کانون فرهنگی و هنری وادی مقدس

طهارت نفس بر مبنای فطرت

۶۱ مطلب با موضوع «وادی علماء :: طرح خودسازی» ثبت شده است

شهوات و‌ آزمندی انسان مانع دوراندیشی انسان می‌شوند.

شهوات و‌ آزمندی انسان مانع دوراندیشی انسان می‌شوند.


امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)
لَوِ اِعْتَبَرْتَ بِمَا أَضَعْتَ مِنْ مَاضِیَ عُمْرِکَ لَحَفِظْتَ مَا بَقِیَ(۱)
اگر از آنچه از عمر گذشته‌ات تباه کرده‌ای پند می‌گرفتی بقیّۀ آنرا حفظ می‌کردی

وقتی به گذر عمرمان نگاه می‌کنیم با مجموعه‌ای از فرصت‌‌ها و موقعیت‌هایی رو برو می‌شویم که یادآوری آنان می‌تواند ما را از این جهت که قدرشان را دانستیم خوشحال و یا از این جهت که قدرشان را ندانستیم و از دستشان دادیم ناراحت کند و در حسرت فرو ببرد.

اگر انسان بتواند اینگونه به گذشته خود برگردد و محاسبه ایّام را داشته باشد و از پیروزی‌ها و شکست‌هایش عبرت بگیرد و با کوله‌باری از تجربه و مراقبه برای تکرار نکردن اشتباهات گذشته بسوی آینده حرکت کند، بدون شک انسانی رو به رشد خواهد بود و مسیری پر از موفقیّت و برکّت در جلوی راه او باز خواهد شد.

امّا متاسفانه کسانی که اهل عبرت گرفتن و دوراندیشی باشند چه در زندگی شخصی و چه صحنه‌های سیاسی زیاد نیستند و بیشتر مردم مخصوصاً در صحنه‌های سیاسی و انتخابات بدون در نظر گرفتن سابقه اجرایی و توانمندی نامزدهای مجلس یا ریاست‌جمهوری صرفاً با شنیدن سخنانی که دوست دارند حتّی به دروغ برای حل مشکلات کشور بشنوند، به آنان اعتماد می‌کنند و رای می‌دهند.

امّا آنچه که باعث می‌شود ما در زندگی شخصی خود نگاه عبرت‌آموز از فراز و نشیب‌های عمرمان نداشته باشیم نه این است که این نوع نگاه را انکار کنیم و یا قبول نداشته باشیم و یا اینکه اعتراف به شکست‌هایمان نکنیم، بلکه غلبه شهوات و طغیان حرص و طمع یا خشم نفرت در قلب ماست که قلب و عقل ما را تحت شعاع و چشم و گوش ما را کَر و کُور می‌کند تا به جایی که سخنان و نصیحت‌های اطرافیان را هم نمی‌شنویم چه برسد به اینکه بخواهیم در یادآوری گذشته عمر خود و جریانات مشابه درس‌ها و تجربیات خود را به میدان بیاوریم.

گر از آنچه از عمر کردی تباه ترا بود زان عبرت و انتباه
غنیمت شمردی تو آینده را خریدی به فانی تو پاینده را

حجت الاسلام حکیمی

۱-غرر الحکم و درر الکلم , جلد۱

همه دین در پایبندی به ولایت است

همه دین در پایبندی به ولایت است



امام صادق(علیه‌السام)
مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَی عَبْدٍ نِعْمَةً فَسَلَبَهَا إِیَّاهُ حَتَّی یُذْنِبَ ذَنْباً یَسْتَحِقُّ بِذَلِکَ اَلسَّلْبَ.(۱)
خدا نعمتی به بنده‌ایی نداده که از او بگیرد جز آنکه گناهی کند که بدان خاطر سزاوار سلب نعمت شود.

هر نعمتی از امکانات و امتیازات مادی و یا معنوی که پروردگار در اختیار ما قرار می‌دهد مخصوصاً وقتی معنوی باشد حساب و کتابی دارد.
نعمت‌های مادی از پول و سرمایه تا زن و فرزند و تشکیل خانواده نعمت‌های مهمی نیستند و صرفاً از این جهت که انسان مخلوق خداست و برای زندگی و گذران آن در دنیا باید دنبال این مسائل باشد، خوب یا بد، کم یا زیاد بین مردم تقسیم شده و پروردگار هم از همین طریق مردم را امتحان و مقدمات رشد آنان را فراهم می‌کند.

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ(۲)
بدانید که دارایی‌ها و فرزندان وسیله آزمایش شمایند و پاداش بزرگ در نزد خداست.

امّا همین دارایی‌های دنیا هم با تمام ناچیز بودنشان می‌توانند مصداقی از نعمت باشند که هستند و اگر توسط انسان حفظ نشوند و در تعامل و حفاظت از آنان در مقابل تفکرات و اندیشه‌های منحرف کوتاهی رخ بدهد، از دست انسان خارج خواهند شد که برای اثبات این ادعا می‌توانید به آمار ازدواج‌های سفید و یا همجنس‌گرایی در کشورهای غربی نگاهی بیاندازید که چگونه خودشان با دستان خودشان و با بها دادن به تفکّرات و اندیشه‌های سیاست‌مداران منحرف قداست خانواده و حرمت پدر و مادر را به فراموشی سپرده‌اند.

امّا محل اصلی بحث ما در نعمت که مهمترین نعمت‌هاست نعمت‌های معنوی و ولایت ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) است که اصلی‌ترین و مهم‌ترین نعمت پروردگار به بشریت است و چه بسا در قیامت پروردگار از سایر نعمت‌هایی که به انسان داده است سخن به میان نیاورد و تنها از عملکرد و وظایفی که ما در مقابل نعمت دین و و لایت ائمه اطهار (علیهم‌السام) داشتیم، بازخواستمان کند.

شیخ صدوق به نقل از حاکم بیهقی می نویسد: روزی حضرت علیّ بن موسی الرّضا (علیهماالسلام) در جمع عدّه‌ای نشسته بود: ضمن فرمایشاتی فرمود: در دنیا هیچ نعمت واقعی و حقیقی وجود ندارد. بعضی از دانشمندان حاضر در مجلس گفتند: یابن رسول اللّه ! پس این آیه شریفه قرآن (لتسئلنّ یومئذٍ عن النّعیم ) که مقصود آب سرد و گوارا می‌باشد، را چه می‌گوئی؟

حضرت با آوای بلند اظهار نمود: شما این چنین تفسیر کرده‌اید؛ و عدّه‌ای دیگرتان گفته‌اند: منظور طعام لذیذ است ؛ و نیز عدّه‌ای دیگر، خواب راحت و آرام بخش تعبیر کرده‌اند.

و سپس افزود: به درستی که پدرم از پدرش ، امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت فرموده است که : خداوند متعال نعمت‌هائی را که در اختیار بندگانش قرار داده است ، همه به عنوان تفضّل و لطف بوده است تا مورد استفاده و بهره قرار دهند.

و خدای رحمان اصل آن نعمت‌ها را مورد سؤ ال و بازجوئی قرار نمی‌دهد و منّت هم برایشان نمی‌گذارد، چون منّت نهادن در مقابل لطف و محبّت ، زشت و ناپسند است .

بنابراین منظور از آیه شریفه قرآن محبّت و ولایت ما اهل بیت رسول اللّه (صلوات‌اللّه‌علیهم) است که خداوند متعال در روز محشر پس از سؤال پیرامون توحید و یکتاپرستی و پس از سؤال از نبوّت پیغمبر اسلام از ولایت ما ائمّه نیز سؤال خواهد کرد و چنانچه انسان از عهده پاسخ آن برآید و درمانده نگردد وارد بهشت گشته و از نعمت‌های جاوید آن بهره می‌برد، که زایل و فاسدشدنی نخواهد بود.(۳)

حجت الاسلام حکیمی

۱- اصول کافی / ترجمه مصطفوی ;  ج ۳
۲-آیه 28 سوره انفال
۳-تفسیرالبرهان : ج ۴

نــیّـات قــلبی فـراتر از زمـان و مـکان هـستند

نــیّـات قــلبی فـراتر از زمـان و مـکان هـستند


عالم دنیا عالم تزاحم است و جسم انسان نمی‌تواند همزمان در چندجا باشد و یا چند کار را با هم انجام بدهد؛ بر فرض مثال جسم انسان نمی‌تواند همزمان که در یک اداره و پشت میز در حال خدمت کردن به مردم و یا زمانی که در یک آشپزخانه و در حال پخت غذا برای زائران و محبان اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) است، در همان زمان در کنار بقیه زائران در کنار حرم اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) باشد.

