امیرالمؤمنین علی(ع)
آفةُ الزُّعَماءِ ضَعْفُ السّیاسةِ
آفت زمام داران، ضعف سیاست (تدبیر) است.
غرر الحکم : 3931
مـــــدیر با بـــصیرت و لایـــــق کسی است که بتواند قبل از هر تصمیمی حُــــــسن بازخورد و یا ســـــوء بازخورد تصمیم خود را تا چندین مرحله در وضعیت ســــــاختارهای ذینفع پیشبینی کند و در نتیجه طوری سیاستگـــــذاری کند و تصمیم بگیرد که بالاترین منفعت متوجه زیرمجموعهاش شود.
حجت الاسلام حکیمی
امام صادق(علیهالسلام)
الْمُفَوِّضُ أَمْرَهُ إلَى اللّهِ فى راحَةِ الأَبَدِ وَ العَیْشِ الدّائِمِ الرَّغَدِ و َالْمُفَوِّضُ حَقّا هُوَ الْعالى عَنْ کُلِّ هِمَّةٍ دُونَ اللّهِ تَعالى؛
کسى که کارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسایش و خیر و برکت در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقیقى کارها به خدا، کسى است که تمام همّتش تنها به سوى خدا باشد.
مصباح الشریعه ص521
آرامش میوه قلب کسانی است که دست قدرت خداوند را بالاتر از همه قدرتها میدانند و به برکّت این معرفت نه دامن خود را برای بدست آوردن پول ، ثروت و آبروی بیشتر به دروغ و فریب آلوده میکنند و نه اجازه میدهند شیطان بذر حسرت نرسیدن به دنیا و آرزوهای دنیا را در دل آنان بپروراند و در نتیجه تمام همّ و غمّش خدا میشود.
حجت الاسلام حکیمی
امیرالمؤمنین علی(ع)
«کْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِع»
«قربانگاه عقل ها غالبا در پرتو طمع ها است.»
نهجالبلاغه ح۲۱۹
وقتی که ذهن ما تحت تاثیر هوا و هوسها قرار بگیرد و حال هوای حــرص و طـمع در قـلب ما بوجود بیاید، چشم ما کور میشود و نـعمتها و موقعیتهای خوبی که در آن قرار داریم را نخواهیم دید و حالت نارضایتی و ناامیدی در ما ایجاد خواهد شد.
حجت الاسلام حکیمی
ایمان و اعتقاد به وجود خداوند قدرتمند و حکیمی که تمام شئون وجودی ما از نوک انگشتانمان تا فرق سرمان از نفسها و دم و بازدمهایی که بدون توجّه و شمارش میزنیم تا تپشهای قلبی که در خواب و بیداری در جریان است و ما هیچ دخالت و شناختی در کارش نداریم، اتفاقی است که باید برای ما و در قلب ما ایجاد شود تا مقداری از مزه آرامش واقعی بهرهمند شویم.
انسانی که از نگرانیهایش به جای ایمان، توکّل و توسّل با فکر و خیال پذیرایی میکند و آنها را در ذهنش پرورش میدهد باید منتظر باشد تا با انواع و اقسام مریضیهای جسمی و روانی دست و پنجه نرم کند، چرا که ذهن و بدن انسان توان تحمّل خیالات بیهوده و نگرانکننده و تفکّراتی که به عمل منجر نمیشوند را ندارد و با انباشته شدن اینگونه توهمّات در ذهن، روان انسان رو به سوی فرسودگی میرود.
فکر و خیال و ترس از فقر و یا از دست دادن فرصتهای مالی و یا شغلی اتفافی هستند که باید با برنامه و عاقلانه با آنها مواجه شد و با تدبیر و برنامه مسأله را حل کرد که اگر اینچنین شود بیشترین عنایتها و نگاههای پرودگار به انسان در قالب همین تفکرّات و تدبیرهاست که برای او مقدّر میشوند.
امّا اگر انسان علارقم اینکه برنامه ریخت و تدبیر لازم را انجام داد ولی باز نگران بود و نگرانیاش عاقلانه هم نبود، نشان از ضعف ایمان و شناختش نسبت به پروردگارش دارد و باید متوجّه باشد که آنچه خداوند برای او مقّدر کرده است دیر یا زود به او خواهد رسید و بعد از اینکه انسان وظیفه خودش را انجام دهد، نگرانی و یا فکر و خیال بیهوده برای او رزقآفرین نخواهد بود.
