کانون فرهنگی و هنری وادی مقدس

طهارت نفس بر مبنای فطرت

۱۳ مطلب با موضوع «وادی قلم :: مباحث قرآنی و روایی :: مباحث تخصصی وعلمی» ثبت شده است

هوایی مسموم

هوایی مسموم


فرهنگ غربی و سبک زندگی لیبرالیستی به دلیل پرداختن و بها دادن افراطی به لذّت‌جویی و مخصوصاً امیال جنسی و اعتقاد به یک آزادی غیر منطقی برای انسان، ظاهری جذاب را برای هر بیننده‌ ناآگاهی که از دور نگاه می‌کند رقم می‌زند، و این اتفاق مخصوصاً وقتی حرف از پیشرفت علمی در غرب می‌شود جذاب‌تر و فریبنده‌تر می‌شود؛ ولی غافل از اینکه این سبک زندگی و این نحوه مدیریت جامعه بر خلاف فطرت انسانی و گرایشات الهی انسان است و باطنی آلوده، بنیان‌کن، خانمان‌سوز و بی‌هویّت دارد


امیرالمؤمنین‌علی(علیه‌السلام)
«علامت خروج دجال چند چیز است، زمانی‌که مردم نماز را ضایع کنند؛ امر به معروف‌کننده خوار شود؛ دروغ گفتن را حلال می‌شمارند؛ ربا می‌خوردند؛ رشوه می‌گیرند؛ هر که را به کار بد بستایند، خوش‌حال می‌شود؛ انسان‌های سفیه و نادان در راس امور قرار می‌گیرند...... پسر بچّه همان می‌کند که زن‌ها می‌کنند؛ علم، ضعف و ظلم مایه فخر می‌گردد؛ مرد به زبان می‌گوید، آن‌چه را که به آن عمل نمی‌کند؛ زنان با زنان ازدواج می‌کنند و زن‌ها به زنا افتخار می‌کنند....»

نکته
این حدیث خلاصه شده است و بیشتر و تمام خصوصیاتی که برای دجال ذکر شده است در کشورهایی که با نظریات لیبرالیستی اداره می‌شوند وجود دارد.

پاورقی
1-الکافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش، ج8، ص36ـ42، ح7

ظرف علم و معرفت پر نشدنی است

ظرف علم و معرفت پر نشدنی است


امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«کُلُّ وِعَاء یَضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ إِلاَّ وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ یَتَّسِعُ بِهِ»
«هر ظرفی از آنچه در آن نهند، تنگ گردد جز ظرف دانش که به آن گسترش یابد»


وقتی ظرف از جنس خاک، سنگ، آهن و امثال اینها باشد هر قدر هم که بزرگ باشد باز محدودیت دارد و وقتی بخواهیم چیزی در آن بریزیم تنها به اندازه ای می تواند آنچیز را قبول کند که ظرفیت دارد؛ مثل آب و لیوان که لیوان تنها به اندازه ظرفیتش می تواند آب در خود جای دهد و حتی به اندازه سر سوزنی بیشتر هم ظرفیت تحمّل آب اضافه را ندارد و لبریز می شود.

اما همه ظروف، مادی نیستند که محدود باشند، ظرف هایی معنوی هم در خلقت وجود دارند که محدودیت آنها وابسته به خودشان نیست و این قابلیت را دارند که هر لحظه با توجه به آنچه وارد آنها می شود به شرط داشتن سنخیت، گسترش پیدا کنند بطوریکه هیچ نقطه توقف و محدودیتی در وسعت گسترش و پیدا کردن بسط برای آنها تصوّر نشود.

علم و معرفت صحیحی که از جنس نور است از آن جمله اموری است که وقتی در دل انسان مؤمن به اذن الهی شروع به باز شدن می کند، دل مؤمن ظرفی برای این علم می شود که هر لحظه با اضافه شدن این علم و معرفت، دل نیز گسترش پیدا می کند و این گسترش و وسعت در دل مؤمن به شرط استقامت و پایداری در ایمان به خداوند متعال، به مرور زمان آنقدر بسط پیدا میکند و آنقدر وسیع می شود که در نهایت دل انسان مؤمن فانی در علم خالقش می شود که دیگر نه اندازه ای برای قابل تصّور است و نه می شود زوال و فنایی برای آن تعریف کرد.


پاورقی
1-نهج البلاغه،حکمت205

فرق بین عالم وحکیم

فرق بین عالم وحکیم


امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
«لیس الحکیم من لم یدار من لا یجد بُدّاً مدارته»(1)
«آنکه مدارا نکند با کسی که چاره ای جز مدارای با او نیست حکیم نیست»
از متن حدیث شریف چند نکته اساسی

تعریف وتمجیدها ما رو غافل کرده!

تعریف وتمجیدها ما رو غافل کرده!


امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ‏ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ تَخْلِیصُ النِّیَّةِ مِنَ الْفَسَادِ أَشَدُّ عَلَی الْعَامِلِینَ مِنْ طُولِ الْجِهَاد»(1)
«خالص کردن عمل(درنیّت)سختر از خود عمل است وخالص کردن نیّت سختتر از مجاهده مجاهدان در طول جهاد است»
ما به صورت ذهنی به یک سری از عقاید، اعتقاد داریم و شاید جان خود

سنگینه ولی شیرین، آسونه ولی کشنده!

سنگینه ولی شیرین، آسونه ولی کشنده!


امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«إِنَ‏ الْحَقَ‏ ثَقِیلٌ‏ مَرِی‏ءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِیفٌ وَبِی‏ءٌ»(1)
«حق سنگین است امّا گوارا، باطل آسان است امّا کشنده»

باور کن بی معنی است، بی معنی

باور کن بی معنی است، بی معنی


یک کتاب را در نظر بگیرید. آن کتاب از هزاران حرف و هزاران کلمه و جمله ترکیب یافته است این حروف و کلمات چه ارتباطی با هم دارند؟ آیا درهم و برهم و بی‏ربط، کنار هم قرار گرفته‏اند؟ یا این که با نظم و ربط خاصی در پی هم آمده ‏اند؟

میزان ومحور فطرت است

میزان ومحور فطرت است


«البِرُّ ما سَکَنَت إلَیهِ النَّفسُ ، وَ اطمَأَنَّ إلَیهِ القَلبُ ، وَ الإِثمُ ما لَم تَسکُن إلَیهِ النَّفسُ ، وَ لَم یَطمَئِنَّ إلَیهِ القَلبُ ، وَ إن أفتاکَ المُفتونَ»
«نیکی ، آن است که سینه ات ، بدان آرامش یابد؛ و گناه ، آن است که در سینه ات خَلَجان کند، هر چند مردم در باره [درست بودن ]آن ، برایت فتوا دهند»
توضیح
همانطور که درحدیث شریف مشاهده میکنید ملاکی که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) برای تعریف وتشخیص«برّ ونیکی»

آیا حق تلخ است؟!(قسمت دوم)

آیا حق تلخ است؟!(قسمت دوم)

امام باقر(علیه السلام)

«یَا بُنَیَّ اصْبِرْ عَلَى‏ الْحَقِ‏ وَ إِنْ کَانَ مُرّا»(1)

«ای پسرم بر حق صبر کن هرچند تلخ باشد»

در ادامه بحث قبلی در مورد حدیث شریف

...حالا در مرحله دوم وقتی تعریف ما از حق روشن شد به راحتی میتوان با بیان یک مقدمه  به علت توصیه حضرت به صبر پی برد.

آیا حق تلخ است؟!(قسمت اول)

آیا حق تلخ است؟!(قسمت اول)

امام باقر(علیه السلام)

«یَا بُنَیَّ اصْبِرْ عَلَى‏ الْحَقِ‏ وَ إِنْ کَانَ مُرّا»(1)

«ای پسرم بر حق صبر کن هرچند تلخ باشد»

از حدیث شریف دو حالت قابل تصور است.

الف-از آنجایی که حضرت توصیه به صبر بر حق میکنند میشود فهمید که بی صبری و نداشتن استقامت در مقابل حق هم قابل تصور است.

بیان حق کجا، عمل به حق کجا!

بیان حق کجا، عمل به حق کجا!

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)

«الْحَقُ‏ أَوْسَعُ‏ الْأَشْیَاءِ فِی التَّوَاصُفِ وَ أَضْیَقُهَا فِی التَّنَاصُف‏»(1)

«حق گسترده ترین چیزها در تعریف و تنگترین چیزها در عمل است»

برای حل معمای حدیث شریف کافی است که به کتابها ورساله هایی که درباره حق و حقوق "اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، فردی ، خانوادگی، تحصیلی و...."

بوی علی میدهد!

بوی علی میدهد!

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)

«إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُعْرَفُ‏ بِالرِّجَالِ‏ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه‏»(1)

«دین خدا بوسیله مردم شناخته نمیشود بلکه بوسیله آیه حق شناخته میشود؛ حق رابشناس در نتیجه اهلش را هم خواهی شناخت»

روزه فقهی کفایت نمیکند!

روزه فقهی کفایت نمیکند!

ماه رمضان و روزه داری از مهمترین ایام عبادت ومعنویت مکتب تشیع محسوب میشودواز طرفی روزه گرفتن نیزاز مهمترین اعمال عبادی در بین سایر اقسام عبادت محسوب میشود.
بیشتر مردم فکر میکنند که تنها روزه گرفتن واز اذان صبح تا اذان مغرب چیزی نخوردن برای رسیدن به تمام پاداش هایی که خداوند برای روزه دار وعده داده کفایت میکند.

بحث آسونی نیست، ولی یکبار خوندنش ارزش داره

بحث آسونی نیست، ولی یکبار خوندنش ارزش داره

«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً»(1)
 «تو را از حقیقت روح پرسش می‏کنند، جواب ده که روح از سنخ امر پروردگار من است (و بدون واسطه جسمانیات بلکه به امر الهی به بدنها تعلق می‏گیرد) و آنچه از علم به شما روزی شده بسیار اندک است»(2)