امّا انسان که همین جسم نیست و اعمال انسان هم که به خاطر جسمش ارزش پیدا نمی‌کند؛ هر چند که جسم انسان محدودیت دارد و در زندان زمان و مکان گرفتار است ولی قلب انسان و آنچه در نیّت می‌گذراند نه تنها در این زندان گرفتار نیست بلکه آزادانه می‌تواند در لحظه در هر کجایی که بخواهد حاضر باشد و هر آنگونه که می‌خواهد از خوبی و بدی را اراده کند.

این قلب انسان و آنچه در قلب او پرورش می‌یابد است که دیر یا زود در نهایت به گفتار و رفتار تبدیل می‌شود و نتایجش از خوبی و یا بدی مشخص خواهد شد.

ارزش اعمال انسان‌ها به نیّات قلبی آنهاست و نیّت محصور در زمان و مکان نیست، و هر کسی که قلبش در هر نیّتی از خیر و یا شرّ همراه کسی باشد، در واقع همانند او و درکنار اوست.

امام رضا(ع)
مَنْ‏ غَابَ‏ عَنْ‏ أَمْرٍ فَرَضِیَ‏ بِهِ‏ کَانَ کَمَنْ شَهِدَهُ وَ أَتَاه‏(۱)
کسی که در صحنه انجام عملی حاضر نباشد، امّا به آن کار راضی باشد، مانند کسی است که حاضر بوده و آن را انجام داده است.

۱-التوحید، ص۳۹۲

پایداری و استقامت شرط هدایت و عنایت خداوند

پایداری و استقامت شرط هدایت و عنایت خداوند


وَ اَلَّذِینَ اِهْتَدَوْا زٰادَهُمْ هُدیً وَ آتٰاهُمْ تَقْوٰاهُمْ‌(۱)
کسانی که هدایت یافتند، خدا هدایت آنان را افزوده و تقوایشان را به آنان عنایت کرده است.

اهتداء عبارتست از تسلیم شدن و پیروی کردن هر حقی که فطرت سالم به سوی آن هدایت می‌کند، و زیادی هدایت در جمله “و هدایتشان را زیاد کرد” عبارت است از اینکه خدای سبحان درجه ایمان او را بالا ببرد. در سابق هم گفتیم که ایمان و هدایت مراتب مختلفی دارد و مراد از “تقوی” معنایی است مقابل پیروی هواها، که به صورت پرهیز از محارم الهی و اجتناب از ارتکاب گناهان جلوه می‌کند.(۲)

آنها نخستین گامهای هدایت را شخصاً برداشته، و عقل و خرد و فطرت خویش را در این راه به کار گرفته‌اند، سپس خداوند طبق وعده‌ای که داده است مجاهدان راهش را هدایت و راهنمایی بیشتر می‌کند، نور ایمان به قلب آنها می‌افکند، و از شرح صدر و روشن‌بینی بهره‌مندشان می‌سازد، این از نظر اعتقاد و ایمان و امّا از نظر عمل، روح تقوا را در آنها زنده می‌کند، آن چنان که از گناه متنفر می‌شوند و به طاعت و نیکی عشق می‌ورزند.(۳)

وقتی عقل انسان حقانیّت دین و آموزه‌های دینی را قبول می‌کند و با تمام سختی‌ها و بر خلاف تمایلات قلبی و تعلقات و سنت‌های قومیّتی، عرفی و یا حزبی بطور خلاصه برخلاف رضایت اطرافیانش تصمیم می‌گیرد که بر اساس عقلانیّت و مطابق دستورات دینی و رضای خداوند عمل کند، این اتفاق در شروع اتفاقی سخت و تغییر مسیری دشوار جلوه خواهد کرد و خیلی از افراد در همین مرحله در مقابل آزار و اذیّت و تمسخر اطرافیانشان کم می‌آورند و از ادامه مسیر بازمی‌مانند.

امّا در این میان کسانی هستند که با آگاهی و با مطالعه و مهم‌تر از همه با توسّل راه را ادامه می‌دهند و نیشخندها، زخم‌زبان‌ها، شماطت‌ها و حتَی آبروریزی‌ها آنان را از انتخاب درست، ترک گناهان و تن ندادن به تصمیمات گناه‌آلود باز نمیدارد.

به برکت این استقامت و پایداری خداوند در »آیه ۱۷ سوره مبارکه محمد« به آنان وعده هدایت بیشتر در مقابل چالش‌ها و امتحانات جدیدتر می‌دهد، که این هدایت یا می‌تواند از مسیرهای مختلف خارج از وجود انسان مثل راهنمایی و سخنی هدایت‌گر از زبان عالمی ربانی باشد و یا می‌تواند بصورت الهاماتی باشد که در قلب سالک وارد می‌شود و مسیر حق را برایش روشن می‌کند و در برنگاه‌ها عملکرد درست و رفتار مناسب یا همان تقوا را در ذهنش وارد می‌کند که به شرط مراقبه و ترتیب اثر دادن به این الهامات، توفیق ماندن در همین مرحله از ایمان و آمادگی برای گشایش و فتح مراحل بالاتری از ایمان برای سالک فراهم می‌شود.

حجت الاسلام حکیمی

۱-سورم محمد، آیه ۱۷
۲-علامه طباطبابی(ره)، تفسیرالمیزان
۳-آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه

ذهن ما باید به دیدن خوبی‌های دیگران عادت کند!

ذهن ما باید به دیدن خوبی‌های دیگران عادت کند!


امام باقر(ع)
قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ(۱)
بهترین سخنی که دوست دارید درباره شما گفته شود را به دیگران بگویید.

یعنی درمورد دیگران به ناحق زبان به بدی و بیان ایرادها و ضعف‌های آنان باز نکنید که اگر راست بگویید غیبت کردید و اگر دروغ گفتید، تهمت زدید.

عموم مردم خالی از اشتباه و خطا نیستند و در کنار تمام امتیازات و خوبی‌هایی که دارند اشتباهاتی هم دارند، عموم مردم به همین‌گونه در کنار هم زندگی می‌کنند و با تحمل بدی‌ها و خوبی‌های یکدیگر روزگار می‌گذرانند، ولی مشکل از آنجایی شروع می‌شود که مردم بدون دیدن خوبی‌ها و خدمات یکدیگر عادت کنند تا به راحتی عیب‌ها و ایرادهای اطرافیانشان را بر زبان جاری کنند و مسائل آشکار و پنهان آنان را بر سر زبان‌ها بیاندازند.

ما هم به مانند دیگران یکی از افراد این جامعه هستیم و در کنار تمام امتیازات و کمالاتی که می‌توانیم داشته باشیم در مواردی اشتباهات و عیب‌هایی هم داریم که طبیعتاً اگر روزی قرعه فال به نام ما بخورد و قرار شود اسم ما بر سر زبان‌ها بیافتد دوست داریم مردم از خدمات و خوبی‌های ما بگویند و به نیکی از ما یاد شود.

انصاف و منطق حکم می‌کند ما هم در مورد دیگران همانگونه سخن بگوییم و یاد کنیم که دوست داریم در مورد خود ما آنگونه سخن گفته شود.