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)
مَنْ وَثِقَ بِأَنَّ مَا قُدِّرَ لَهُ لَنْ یَفُوتَهُ اِسْتَرَاحَ قَلْبُهُ
هر که اعتماد داشته باشد باینکه هر چه برایش مقدّر شده است از وی فوت نمیشود دلش آسوده میگردد.
غرر الحکم و درر الکلم, جلد۱, صفحه۶۳۶
حجت الاسلام حکیمی
بعضی از صفات پروردگار بر صفات دیگر غلبه دارند، بطور مثال پرودگار بیشتر از اینکه دنبال غضب و عذاب باشد دنبال رحمت و بخشش است و به همین طریق وقتی بندهای خطا میکند و به بیراهه میرود بلافاصله عذاب او را به خاطر نافرمانی شامل حالش نمیکند و فرصتی میدهد.
هر انسانی در روی این کره خاکی از آن جهت که چشمش به آسمانهای بالا بسته است و متوجّه عزّت و جلال خداوند نیست، میتواند تحت تأثیر دنیا و لذّتهای زودگذر آن قرار بگیرد و بدون آنکه از جانب خداوند کیفری ببیند ـ به شرط آنکه برخلاف حجتی که از جانب خداوند برای او آمده عمل نکرده باشد ـ روزگارش را به گناه سپری کند.
امّا همین انسانی که عمرش را به گناهی سپری کرده فقط کافیست نیمنگاهی متوجّه خداوند شود و پی به اشتباهش ببرد تا به برکّت همان توجّه، همان خداوندی که در گناه گرفتار عذابش نکرد را بخشنده و مهربان ببیند و به سرعت دچار تغییر تحولات روحی شود. البته این عنایت خداوند در لحظه توبه و توجّه شامل حال انسان میشود و به شرطی ادامه پیدا میکند که انسان هم در همان حال توبه و متعهد به اصلاح آنچه ترک کرده بماند.
انسان زود متوجّه مهر و رحمت خداوند میشود و این به خاطر آن است که خداوند رحمتش بر غضبش پیشی دارد و اگر کسی خود را به خاطر اعمالش ناتوان، ناامید و شرمندهتر از آن ببیند که بتواند رو بسوی خدا کند و اظهار پشیمانی و توبه کند، شک نکند که گرفتار بازی شیطان شده و همان شیطانی که او را برای ارتکاب گناه وسوسه میکند، حالا در گوش او پیام ناامیدی و شرمندگی برای رفتن به در خانه خدا و توبه را نجوا میکند.
امام سجاد(علیهالسلام)
لیْسَ اَلْعَجَبُ مِمَّنْ نَجَا کَیْفَ نَجَا وَ أَمَّا اَلْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ مَعَ سَعَةِ رَحْمَةِ اَللَّهِ .
از اینکه کسی نجات یافته تعجّبی نیست، تعجّب از کسی است که با وجود رحمت گسترده الهی چگونه هلاک شده است؟!
بحار الأنوار , جلد۷۵ , صفحه۱۵۳
حجت الاسلام حکیمی
بقره آیه ۶۲
«مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ »
«هر کــدام بـخدا و دنـــیاى دیــگر مـعتقد باشـند و عــمل صــالح انجام دهند پـاداش آنها نزد پــروردگارشان است.»
پروردگار تنها اعمال صالح را از انسان قبول میکند، و یکی از شرایط عمل صالح این است که انسان به تمام آنچه پیامبر خدا از طرف پروردگار به بشر آموخته ایمان و باور داشته باشد
اگـــر کــــسی بین آمـــــوزههای دیــــنی فرق بگذارد و یکی را قــبول و دیگری را قبول نکند، از دایره ایمان خارج شده است و هیچکدام از اعـــمالش صـــالح نـــخواهد بود.
به قلم حجت الاسلام حکیمی
ق آیه ۱۹
🌸 |«وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ۖ ذَٰلِکَ مَا کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ»
🌸 | «و سکرات مرگ، به راستى در رسید؛ این همان است که از آن مىگریختى؛»
مقدار ضربه و آسیبی که به ما از غفلت، نادیده گرفتن و پشتگوش انداختن وظایفمان وارد میشود به اندازه اهمیّت و بزرگی همان کاری است که نخواستیم پیگیرش باشیم و به سرانجامش برسانیم.
غفلت از مرگ و فراموش کردن زندگی بعد از مرگ بزرگترین ضربهای است که یک انسان میتواند به خودش بزند.
