافی است و این در حالی است که راهکار عاقلانه و تفکّر صحیح این است که زوج جوان تصمیم بگیرند با مذاکره و تفاهم، برنامه منسجم و قابل اجرائی را برای خود تنظیم نمایند.(2)
در همه چیزی هنر و عیب هست
عیب مبین تا هنر آری به دست
پاورقی
1-نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 536 ، ح 353
2-ابراهیم امینی،همسرداری، ص: 21
غالب انسانها دنبال راحتی و عافیت میگردند و دوست ندارند برای رسیدن به خواسته هایشان زحمت زیادی بکشند، مخصوصاً وقتی بحث مدیریت خانواده و تربیت همسر در میان باشد که واقعاً کمتر کسی پیدا می شود که بتواند با تدبیر، بردباری و حلیمانه خانواده را مدیریت کند و با خشونت و سختگیری کار را جلو نبرد.
امام باقر(ع)
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ وَ یُعْطِی عَلَی الرِّفْقِ مَا لَا یُعْطِی عَلَی الْعُنْفِ»(1)
«خدای عز و جل ملایم است و ملایمت را دوست دارد، و پاداشی که به ملایمت میدهد به خشونت و سختگیری نمیدهد.»
ملایمت و بردباری در مقابل بی نظمی ها و بی تربیتی های همسر به معنی نادیده گرفتن این مشکلات نیست بلکه مثلاً اگر همسر انسان زود رنج است سعی کند وسیله رنجش او را فراهم نسازد و اگر رنجیده شد از او دلجویی کند. اگر در زندگی نامنظم است و تأکیدات و توصیه ها هم فعلاً جواب نمی دهد، با گذشت و فداکاری مقداری را نادیده بگیرد و بعضی ها را هم خودش منظم سازد و با تحمّل وضع موجود و برخوردی حلیمانه، مقدمات یک زندگی خوب را در آینده ایجاد کند.
پاورقی
1-کافی،ج 2، ص 119
یکی از مهمترین مسائلی که در شروع زندگی باید نسبت به آن آگاهی ایجاد کرد شناخت متقابل زوجین از نقاط ضعف همدیگر است.
امّا چرا نقاط ضعف؟آگاهی از نقاط ضعف لازم است، چرا که در نصف ویا تمام زندگی مشترک بنا بر تربیت و خودسازی است و لازم است زوجین با این نگاه و با انگیزه کمک به هم در اصلاح نقاط ضعف، با یکدیگر هماهنگ باشند واینگونه تصوّر نکنند که همسر آنها باید به تنهایی خود را اصلاح کند و یا وظیفه والدین ایشان بوده که او را تربیت کنند.
متأسفانه در خیلی از موارد به خاطر اینکه دختر وپسر جوان اینچنین نگاهی به ازدواج ندارند مشکلات اخلاقی موجود در یکی از طرفین باعث اختلافات شدیدی شده و کار به طلاق کشیده شده است.
در زندگی مشترک بنا بر تحمّل کردن و توکّل است که کمترین فایده آن تربیت وتکامل خود انسان است.
پاورقی
1-ابراهیم امینی،آئین همسرداری،ص18
قبل از شروع هر کاری یکی از ضروری ترین مسائلی که لازم است بررسی شود، نگاه و دیدگاه ما در مورد کاری است که قرار است شروع کنیم، مخصوصاً فایده ها و اهمیّت این آگاهی وقتی خودش را نشان می دهد که بنا است تصمیمی بگیریم و کاری را شروع کنیم که زندگی و آینده ما را تحت تاثیر جدی قرار خواهد داد.
ازدواج و تشکیل خانواده یکی از مهمترین وجدی ترین اتفاقاتی است که در زندگی رخ می دهد واگر بنا باشد با چشم بسته وبدون آگاهی های لازم وارد این مسیر بشویم بدون شک با اتفاقات و مسائلی روبرو خواهیم شد که شاید برای ما کمر شکن باشد.