اسکناس به صورت راحت وارد قلک می شود ، اما به صورت راحت از آن خارج نمی‌شود ، گاهی به شکستن و خرد شدن آن هم می‌انجامد ، ذهن آدم ها هم مثل قلک عمل می‌کند ، حرفها راحت وارد می‌شوند ، اما به شکل راحت خارج نمی‌شوند.(۲)

حجت الاسلام حکیمی

۱-بحارالانوار، ج۷۱
۲-حجت الاسلام رنجبر

چرخش دوران عمل ما را بازخواهد گرداند.

چرخش دوران عمل ما را بازخواهد گرداند.


🌸 امام صادق (علیه‌السلام)
🌸منْ ظَلَمَ مَظْلِمَةً أُخِذَ بِهَا فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی مَالِهِ أَوْ فِی وُلْدِهِ(۱)
🌸 هر که ستم بکسی کند بهمان ستم گرفتار شود، در خودش باشد یا در مالش یا در فرزندش.

💬 ظالم به کسی می‌گویند که خود را به سپاس‌گزاری از نعمت‌های بی‌شمار الهی و مراعات تکالیف شرعی ملزم نمی‌داند و در برابر توانایی‌ها و استعدادهایش مسئولیتی ‏احساس نمی‌کند و از سویی حقوق دیگران را نیز پایمال می‌کند.(۲)

✍️ دنیای انسان‌ها و موجودات روی کره زمین دنیایی نیست که پروردگار آن را بدون حساب و کتاب خلق کرده باشد، بطوریکه هر کس به هر طریق و روشی که خواست زندگی کند و نسبت به عملکرد و تصمیماتی که می‌گیرد به هیچ‌کس پاسخگو نباشد و یا فرایند خلقت و چرخش دوران اجازه بدهد خاطیان و ظالمان به حال خود رها شوند.

✍️ظلم تعریف گسترده‌ای دارد و تمام گناهان و اشتباهات انسان را از کمترین غفلت از پروردگار(حق‌الله) که برابر می‌شود با شرک خفی که غفلتی برای اولیاء و انبیاست تا ارتکاب به گناهان کبیره و تجاوز به حقوق خود(حق‌النفس) و یا پایمال کردن حقوق دیگران(حق‌الناس) که طغیانی در سطح مردمی غیر از انبیاء و اولیاست را شامل می‌شود.

✍️حق‌الله، حق‌النفس، حق‌الناس که کمترین غفلت در ادای حقوق بندگی در هر سه عنوان برابر می‌شود با »ظلم« و هر کسی به هر اندازه‌ای در هر بخشی از این سه عنوان حق را رعایت نکند، این کوتاهی برایش پیامد و کفّاره‌ای خواهد داشت که در صورت توبه نکردن و اصلاح نکردن وضعیت، طبق بیان امام صادق(ع) آثار آن اشتباه و ناحق کردن حق در خودش یا فرزندانش و یا اموالش برخواهد گشت.

🍃 چو آتش برافروزی از بهر خلق
🍃 همان آتشت را به دامان کنند

✍️ البته ما انسان‌های غیرمعصوم و دور از وادی توحید همواره در معرض شرک، غفلت و پایمال کردن حقوق دیگران بصورت خواسته یا ناخواسته هستیم که با مراقبه و محاسبه و استغفار باید نفسمان را کنترل، غفلت‌هایمان را پوشش و روحمان را برای رسیدن به بهشت و خروج از تاریکی‌ها رشد دهیم.

✍️ حجت الاسلام حکیمی

📚 پاورقی
 ۱-اصول کافی، الجزء الثانی
۲- اخلاق اسلامی، مهدی علیزاده

ثروتمندی در استدراج و فقیری در آزمندی

ثروتمندی در استدراج و فقیری در آزمندی


رفاه، ثروت و سلامتی جسمی تمام آنچیزی است که مردم دنیا برای بدست آوردن آن صبح تا شب و شب تا صبح در تلاش و تکاپو بسر می‌برند و برای رسیدن به آن رویاپردازی و برنامه‌ریزی می‌کنند؛ این اتفاق هیچ ایرادی ندارد و طبیعت زندگی بشر است و دستوراتی در دین در راستای تأمین و محافظت از همین نیازهای وارد شده است.

واعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلَادُکُمْ فِتْنَهٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ(۲)
و بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است و پاداش عظیم (برای آنها که‏ از عهده امتحان برآیند) نزد خدا است.

امّا نوع انسان‌های سطحی‌نگر بدون در نظر گرفتن زندگی ابدی در آخرت، عنایت و نگاه خداوند را در بدست آوردن همین نیازها خلاصه می‌کنند، بطوری‌که اگر کسی را صاحب ثروت و سلامتی دیدند بر خاص بودن و با خدا بودنش حکم می‌کنند و اگر کسی را در فقر و یا بیماری ببینند بر بی‌خدا بودن و یا گناه‌کار بودن و یا هر سبب و علّتی غیر از با خدا بود و باایمان بودنش حکم می‌کنند. و متأسفانه در این قضاوت تا جایی پیش می‌روند که اگر مؤمنی را در مشکلات و فقر ببینید، این وضعیت او را به خاطر دینداری و ایمانش می‌دانند.

رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌واله)
إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بعبْدِهِ خَیْرًا عجَّلَ لَهُ الْعُقُوبهَ فی الدُّنْیَا، وإِذَا أَرَادَ اللَّه بِعبدِهِ الشَّرَّ أمسَکَ عنْهُ بذَنْبِهِ حتَّی یُوافِیَ بهِ یَومَ الْقِیامهِ(۱)
هرگاه خداوند خیر بنده‌اش را بخواهد در همین دنیا کیفرش می‌دهد و چون برای بنده‌ای بد بخواهد، گناهانش را نگه می‌دارد تا در روز قیامت به تمام عقوبتش برسد.

امّا واقعیت این است که نه ثروت و رفاه بصورت مطلق دلیلی بر ایمان و عنایت خداست و نه فقر و بیماری بصورت مطلق دلیلی بر گمراهی و عذاب خداست و در تمام این موارد شما می‌توانید انسان‌هایی را پیدا کنید که در عین ایمان و کردار نیک یا در ثروت و یا در فقر به سر می‌برند و در مقابل انسان‌هایی را پیدا کنید که در عین فقر و بیماری یا افرادی صاحب ایمان و عمل صالح هستند و یا افرادی فاسق و خوش‌گذران هستند؛ یعنی ثروت و فقر و همچنین سلامتی و بیماری در بین مردم پخش شده است و خداوند هر کسی را به جهت امتحان و یا پاداش و شاید هم عذابی که ما از آن بی‌خبریم در فقر یا ثروت و بیماری و سلامتی قرار می‌دهد.

امّا بصورت کلی از آیات و روایات می‌توان در مورد علّت بعضی از موارد با خبر شد.

لا یَزالُ البَلاءُ فی المؤمنِ والمؤمنهِ فی جَسَدِهِ ومالِهِ وولدِهِ حَتّی یَلقَی اللّه َ وما علَیهِ مِن خطیئهٍ(۳)
زن و مـرد مـؤمن پـیوسته در جـان و مـال و فرزندشان گرفتار بلا می شوند تا آن که بدون گناه، خدا را دیدار کنند.

و یا در مواردی در روایات ما از استدراج سخن به میان می‌اید بطوریکه امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند

کسی که گناه می‌کند، ولی خدا به او مهلت می‌دهد و باز نعمتش را در اختیارش می‌گذارد، به‌گونه‌ای که از استغفار غفلت می‌کند، دچار استدراج شده است.(۴)

در عنایت و نگاه خداوند، اعمال انسان تعیین کننده است؛ نه ثروت و سلامتی همیشه نشانه‌ای از عنایت خداست که چه بسا عذاب(استدراج) باشد و نه فقر و بیماری همیشه نشانه‌ای از عذاب خداست که چه بسا نعمتی(کفاره گناهان) باشد.