زن وشوهری که به خاطر پیاده کردن سلیقه های شخصی وبه کرسی نشاندن نظرات خود با هم جرّ و بحث می کنند و لحظات شیرین عمر خود را از دست می دهند معلوم است که هنوز متوجه نشده اند که یکی از حکمت های خداوند در ازدواج آموزش رفق و مدارا به بنده اش است.
آن خانه که خشت آن ز مهر است
مانند ستاره در سپهر است
در خانه اگر تعادلی نیست
باغیست که اندر آن گلی نیست
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)
«اِنَّ فِی الرِّفقِ الزّیادَةَ وَ البَرَکَةَ وَ مَن یُحرَمِ الرِّفقُ یُحرَمِ الخَیرَ»(1)
در مدارا، فزونی و برکت است، و هر کس از مدارا محروم باشد، از خیر، محروم شده است.
پاورقی
1-کافی(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 119
یکی از مهمترین مسائلی که در اوائل زندگی لازم است زوج های جوان به آن آگاهی داشته باشند، شناخت نقاط ضعف همسر خود چه از نظر جسمی و زناشوئی وچه از نظر اخلاقی ورفتاری است.
این شناخت مهمترین نقش را در تنظیم رفتار زن وشوهر نسبت به هم خواهد داشت؛ چرا که با توجه به این آگاهی متقابل توقعات هر یک از زوجین نسبت به هم کنترل شده و در حد توان همسر خود خواهد شد و همین امر مقدمه ای خواهد شد که بسیاری از مشکلات و بسیاری از انتظاراتی که زوجین از یکدیگر دارند معتدل شود ومنجر به ناراحتی و کدورت نشود.
البته هر یک از زوجین باید اخلاق و انسانیت را در نظر بگیرند وهیچ وقت از نقاط ضعف همسر خود برعلیه او استفاده نکنند بلکه از این شناخت برای بهتر کردن زندگی بهره ببرند.
«وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة»(1)
«وای به حال هر طعنه زن عیب جوی»
پاورقی
1-سوره مبارکه همزه،آیه 1
انسان است و یک عالمه دوست و همکار و فامیل و مردمِ در خیابان که همیشه در بین آنهاست وبا آنها برخورد دارد و زندگی میکند.
در این میان و در بین این همه شلوغی تنها عده محدودی هستند که مورد توجّه و لطف مردم واطرافیانشان قرار میگرند ومردم آنها را می شناسند و دوستشان دارند.
تنها کسانی در این همه شلوغی و در بین این همه جمیعّت می تواند ممتاز باشند که بدون شک اطرافیانشان وتمام کسانی که حتی آنها را برای مدتی کوتاه ملاقات کرده اند، خاطره خوشی از این بر خورد در ذهنشان مانده باشد.
خوشرویی با مردم و به نمایش گذاشتن یک چهره با محبّت برای کسانی که با ذهنی آشفته وتفکّراتی پریشان با شما برخورد می کنند و از طرفی بخشندگی و حل مشکلات کسانی که به هزاران امید به شما رو می اندازند، از جمله خصلتهایی است که مایه زینت شما خواهد بود وباعث خواهد شد که خداوند محبّت شما را در دل بندگانش بیاندازد وآنها را برای حل مشکلاتشان به سوی شما راهنمایی کند.
امام صادق(علیه السلام)
«بر تو باد بخشندگی وخوشرویی، زیرا همان گونه که گوهر درشت در وسط گردنبند مایه زیبایی آن است، این دو خصلت هم مایه زینت مرد هستند»
پاورقی
1-میزان الحکمه، ج5 ،ص139
رَأی رَسولُ اللّه صلی الله علیه و آله قَوْما لا یَزْرَعونَ قالَ: ما أَنْتُمْ؟ قالوُا: نَحْنُ الْمُتَوَکِّلونَ، قالَ: لا، بَلْ أَنْتُمْ المُتَّکِلونَ(1)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)گروهی را که کشت و کار نمی کردند، دیدند و فرمودند: شما چه کاره اید؟ عرض کردند ما توکل کنندگانیم. فرمودند: نه، شما سر بارید.