حجت‌الاسلام حکیمی

۱-کافی، ج۲
۲-سوره مبارکه انفال آیه ۲۸
۳-بحارالأنوار ، جلد ۸۱
۴-کافی ج۲

ویــــــــژگـی مــــــــدیر با بصیرت و لایــــق

ویــــــــژگـی مــــــــدیر با بصیرت و لایــــق



امیرالمؤمنین علی(ع)
آفةُ الزُّعَماءِ ضَعْفُ السّیاسةِ
آفت زمام داران، ضعف سیاست (تدبیر) است.
 غرر الحکم : 3931

مـــــدیر با بـــصیرت و لایـــــق کسی است که بتواند قبل از هر تصمیمی حُــــــسن بازخورد و یا ســـــوء بازخورد تصمیم خود را تا چندین مرحله در وضعیت ســــــاختارهای ذینفع پیش‌بینی کند و در نتیجه طوری سیاست‌گـــــذاری کند و تصمیم بگیرد که بالاترین منفعت متوجه زیرمجموعه‌اش شود.

 حجت الاسلام حکیمی

آرامش پیش خداست

آرامش پیش خداست


امام صادق(علیه‌السلام)
الْمُفَوِّضُ أَمْرَهُ إلَى اللّه‏ِ فى راحَةِ الأَبَدِ وَ العَیْشِ الدّائِمِ الرَّغَدِ و َالْمُفَوِّضُ حَقّا هُوَ الْعالى عَنْ کُلِّ هِمَّةٍ دُونَ اللّه‏ِ تَعالى؛
کسى که کارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسایش و خیر و برکت در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقیقى کارها به خدا، کسى است که تمام همّتش تنها به سوى خدا باشد.
مصباح الشریعه ص521
 آرامش میوه قلب کسانی است که دست قدرت خداوند را بالاتر از همه قدرت‌ها می‌دانند و به برکّت این معرفت نه دامن خود را برای بدست آوردن پول ، ثروت و آبروی بیشتر به دروغ و فریب آلوده می‌کنند و نه اجازه می‌دهند شیطان بذر حسرت نرسیدن به دنیا و آرزوهای دنیا را در دل آنان بپروراند و در نتیجه تمام همّ و غمّش خدا می‌شود.

حجت الاسلام حکیمی

آرزوهایی که چشم را کور می‌کنند!

آرزوهایی که چشم را کور می‌کنند!


امیرالمؤمنین علی(ع)
«کْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِع‏»
«قربانگاه عقل ها غالبا در پرتو طمع ها است.»
 نهج‌البلاغه ح۲۱۹

وقتی که ذهن ما تحت تاثیر هوا و هوس‌ها قرار بگیرد و حال هوای حــرص و طـمع در قـلب ما بوجود بیاید، چشم ما کور می‌شود و نـعمت‌ها و موقعیت‌های خوبی که در آن قرار داریم را نخواهیم دید و حالت نارضایتی و ناامیدی در ما ایجاد خواهد شد.

حجت الاسلام حکیمی

نــگرانی رزق‌آفـــرین نیست

نــگرانی رزق‌آفـــرین نیست


ایمان و اعتقاد به وجود خداوند قدرتمند و حکیمی که تمام شئون وجودی ما از نوک انگشتانمان تا فرق سرمان از نفس‌ها و دم و‌ بازدم‌هایی که بدون توجّه و شمارش می‌زنیم تا تپش‌های قلبی که در خواب و بیداری در جریان است و ما هیچ دخالت و شناختی در  کارش نداریم، اتفاقی است که باید برای ما و در قلب ما ایجاد شود تا مقداری از مزه آرامش واقعی بهره‌مند شویم.

انسانی که از نگرانی‌هایش به جای ایمان، توکّل و توسّل با فکر و خیال پذیرایی می‌کند و آن‌ها را در ذهنش پرورش می‌دهد باید منتظر باشد تا با انواع و اقسام مریضی‌های جسمی و روانی دست و پنجه نرم کند، چرا که ذهن و بدن انسان توان تحمّل خیالات بیهوده و نگران‌کننده و تفکّراتی که به عمل منجر نمی‌شوند را ندارد و با انباشته شدن اینگونه توهمّات در ذهن، روان انسان رو به سوی فرسودگی می‌رود.

فکر و خیال و ترس از فقر و یا از دست دادن فرصت‌های مالی و یا شغلی اتفافی هستند که باید با برنامه و عاقلانه با آن‌ها مواجه شد و با تدبیر و برنامه مسأله را حل کرد که اگر اینچنین شود بیشترین عنایت‌ها و نگاه‌های پرودگار به انسان در قالب همین تفکرّات و تدبیرهاست که برای او مقدّر می‌شوند.

امّا اگر انسان علارقم اینکه برنامه ریخت و تدبیر لازم را انجام داد ولی باز نگران بود و نگرانی‌اش عاقلانه هم نبود، نشان از ضعف ایمان و شناختش نسبت به پروردگارش دارد و باید متوجّه باشد که آنچه خداوند برای او مقّدر کرده است دیر یا زود به او خواهد رسید و بعد از اینکه انسان وظیفه خودش را انجام دهد، نگرانی و یا فکر و خیال بیهوده برای او رزق‌آفرین نخواهد بود.

امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)
مَنْ وَثِقَ بِأَنَّ مَا قُدِّرَ لَهُ لَنْ یَفُوتَهُ اِسْتَرَاحَ قَلْبُهُ
هر که اعتماد داشته باشد باینکه هر چه برایش مقدّر شده است از وی فوت نمی‌شود دلش آسوده می‌گردد.
غرر الحکم و درر الکلم, جلد۱, صفحه۶۳۶

حجت الاسلام حکیمی

نجوای شیطان

نجوای شیطان


 بعضی از صفات پروردگار بر صفات دیگر غلبه دارند، بطور مثال پرودگار بیشتر از اینکه دنبال غضب و عذاب باشد دنبال رحمت و بخشش است و به همین طریق وقتی بنده‌ای خطا می‌کند و به بی‌راهه می‌رود بلافاصله عذاب او را به خاطر نافرمانی شامل حالش نمی‌کند و فرصتی می‌دهد.

 هر انسانی در روی این کره خاکی از آن جهت که چشمش به آسمان‌های بالا بسته است و متوجّه عزّت و جلال خداوند نیست، می‌تواند تحت تأثیر دنیا و لذّت‌های زودگذر آن قرار بگیرد و بدون آنکه از جانب خداوند کیفری ببیند ـ به شرط آنکه برخلاف حجتی که از جانب خداوند برای او آمده عمل نکرده باشد ـ روزگارش را به گناه سپری کند.

 امّا همین انسانی که عمرش را به گناهی سپری کرده فقط کافیست نیم‌نگاهی متوجّه خداوند شود و پی به اشتباهش ببرد تا به برکّت همان توجّه، همان خداوندی که در گناه گرفتار عذابش نکرد را بخشنده و مهربان ببیند و به سرعت دچار تغییر تحولات روحی شود. البته این عنایت خداوند در لحظه توبه و توجّه شامل حال انسان می‌شود و به شرطی ادامه پیدا می‌کند که انسان هم در همان حال توبه و متعهد به اصلاح آنچه ترک کرده بماند.

 انسان زود متوجّه مهر و رحمت خداوند می‌شود و این به خاطر آن است که خداوند رحمتش بر غضبش پیشی دارد و اگر کسی خود را به خاطر اعمالش ناتوان، ناامید و شرمنده‌تر از آن ببیند که بتواند رو بسوی خدا کند و اظهار پشیمانی و توبه کند، شک نکند که گرفتار بازی شیطان شده و همان شیطانی که او را برای ارتکاب گناه وسوسه می‌کند، حالا در گوش او پیام ناامیدی و شرمندگی برای رفتن به در خانه خدا و توبه را نجوا می‌کند.

 امام سجاد(علیه‌السلام)
 لیْسَ اَلْعَجَبُ مِمَّنْ نَجَا کَیْفَ نَجَا وَ أَمَّا اَلْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ مَعَ سَعَةِ رَحْمَةِ اَللَّهِ .
 از اینکه کسی نجات یافته تعجّبی نیست، تعجّب از کسی است که با وجود رحمت گسترده الهی چگونه هلاک شده است؟!
بحار الأنوار , جلد۷۵ , صفحه۱۵۳

 حجت الاسلام حکیمی

دیــــن ســلیقه‌ای نـــداریم!

دیــــن ســلیقه‌ای نـــداریم!


بقره آیه ۶۲
«مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ »
 «هر کــدام بـخدا و دنـــیاى دیــگر مـعتقد باشـند و عــمل صــالح انجام دهند پـاداش آنها نزد پــروردگارشان است.»

پروردگار تنها اعمال صالح را از انسان قبول می‌‌کند، و یکی از شرایط عمل صالح این است که انسان به تمام آنچه پیامبر خدا از طرف پروردگار به بشر آموخته ایمان و باور داشته باشد

اگـــر کــــسی بین آمـــــوزه‌های دیــــنی فرق بگذارد و یکی را قــبول و دیگری را قبول نکند، از دایره ایمان خارج شده است و هیچ‌کدام از اعـــمالش صـــالح نـــخواهد بود.

 به قلم حجت الاسلام حکیمی

ضربه‌ای که می‌خوریم، غفلتی که می‌کنیم

ضربه‌ای که می‌خوریم، غفلتی که می‌کنیم


 ق آیه ۱۹
🌸 |«وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ۖ ذَٰلِکَ مَا کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ»
🌸 | «و سکرات مرگ، به راستى در رسید؛ این همان است که از آن مى‌گریختى؛»

مقدار ضربه و آسیبی که به ما از غفلت، نادیده گرفتن و پشت‌گوش انداختن وظایفمان وارد می‌شود به اندازه اهمیّت و بزرگی همان کاری است که نخواستیم پیگیرش باشیم و به سرانجامش برسانیم.

غفلت از مرگ و فراموش کردن زندگی بعد از مرگ بزرگ‌ترین ضربه‌ای است که یک انسان می‌تواند به خودش بزند.

 به قلم استاد حکیمی

شب قدر اصلی در میدان زندگیست!

شب قدر اصلی در میدان زندگیست!


دخان آیه ۱

«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ»

«ما آن را در شبى مبارک نازل کردیم، چون از آغاز خلقت همواره سنت ما بر انذار خلق جریان داشته است»


شـب قــــدر شب مـبارکی است ولی به غیر از توبه، عبادت و تضرّع به درگاه الهی قرار نیست معجزه شود و اتفاق دیگری برای ما بیافتد.
 معجزه و شب قدر اصلی برای ما هنگامی رقم خواهد خورد که در میدان زندگی و در انتخاب‌ها و رفتارهایمان به دنبال رضای الهی و پیاده کردن دین خدا باشیم.
به قلم حجت الاسلام حکیمی

فراز و نشیب‌ها برای توحید است

فراز و نشیب‌ها برای توحید است


سوره مبارکه آل‌عمران آیه 139
«وَ لَا تَهِنُوا وَ لَا تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ»
«سستی مکنید و غمگین نشوید، که شما [از دیگران] برترید، [البتّهّ‌] اگر با ایمان باشید»
وقتی ایمان همراه با عمل به تعهّدات آن ایمان، نه ایمان به معنای صرفاً یک امر قلبی، برای مؤمن شکل می‌گیرد؛ وقتی ایمان او یک ایمان آگاهانه است، نه مقلدانه یا متعصبانه
به دیگر سخن: وقتی شرط ﴿إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَّ﴾ حاصل می‌شود، اینجا مؤمن ﴿وَلَاَ تَحَزۡنوُا﴾ْ را حس می‌کند؛ در مواجهه با دشمن‌ها و دشمنی‌ها از نصرت و مدد خدا برخوردار می‌گردد و ﴿وَلَاَ تَحَزۡنوُا﴾ْ می‌شود و می‌بیند دستی بالای همۀ دست‌هاست.
ایمان به خدا یعنی ایمان به قدرتی بالاتر از آنچیزی که داشتن آن در دنیا و برای دنیا طلبان مایه عزّت، قدرت و اقتدار است، ایمان به خدا یعنی در آن هنگام که دنیا طلبان با تکیه بر تجهیزات و امکانات و پول و سرمایه خود وارد میدان می‌شوند، شما با تمام تلاش و مناسب‌ترین سرمایه خود و در عین حال بدون تکیه بر امکانات و تجهیزاتتان و تنها با توکّل بر خدا وارد میدان شوید و امیدتان به عنایت و حمایت خدا بیشتر از قدرتی باشد که در تجهیزات و سرمایه شما وجود دارد و از آن مبداء برای شما ایجاد می‌شود.
ایمان به خدا و به دنبال عنایت خدا بودن به معنی تنبلی کردن »وَ لَا تَهِنُوا «  و چاره‌ای نیاندیشیدن نیست و یا به معنی این نیست که به دنبال آنچیزی که برای اهل دنیا مایه قدرت است، نباشیم، نیست، بلکه به هر مقدار که در تحصیل علم که مقدمه قدرت است کوتاهی کنیم، به همان اندازه ضربه خواهیم خورد و به هر اندازه که خودمان را از داشتن سلاح و آن تکنولوژی‌ایی که برای دفاع در مقابل تهدیدات دشمن لازم داریم، محروم کنیم به همان اندازه ضربه خواهیم خورد.
به عبارت دیگر ملاک عنایت خدا را باید در سعی و تلاش و مجاهده پیدا کنیم. اگر ما تمام تالاش خود را کردیم ولی به آن علم و تکنولوژی که لازم داشتیم نرسیدیم، نباید نگران باشیم» لَا تَحْزَنُوا« چون عنایت خدا وجود دارد و در نقطه مقابل  اگر هم تلاش کردیم و به علم و تکنولوژی‌ایی رسیدیم که ما را به بالاترین قدرت در مقابل مهاجمان تبدیل کرد، نبایید مغرور شویم و خدا را فراموش کنیم چرا که ملاک برتری و موفقیت برای مؤمنان برتری تجهیزات و علوم و فنون نیست بلکه قدرت ایمان آنان بعد از تلاش و مجاهده آنان است که تعیین کننده است و باعث می‌شود که مصداق فراز آیه ۱۳۹ سوره مبارکه آل عمران وقتی که پروردگار خطاب به مؤمنان می‌فرمایید» أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ « قرار گیرند.

خودتحقیری یا تواضع

خودتحقیری یا تواضع


امام صادق(ع)
تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است و مقام والایی است... و هر کس برای خدا تواضع کند خداوند او را بر بسیاری از بندگانش شرافت می بخشد... و هیچ عبادتی برای خدا مورد رضا و قبول نخواهد بود مگر اینکه باب آن تواضع است و حقیقت تواضع را جز مقربانی که مستقل در وحدانیت خداوندند درک نمی کنند، خداوند عز و جل می فرماید: بندگان خداوند رحمان کسانی هستند که در زمین با تواضع راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را (با سخنان نامناسب) خطاب کنند، به آنها سلام می گویند (و با بی‌اعتنایی می گذرند)

بحارالانوار، جلد 72

خودکم‌بینی، خودتحقیری و انکار توانمندی‌هایمان به اسم تواضع و فروتنی برداشتی اشتباه و فهمی انحرافی از موضوع تواضع و فروتنی است. تواضع و فروتنی در قلب انسان شکل می‌گیرد و اولین اثر از آثار عبادت مقبول و معرفت صحیح نسبت به پرودگار است

پای علی ایستادن

پای علی ایستادن


کسی که پای دین ایستاد و برای انجام وظایف دینی‌اش از انجام واجبات تا ترک محرمّات کمر همّت بست در واقع پای رکاب علی ایستاد . جاپای علی گذاشت. پای علی ایستادن، پای قرآن ایستادن است، پای دین ایستادن است.

گریخته‌ام به سوی تو

گریخته‌ام به سوی تو

آغوش آرام بخش

فَقَدْ هَرَبْتُ إلَیْکَ(۱)

الهی آمدم ردم نکن...(۲)
گریخته ام از همه کس و همه چیز،از زشتی ها، بدی ها، بی ایمانی، تاریکی جهل و عذاب جاویدان ،به سوی تو
پشت سرم دره ای است،که به لطف تو از آن بالا آمده ام.