نمی شود بیکار بود و نمی شود بدون پول زندگی کرد؛ در زندگی وبرای تشکیل خانواده چاره ای جز کار کردن و درآمد زایی نیست.
شاید بدون داشتن سرمایه و درآمد وتنها با توکّل بر خدا بشود وارد کاری شد و یا ازدواج کرد وهیچ اشکالی هم ندارد و نشان دهنده ایمان بالا واعتمادی است که شخص به خداوند دارد؛ ولی اگر قرار باشد این بی پولی و این بیکاری ادامه پیدا کند و تنها به بهانه توکّل، حرکتی انجام نشود وکاری صورت نگیرد واهمال کاری شود؛ توصیه میشود یک بازنگری جدی در عقائد و اعتقادات خود انجام دهید واصلاً فکر نکنید که توکّل کردن یعنی تنبلی و سستی در انجام کار ویا یک گوشه نشستن و به دیوار نگاه کردن که اگر کسی اینگونه کند از عزّت وسربلندی به ذلّت و بی آبرویی خواهد افتاد.
چه گفت آن سخن گوی آزاد مرد
که آزاده را کاهلی بنده کرد
البته توکّل مراتبی ومقاماتی دارد ولی مطمئن باشید که معرفت ما و سلوک باطنی ما به سمت خداوند در حدی نیست که خداوند درخواستهای ما را بدون سعی وتلاش ظاهری وبدون دخالت اسباب و واسطه های این دنیا برای ما فراهم کند.
پاورقی
1-مستدرک الوسائل ج 11 ، ص 217
یکی از مهمترین قواعد تربیتی در تربیت انسان معرفی الگو و الگو سازی است، به عبارتی تا انسان افق مشخصی از چیزی و هدفی در ذهن نداشته باشد هیچ وقت برای بدست آوردن آن زحمت نخواهد کشید و به طرف او حرکت نخواهد کرد.
الگو ساختن والگو سازی رابطه مستقیم با محبّت قلبی در انسانها دارد و اگر محبّت چیزی در دل انسان نباشد هیچ وقت آن را برای خود الگو نکرده است؛ در واقع این محبّت است که باعث میشود انسان از اخلاق و رفتار عادی اش در گفتار و رفتارو یا پوشش دست بردارد وخود را شبیه کسی ویا مطیع کسی کند که به او محبّت می ورزد.
این محبّت ورزیدن و الگو داشتن اگر در مسیر درست وسازنده اش قرار نگیرد و دل را پر کند از محبّت های تو خالی وبی هویّت، عقل وعقلانیّت را به باد می دهد ودر آخر از انسان چیزی جز یک حیوان متحرّک "که یا به فکر خوردن وگنده شدن است ویا به فکر شهوت ورابطه با جنس مخالف است ویا به فکر آرایشگری و نمایش خود به دیگران است" بله چیزی جز اینها باقی نخواهد گذاشت.
ولی اگر این محبّت ورزیدن و الگو سازی در انسان مسیر درستش را پیدا کند ودل، محبّت آن مولایی که عالم وآدم به فدای او باد را تجربه کند آنگاه خواهید دید که محبّت این معشوق چگونه عاشق خود را به اخلاق وفضائل انسانی آراسته خواهد کرد وچگونه او را در عوالم ملکوتی و لاهوتی که پای هیچ نامحرمی از جن وانس به آنجا باز نشده سیر خواهد داد وچگونه از کسی که قبلاً تمام فکرش، شهوتش وتمام ذوقش تجمل گرایی بود، انسانی خواهد ساخت که حالا تمام فکرش انسانیّت وتمام ذوقش وصال وبندگی خداوند است.