الهی و ربی من لی غیرک(۳)

برتاریکی های دلم خط بکش
تو تنها آغوش آرام بخش منی...
امان از لحظه ای که تو را گم کنم،
توعین حقیقت بارانی و من همان کویری که برای خیس شدن همه ی وسعت دلش را رو به تو گرفته است.
این روزها همه سلولهای من خشکیده اند،
دیر شد، نمی باری؟
ببار و سیرابم کن،

لَاظَمَأَ بَعْدَهُ(۴)
که پس از آن تشنگی ای نباشد

۱)فرازی از مناجات شعبانیه
۲)الهی نامه علامه حسن زاده آملی
۳)فرازی از دعای کمیل
۴)فرازی از دعای ندبه

 

دنیا تمام شدنی است

دنیا تمام شدنی است


 امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)

«الدّنیا أمد، الآخرة أبد»[1]

دنیا تمام شدنی است و آخرت ابدی است

 

دنیا با همه غم و غصّه‌ها و ناراحتی‌های به حق و یا نا به حق ما تمام شدنی است.

چه حق با ما باشد و چه حق با ما نباشد، فرقی ندارد دنیا برای همه خوب و یا بد یکسان است و دیر یا زود تمام شدنی است.

چه فقیر باشیم و چه ثروتمند، چه درست‌کار باشیم چه گناه‌کار، چه مؤمن باشیم چه کافر دنیا برای همه یکسان و تمام شدنی است.

فرقی ندارد در کجا زندگی کنیم و چه بخوریم یا نخوریم، فرقی ندارد ورزشکار باشیم و یا نباشیم، فرقی ندارد بیست‌ساله باشیم و یا هشتاد ساله، مثل حضرت خضرنبی آب حیات خورده باشیم و عمرمان تا آخر دنیا ادامه داشته باشد و یا از آب حیات نخورده باشیم و از بدو تولّد با بیماری به دنیا آمده باشیم و هر لحظه امکان مرگمان وجود داشته باشد، فرقی ندارد دیر یا زود دنیا تمام شدنی است.

ولی آنچه تمام شدنی نیست عالم پس از مرگ است، چه خوب باشیم چه بد، چه پیامبر باشیم چه نباشیم، چه عاشق این دنیا باشیم چه نباشیم، چه باور داشته باشیم چه نداشته باشیم آخرت و جهان پس از مرگ است که نه انتهایی دارد و نه زمانی.

بهر یک دم زندگانى، چون حباب شوخ چشم

مى کنم پهلو تهى از بحر بى‌پایان چرا؟

صائب

علّت این که اهل تقوا همواره تمنّای مرگ دارند این است که احساس داشتن سرمایه می کنند (سرمایه ایمان) کسی که پول زیادی از بانک گرفته تا به منزل ببرد و یا از منزل برداشته تا به بانک ببرد در این راه تلاش می‌کند تا سریعتر برود زودتر به هدف برسد. دوست دارد از راه میان‌بُر برود دوست دارد دو تا یکی خیابان بشود تا به هدف نزدیک‌تر گردد. امّا آنکه سرمایه‌ای ندارد هدفی هم ندارد، سرعت و تلاشی هم ندارد، کسی هم که سرمایه ایمان ندارد، نه هدفی دارد و نه تمنّای مرگی، بلکه از مرگ هم گریزان است.[2]



[1] غرر الحکم و درر الکلم

[2] مثل‌ها و یندها، حائری شیرازی(ره)

درد ما خداست

درد ما خداست


یا منتهی امل الاملین، و یا غایة سؤل السآئلین
ای منتهای آرزوی آرزومندان و مقصد نهایی نیازمندان

دست بالای دست حیدر نیست

دست بالای دست حیدر نیست



ای مردم، این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا می‏‌ایستم. پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عزوجل صاحب‌اختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحب‌اختیار شما و امام شما به امر خداوند است.

فرازی از سخنان پیامبر اکرم(صلی‌‌اللّه‌علیه‌و‌اله) در واقعه غدیر

قلب مریض

قلب مریض


امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
«بنده خدا تا دروغ را چه به شوخی و چه به جدی ترک نکند مزه ایمان را نخواهد کشید.»(1)

روحیه گمراه کردن و یا سرکار گذاشتن دیگران با گفتار و رفتار دروغ برای هر هدفی هم که باشد پسندیده نیست، چه برای شوخی و خنده باشد و بدتر از آن چه برای اذیت و آزار باشد.

همانطور که زبان انسان وظیفه چشیدن مزه‌ها از ترش و شیرین را بر عهده دارد، قلب و روح انسان هم اگر سالم باشد وظیفه چشیدن مزه غذاهای معنوی را برعهده دارد، مزه دعا و مناجات با خدا ، مزه ایمان و توکّل بر خدا، مزه قرآن خواندن و دست‌گیری از دیگران.

انسانی که قلبش از آزار و اذیت و سرکار گذاشتن دیگران چه به شوخی و چه به جدی لذّت ببرد نشان از مرض قلبی دارد و اینچنین قلبی طبق بیان حدیث شریف قابلیّت چشیدن مزه ایمان را نخواهد داشت.

پاورقی
1-کافی، جلد2، صفحه230


علت بیشتر افسردگی ها

علت بیشتر افسردگی ها


«اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ...»

بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است...

حدید/20 "

اگر شیری اگر ببری اگر گور گذر باید کنی آخر لب گور"
دوستى دنیا سررشته، تمام گناهان است‏! دنیا محل گذر است، نه جای لنگر انداختن و ماندن!
ما مکلف به کسب روزی حلال هستیم، حرص و طمع زیادی، آرامش را سلب می کند!
اگرمال و ثروت ما را از خدا، از دین، ازآخرت... دورمی کند، این یک بلا و زنگ خطری، بر جان ماست!

قلب‌های قفل شده

قلب‌های قفل شده


رسول‌اکرم(صلی‌اللّه‌علیه‌و‌اله)
«اِیّاکٌم و الظُّلم فانَّه یُخَّرِبُ قلوبَکم»(1)
«مبادا ظلم کنید که دل‌های شما را ویران می‌کند»

قلب معنوی انسان ظرفی است از جنس معنا که محل انعکاس معانی و حقایقی است که با نیّات قلبی انسان خلق می‌شوند و با افعال و کردار مطابق با آن نیّات تکمیل می‌شوند.

مثلاً وقتی ما نیّت می‌کنیم که کار خیری برای خداوند انجام دهیم در قلب ما معنایی نورانی که وابسته به خداوند است خلق می‌شود و وقتی به این نیّت خود جامعه عمل می‌پوشانیم این معنای نورانی که در قلبمان ایجاد شده است را تکمیل کرده‌ایم و ظرفیّت معنوی قلبمان را وسعت بخشیده‌ایم.

در مقابل وقتی حالت حرص و طمع بر قلب انسان غلبه می‌کند به طوری که خدا را فراموش ‌کند و در نیّت حاضر ‌شود ظلم کند و به ناحق حق دیگران را تصاحب کند، معنا و حقیقتی که در قلب انسان شروع به جریان می‌کند از جنس آتش و خباثت است و وقتی به این نیّت جامعه عمل بپوشاند، چنان ضربه‌ی ویران‌گر و مخربی به سلامت معنوی قلب انسان وارد می‌شود که در خوش‌بینانه‌ترین حالت اگر به ظلمش ادامه ندهد و برای ظلم‌های دیگرش دلیل و توجیه نبافد، تا وقت نامشخصی که خدا می‌داند حالت توبه و جبران برای قلب او ایجاد نخواهد شد.

بیشتر کسانی که برای ظلم و ستم کردن دلیل و فلسفه می‌بافند، قلب‌های معنوی آنان ویران شده است و نصیحت نصیحت کنندگان هم نخواهد توانست دلایل و فلسفه‌های ذهنی آنان را بر هم بزند و آنان را وادار به توبه و بندگی خداوند کند.

1-مستدرک الوسایل، جلد12،ص10

سراب خلاصی

سراب خلاصی


خودکشی ازچاله درآمدن و به چاه افتادن است، خودکشی انسان را از مشکلاتی که کم و زیاد برای همه مردم وجود دارد خلاص خواهد کرد ولی وارد مشکلاتی بزرگ‌تر و دردناک‌تر و غیرقابل برگشت خواهد کرد که خداوند بصورت اختصاصی برای فرد خودکشی کننده در نظر گرفته است.

امام‌صادق(علیه‌السلام)
«مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا»(1)
«هر کس عمدا خودکشی کند، او همیشه در آتش دوزخ خواهد بود»

پاورقی
1-من لا یحضره الفقیه , ج 4 , ص 95

دستورالعمل تسخیر قلوب

دستورالعمل تسخیر قلوب


انسان است و یک عالمه دوست و همکار و فامیل و مردمِ در خیابان که همیشه در بین آنهاست وبا آنها برخورد دارد و زندگی میکند.
در این میان و در بین این همه شلوغی تنها عده محدودی هستند که مورد توجّه و لطف مردم واطرافیانشان قرار میگرند ومردم آنها را می شناسند و دوستشان دارند.


تنها کسانی در این همه شلوغی و در بین این همه جمیعّت می تواند ممتاز باشند که بدون شک اطرافیانشان وتمام کسانی که حتی آنها را برای مدتی کوتاه ملاقات کرده اند، خاطره خوشی از این بر خورد در ذهنشان مانده باشد.
خوشرویی با مردم و به نمایش گذاشتن یک چهره با محبّت برای کسانی که با ذهنی آشفته وتفکّراتی پریشان با شما برخورد می کنند و از طرفی بخشندگی و حل مشکلات کسانی که به هزاران امید به شما رو می اندازند، از جمله خصلتهایی است که مایه زینت شما خواهد بود وباعث خواهد شد که خداوند محبّت شما را در دل بندگانش بیاندازد وآنها را برای حل مشکلاتشان به سوی شما راهنمایی کند.

امام صادق(علیه السلام)
«بر تو باد بخشندگی وخوشرویی، زیرا همان گونه که گوهر درشت در وسط گردنبند مایه زیبایی آن است، این دو خصلت هم مایه زینت مرد هستند»


پاورقی
1-میزان الحکمه، ج5 ،ص139

توکّل بدون تلاش درست نیست

توکّل بدون تلاش درست نیست


رَأی رَسولُ اللّه صلی الله علیه و آله قَوْما لا یَزْرَعونَ قالَ: ما أَنْتُمْ؟ قالوُا: نَحْنُ الْمُتَوَکِّلونَ، قالَ: لا، بَلْ أَنْتُمْ المُتَّکِلونَ(1)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)گروهی را که کشت و کار نمی کردند، دیدند و فرمودند: شما چه کاره اید؟ عرض کردند ما توکل کنندگانیم. فرمودند: نه، شما سر بارید.


نمی شود بیکار بود و نمی شود بدون پول زندگی کرد؛ در زندگی وبرای تشکیل خانواده چاره ای جز کار کردن و درآمد زایی نیست.
شاید بدون داشتن سرمایه و درآمد وتنها با توکّل بر خدا بشود وارد کاری شد و یا ازدواج کرد وهیچ اشکالی هم ندارد و نشان دهنده ایمان بالا واعتمادی است که شخص به خداوند دارد؛ ولی اگر قرار باشد این بی پولی و این بیکاری ادامه پیدا کند و تنها به بهانه توکّل، حرکتی انجام نشود وکاری صورت نگیرد واهمال کاری شود؛ توصیه میشود یک بازنگری جدی در عقائد و اعتقادات خود انجام دهید واصلاً فکر نکنید که توکّل کردن یعنی تنبلی و سستی در انجام کار ویا یک گوشه نشستن و به دیوار نگاه کردن که اگر کسی اینگونه کند از عزّت وسربلندی به ذلّت و بی آبرویی خواهد افتاد.


چه گفت آن سخن گوی آزاد مرد
که آزاده را کاهلی بنده کرد


البته توکّل مراتبی ومقاماتی دارد ولی مطمئن باشید که معرفت ما و سلوک باطنی ما به سمت خداوند در حدی نیست که خداوند درخواستهای ما را بدون سعی وتلاش ظاهری وبدون دخالت اسباب و واسطه های این دنیا برای ما فراهم کند.


پاورقی
1-مستدرک الوسائل ج 11 ، ص 217

نقش محبّت در شخصیت سازی انسان

نقش محبّت در شخصیت سازی انسان


یکی از مهمترین قواعد تربیتی در تربیت انسان معرفی الگو و الگو سازی است، به عبارتی تا انسان افق مشخصی از چیزی و هدفی در ذهن نداشته باشد هیچ وقت برای بدست آوردن آن زحمت نخواهد کشید و به طرف او حرکت نخواهد کرد.
الگو ساختن والگو سازی رابطه مستقیم با محبّت قلبی در انسانها دارد و اگر محبّت چیزی در دل انسان نباشد هیچ وقت آن را برای خود الگو نکرده است؛ در واقع این محبّت است که باعث میشود انسان از اخلاق و رفتار عادی اش در گفتار و رفتارو یا پوشش دست بردارد وخود را شبیه کسی ویا مطیع کسی کند که به او محبّت می ورزد.
این محبّت ورزیدن و الگو داشتن اگر در مسیر درست وسازنده اش قرار نگیرد و دل را پر کند از محبّت های تو خالی وبی هویّت، عقل وعقلانیّت را به باد می دهد ودر آخر از انسان چیزی جز یک حیوان متحرّک "که یا به فکر خوردن وگنده شدن است ویا به فکر شهوت ورابطه با جنس مخالف است ویا به فکر آرایشگری و نمایش خود به دیگران است" بله چیزی جز اینها باقی نخواهد گذاشت.
ولی اگر این محبّت ورزیدن و الگو سازی در انسان مسیر درستش را پیدا کند ودل، محبّت آن مولایی که عالم وآدم به فدای او باد را تجربه کند آنگاه خواهید دید که محبّت این معشوق چگونه عاشق خود را به اخلاق وفضائل انسانی آراسته خواهد کرد وچگونه او را در عوالم ملکوتی و لاهوتی که پای هیچ نامحرمی از جن وانس به آنجا باز نشده سیر خواهد داد وچگونه از کسی که قبلاً تمام فکرش، شهوتش وتمام ذوقش تجمل گرایی بود، انسانی خواهد ساخت که حالا تمام فکرش انسانیّت وتمام ذوقش وصال وبندگی خداوند است.


دل را به کسی جز تو آسان ندهم
چیزی که گران خریدم ارزان ندهم
صد جان بدهم در آرزوی دل خویش
وآن دل که تو را خواست به صد جان ندهم


امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند وبزودی یکی از آنها نشود»(1)


پاورقی
1-میزان الحکمه، ج5،ص476

تعریف اشتباه از دنیا پرستی

تعریف اشتباه از دنیا پرستی


متأسفانه بر بالای منبرها و در پشت خیلی از بلندگوها آنقدر به اسم دین، دنیا را مذمت کردند و آنقدر به اسم زهد بر سر این دنیا زدند که دیگر وقتی حرفی از دین به گوش کسی میرسد ذهنش بلافاصله یاد فقر وبیچارگی و وزندگی  پر از مشکلات می افتد.
اگر کسی بگویید پول وثروت یعنی دنیا آنگاه من می گویم پس حضرت سلیمان(سلام الله علیه) نعوذ باللّه باید دنیا پرست ترین انبیاء باشد.
اگر کسی بگوید زن وفرزند یعنی دنیا آنگاه من میگویم پس نظر شما در مورد ائمه اطهار(علهیم السلام) با آن همه زن وفرزندانی که در تاریخ برای آنان ثبت شده چیست.
شما هر نمونه ای از امکانات و ویژگی های دنیا را اسم ببرید و بگویید هر کس اینها را دارد پس دنیا پرست است، بنده هم نمونه ای از کسانی را خواهم گفت که آنچه شما گفتید را داشتند ولی دنیا پرست نبودند.
بگذارید حرف آخر را بزنم و کلید بحث دنیا پرستی را بگویم که هر وقت سخن از دنیا پرستی است منظور محبّت به دنیا و غرق شدن دل وذهن انسان در زندگی این دنیا وآلودگی به گناهان است.