دل را به کسی جز تو آسان ندهم
چیزی که گران خریدم ارزان ندهم
صد جان بدهم در آرزوی دل خویش
وآن دل که تو را خواست به صد جان ندهم
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند وبزودی یکی از آنها نشود»(1)
پاورقی
1-میزان الحکمه، ج5،ص476
متأسفانه بر بالای منبرها و در پشت خیلی از بلندگوها آنقدر به اسم دین، دنیا را مذمت کردند و آنقدر به اسم زهد بر سر این دنیا زدند که دیگر وقتی حرفی از دین به گوش کسی میرسد ذهنش بلافاصله یاد فقر وبیچارگی و وزندگی پر از مشکلات می افتد.
اگر کسی بگویید پول وثروت یعنی دنیا آنگاه من می گویم پس حضرت سلیمان(سلام الله علیه) نعوذ باللّه باید دنیا پرست ترین انبیاء باشد.
اگر کسی بگوید زن وفرزند یعنی دنیا آنگاه من میگویم پس نظر شما در مورد ائمه اطهار(علهیم السلام) با آن همه زن وفرزندانی که در تاریخ برای آنان ثبت شده چیست.
شما هر نمونه ای از امکانات و ویژگی های دنیا را اسم ببرید و بگویید هر کس اینها را دارد پس دنیا پرست است، بنده هم نمونه ای از کسانی را خواهم گفت که آنچه شما گفتید را داشتند ولی دنیا پرست نبودند.
بگذارید حرف آخر را بزنم و کلید بحث دنیا پرستی را بگویم که هر وقت سخن از دنیا پرستی است منظور محبّت به دنیا و غرق شدن دل وذهن انسان در زندگی این دنیا وآلودگی به گناهان است.
بقبرستان گذر کردم کم و بیش
بدیدیم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن در خاک خفته
نه دولتمند بُرد از یک کفن بیش
رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«لا تَسُبُّوا الدُّنیا فَنِعمَت مَطیَّةُ المؤمِنِ فَعَلَیها یَبلُغُ الخَیرَ وَ بِها یَنجُو مِنَ الشَرّ انَّهُ اذا قالَ العَبدُ: لَعَنَ اللّهُ الدُّنیا قالَتِ الدُّنیا لَعَنَ اللّهُ اعصانا لِرَبّه»(1)
«به دنیا دشنام ندهید، چرا که مرکب راهوار خوبی برای مؤمن است که با آن به خوبیها میرسد و از بدیها نجات مییابد. هر وقت بندهای میگوید: خدا دنیا را لعنت کند، دنیا میگوید خدا لعنت کند کسی را که گناه کرده است، نفرین خدا بر گناهکارترین ما»
پاورقی
1-بحارالانوار، ج 77، ص 178
نتیجه گرفتن و به ثمر رسیدن در هر کاری مشروط به پایان رساندن و تمام کردن آن کار است، پس اگر قرار باشد کاری را شروع کنیم و در نیمه راه آن را رها کنیم وناقص بگذاریم، هیچ وقت به آن ثمره وآن نتیجه ای که مورد نظر هست نخواهیم رسید.
کاری که بدون شوق و علاقه شروع شود و به پایان برسد،بهتر از کاری است که باشوق وعلاقه شروع شود ولی ناقص رها شود.
استمرار و استقامت شرط است.
امام علی(علیه السلام)
«کاراندکی که آن را ادامه دهی بهتر از کار فراوانی است که که از آن خسته شوی»(۱)
پاورقی
1-نهج البلاغه، حکمت 444
رسیدن به مقام رضا وراضی شدن از خداوند یکی از مقامات و مراتبی از بندگی است که هر کسی به سادگی نمی تواند برای خود اینچنین قدر ومنزلتی قائل شود.