بقبرستان گذر کردم کم و بیش
بدیدیم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن در خاک خفته
نه دولتمند بُرد از یک کفن بیش


رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«لا تَسُبُّوا الدُّنیا فَنِعمَت مَطیَّةُ المؤمِنِ فَعَلَیها یَبلُغُ الخَیرَ وَ بِها یَنجُو مِنَ الشَرّ انَّهُ اذا قالَ العَبدُ: لَعَنَ اللّهُ الدُّنیا قالَتِ الدُّنیا لَعَنَ اللّهُ اعصانا لِرَبّه‏»(1)
«به دنیا دشنام ندهید، چرا که مرکب راهوار خوبی برای مؤمن است که با آن به خوبی‏ها می‏رسد و از بدی‏ها نجات می‏یابد. هر وقت بنده‏ای می‏گوید: خدا دنیا را لعنت کند، دنیا می‏گوید خدا لعنت کند کسی را که گناه کرده است، نفرین خدا بر گناهکارترین ما»


پاورقی
1-بحارالانوار، ج 77، ص 178

استقامت شرط است

استقامت شرط است


نتیجه گرفتن و به ثمر رسیدن در هر کاری مشروط به پایان رساندن و تمام کردن آن کار است، پس اگر قرار باشد کاری را شروع کنیم و در نیمه راه آن را رها کنیم وناقص بگذاریم، هیچ وقت به آن ثمره وآن نتیجه ای که مورد نظر هست نخواهیم رسید.

کاری که بدون شوق و علاقه شروع شود و به پایان برسد،بهتر از کاری است که باشوق وعلاقه شروع شود ولی ناقص رها شود.
استمرار و استقامت شرط است.

امام علی(علیه السلام)
«کاراندکی که آن را ادامه دهی بهتر از کار فراوانی است که که از آن خسته شوی»(۱)


پاورقی
1-نهج البلاغه، حکمت 444

رضای الهی آثاری دارد

رضای الهی آثاری دارد


رسیدن به مقام رضا وراضی شدن از خداوند یکی از مقامات و مراتبی از بندگی است که هر کسی به سادگی نمی تواند برای خود اینچنین قدر ومنزلتی قائل شود.
انسانی که با روابط وضوابط در جریان این دنیای خاکی وفانی انس گرفته و مأنوس شده، کسی که با زیاد شدن وکم شدن رزق و روزی اش تحت تاثیر قرار گرفته و این اتفاق خوشحالی وناراحتی اش را رقم میزند، کسی که سلام نکردن وتحویل گرفتن یا نگرفتن اطرفیانش
او را به چالش میکشد و اوغاتش را تلخ میکندو صدها مثال دیگر که همه حاکی از بی وفایی و زود گذر بودن حال وهوای حاکم بر این دنیا است؛ چگونه میتواند ادعا کند که «راضی ام به رضای خدا» در حالی که ملاک غصه وشادی اش رو آوردن دنیا و یا از دست دادن دنیاست.
امام صادق(علیه السلام)
«هرکه از دنیا غمگین شود از پروردگار خود ناخشنود است»(1)


پاورقی
1-میزان الحکمه،ج3،ص66

باید اخلاقمان را بشناسیم

باید اخلاقمان را بشناسیم


متأسفانه آنچه در بین مردم باب شده و در بعضی موارد دیده شده و شنیده می‌شود این است که اگر کسی به شما بی‌احترامی کرد تو هم باید به او بی‌احترامی کنی و یا اگر کسی حق تو را خورد تو هم باید حقش را بخوری و یا اگر کسی فحّاشی کرد و ناسزا گفت تو هم باید ناسزا بگویی که اگر این‌گونه نباشی همه فکر خواهند کرد که آدم ضعیف و بی‌عرضه‌ای هستی.
واقعیت این است که ما باید بدانیم، شخصیت و مرام ما غیر از شخصیت و مرام کسی است که به ما بی‌احترامی کرده
و اگر قرار باشد ما هم مثل کسی که با ما بد برخورد کرده وبی احترامی کرده برخورد کنیم، آنگاه ما هم با او فرقی نخواهیم داشت و ما هم یک آدم بی‌ادب و فحّاش خواهیم بود.
ما باید برخورد، رفتار و عکس‌العمل خود را در چهارچوب عقاید و شخصیت خودمان تنظیم کنیم و همیشه مراقب باشیم که رفتار و برخوردهای سخیف و زشت دیگران باعث نشود که ما هم تحت تأثیر قرار بگیریم و از چهارچوب اخلاقی خود خارج بشویم.
رسول اکرم(صلی‌الله علیه واله)
«لَا تَخُنْ‏ مَنْ خَانَکَ فَتَکُنْ مِثْلَه‏»(1)
«به کسی که به تو خیانت کرده خیانت نکن چرا که تو هم مثل او می شوی»


پاورقی
1-بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏71،ش63

نشانه های زنده بودن انسان

نشانه های زنده بودن انسان


اگر میگوییم کسی زنده است پس بدون شک نفس کشیدن و راه رفتنش را دیده‌ایم، اگر میگوییم کسی مؤمن است، پس نحوه برخورد و معاشرتش با مردم و عبادتش در مقابل خداوند را دیده‌ایم که ایمان را به او نسبت می‌دهیم، اگر میگوییم که مریض هستم و حالم خوب نیست پس بدون شک آثار ونشانه های مریضی را در خودمان فهمیده‌ایم.
هر چیزی و هر حالتی نشانه‌ها و آثاری دارد که با دیدن آن آثار و نشانه‌ها به بودن آن حالت و آن حالت در افراد پی می‌بریم.
در بعضی از موارد لازم است که به خودمان و دلمان رجوع کنیم وببینیم که آثار و نشانه‌های ایمان و بندگی خدا را حقیقتاً فهمیده‌ایم و یا اینکه آثار و نشانه‌های حیات معنوی در ما وجود دارد.
خوشحالی از انجام کار نیک و بندگی خدا و ناراحتی و پریشانی از انجام نافرمانی خداوند پس از فهمیدن اینکه کارمان گناه بود، کمترین و حداقل حالتی است که با وجود آن می‌شود به زنده بودن معنویت در دل یک انسان حکم کرد.
امام صادق(علیه‌السلام)
«مَنْ‏ سَرَّتْهُ‏ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَیِّئَتُهُ‏ فَهُوَ مُؤْمِنٌ»(1)
«مؤمن کسی است که کار نیکش او را مسرور میکند وگناهش او را ناراحت میکند»


پاورقی
1-الکافی(ط - الإسلامیة)، ج‏2،ش6

شرط رسیدن به کمال ایمان

شرط رسیدن به کمال ایمان


علم و دانش بدون شک از پرارزش‌ترین و سنگین‌ترین سرمایه‌هایی است که یک انسان می‌تواند داشته باشد و بدون شک برکات و اثرات وجود یک انسان عالم و دانشمند در یک جامعه قابل‌مقایسه با برکات و اثرات دیگرافراد جامعه نخواهد بود.

حتی خواسته های نا معقول هم معقول است

حتی خواسته های نا معقول هم معقول است


ازدواج و تشکیل خانواده یکی از بزرگ‌ترین اتفاقاتی است که در زندگی یک انسان رخ می‌دهد و می‌توان گفت که یکی از نادرترین اتفاقاتی است که همین انگیزه، جوان و نوجوان را به تلاش و جدیت وا‌می‌دارد(1)