انسانی که با روابط وضوابط در جریان این دنیای خاکی وفانی انس گرفته و مأنوس شده، کسی که با زیاد شدن وکم شدن رزق و روزی اش تحت تاثیر قرار گرفته و این اتفاق خوشحالی وناراحتی اش را رقم میزند، کسی که سلام نکردن وتحویل گرفتن یا نگرفتن اطرفیانش
او را به چالش میکشد و اوغاتش را تلخ میکندو صدها مثال دیگر که همه حاکی از بی وفایی و زود گذر بودن حال وهوای حاکم بر این دنیا است؛ چگونه میتواند ادعا کند که «راضی ام به رضای خدا» در حالی که ملاک غصه وشادی اش رو آوردن دنیا و یا از دست دادن دنیاست.
امام صادق(علیه السلام)
«هرکه از دنیا غمگین شود از پروردگار خود ناخشنود است»(1)
پاورقی
1-میزان الحکمه،ج3،ص66
متأسفانه آنچه در بین مردم باب شده و در بعضی موارد دیده شده و شنیده میشود این است که اگر کسی به شما بیاحترامی کرد تو هم باید به او بیاحترامی کنی و یا اگر کسی حق تو را خورد تو هم باید حقش را بخوری و یا اگر کسی فحّاشی کرد و ناسزا گفت تو هم باید ناسزا بگویی که اگر اینگونه نباشی همه فکر خواهند کرد که آدم ضعیف و بیعرضهای هستی.
واقعیت این است که ما باید بدانیم، شخصیت و مرام ما غیر از شخصیت و مرام کسی است که به ما بیاحترامی کرده
و اگر قرار باشد ما هم مثل کسی که با ما بد برخورد کرده وبی احترامی کرده برخورد کنیم، آنگاه ما هم با او فرقی نخواهیم داشت و ما هم یک آدم بیادب و فحّاش خواهیم بود.
ما باید برخورد، رفتار و عکسالعمل خود را در چهارچوب عقاید و شخصیت خودمان تنظیم کنیم و همیشه مراقب باشیم که رفتار و برخوردهای سخیف و زشت دیگران باعث نشود که ما هم تحت تأثیر قرار بگیریم و از چهارچوب اخلاقی خود خارج بشویم.
رسول اکرم(صلیالله علیه واله)
«لَا تَخُنْ مَنْ خَانَکَ فَتَکُنْ مِثْلَه»(1)
«به کسی که به تو خیانت کرده خیانت نکن چرا که تو هم مثل او می شوی»
پاورقی
1-بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج71،ش63
اگر میگوییم کسی زنده است پس بدون شک نفس کشیدن و راه رفتنش را دیدهایم، اگر میگوییم کسی مؤمن است، پس نحوه برخورد و معاشرتش با مردم و عبادتش در مقابل خداوند را دیدهایم که ایمان را به او نسبت میدهیم، اگر میگوییم که مریض هستم و حالم خوب نیست پس بدون شک آثار ونشانه های مریضی را در خودمان فهمیدهایم.
هر چیزی و هر حالتی نشانهها و آثاری دارد که با دیدن آن آثار و نشانهها به بودن آن حالت و آن حالت در افراد پی میبریم.
در بعضی از موارد لازم است که به خودمان و دلمان رجوع کنیم وببینیم که آثار و نشانههای ایمان و بندگی خدا را حقیقتاً فهمیدهایم و یا اینکه آثار و نشانههای حیات معنوی در ما وجود دارد.
خوشحالی از انجام کار نیک و بندگی خدا و ناراحتی و پریشانی از انجام نافرمانی خداوند پس از فهمیدن اینکه کارمان گناه بود، کمترین و حداقل حالتی است که با وجود آن میشود به زنده بودن معنویت در دل یک انسان حکم کرد.
امام صادق(علیهالسلام)
«مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَیِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ»(1)
«مؤمن کسی است که کار نیکش او را مسرور میکند وگناهش او را ناراحت میکند»
پاورقی
1-الکافی(ط - الإسلامیة)، ج2،ش6