به قلم استاد حکیمی
دخان آیه ۱
«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ»
«ما آن را در شبى مبارک نازل کردیم، چون از آغاز خلقت همواره سنت ما بر انذار خلق جریان داشته است»
شـب قــــدر شب مـبارکی است ولی به غیر از توبه، عبادت و تضرّع به درگاه الهی قرار نیست معجزه شود و اتفاق دیگری برای ما بیافتد.
معجزه و شب قدر اصلی برای ما هنگامی رقم خواهد خورد که در میدان زندگی و در انتخابها و رفتارهایمان به دنبال رضای الهی و پیاده کردن دین خدا باشیم.
به قلم حجت الاسلام حکیمی
سوره مبارکه آلعمران آیه 139
«وَ لَا تَهِنُوا وَ لَا تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ»
«سستی مکنید و غمگین نشوید، که شما [از دیگران] برترید، [البتّهّ] اگر با ایمان باشید»
وقتی ایمان همراه با عمل به تعهّدات آن ایمان، نه ایمان به معنای صرفاً یک امر قلبی، برای مؤمن شکل میگیرد؛ وقتی ایمان او یک ایمان آگاهانه است، نه مقلدانه یا متعصبانه
به دیگر سخن: وقتی شرط ﴿إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَّ﴾ حاصل میشود، اینجا مؤمن ﴿وَلَاَ تَحَزۡنوُا﴾ْ را حس میکند؛ در مواجهه با دشمنها و دشمنیها از نصرت و مدد خدا برخوردار میگردد و ﴿وَلَاَ تَحَزۡنوُا﴾ْ میشود و میبیند دستی بالای همۀ دستهاست.
ایمان به خدا یعنی ایمان به قدرتی بالاتر از آنچیزی که داشتن آن در دنیا و برای دنیا طلبان مایه عزّت، قدرت و اقتدار است، ایمان به خدا یعنی در آن هنگام که دنیا طلبان با تکیه بر تجهیزات و امکانات و پول و سرمایه خود وارد میدان میشوند، شما با تمام تلاش و مناسبترین سرمایه خود و در عین حال بدون تکیه بر امکانات و تجهیزاتتان و تنها با توکّل بر خدا وارد میدان شوید و امیدتان به عنایت و حمایت خدا بیشتر از قدرتی باشد که در تجهیزات و سرمایه شما وجود دارد و از آن مبداء برای شما ایجاد میشود.
ایمان به خدا و به دنبال عنایت خدا بودن به معنی تنبلی کردن »وَ لَا تَهِنُوا « و چارهای نیاندیشیدن نیست و یا به معنی این نیست که به دنبال آنچیزی که برای اهل دنیا مایه قدرت است، نباشیم، نیست، بلکه به هر مقدار که در تحصیل علم که مقدمه قدرت است کوتاهی کنیم، به همان اندازه ضربه خواهیم خورد و به هر اندازه که خودمان را از داشتن سلاح و آن تکنولوژیایی که برای دفاع در مقابل تهدیدات دشمن لازم داریم، محروم کنیم به همان اندازه ضربه خواهیم خورد.
به عبارت دیگر ملاک عنایت خدا را باید در سعی و تلاش و مجاهده پیدا کنیم. اگر ما تمام تالاش خود را کردیم ولی به آن علم و تکنولوژی که لازم داشتیم نرسیدیم، نباید نگران باشیم» لَا تَحْزَنُوا« چون عنایت خدا وجود دارد و در نقطه مقابل اگر هم تلاش کردیم و به علم و تکنولوژیایی رسیدیم که ما را به بالاترین قدرت در مقابل مهاجمان تبدیل کرد، نبایید مغرور شویم و خدا را فراموش کنیم چرا که ملاک برتری و موفقیت برای مؤمنان برتری تجهیزات و علوم و فنون نیست بلکه قدرت ایمان آنان بعد از تلاش و مجاهده آنان است که تعیین کننده است و باعث میشود که مصداق فراز آیه ۱۳۹ سوره مبارکه آل عمران وقتی که پروردگار خطاب به مؤمنان میفرمایید» أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ « قرار گیرند.
امام صادق(ع)
تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است و مقام والایی است... و هر کس برای خدا تواضع کند خداوند او را بر بسیاری از بندگانش شرافت می بخشد... و هیچ عبادتی برای خدا مورد رضا و قبول نخواهد بود مگر اینکه باب آن تواضع است و حقیقت تواضع را جز مقربانی که مستقل در وحدانیت خداوندند درک نمی کنند، خداوند عز و جل می فرماید: بندگان خداوند رحمان کسانی هستند که در زمین با تواضع راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را (با سخنان نامناسب) خطاب کنند، به آنها سلام می گویند (و با بیاعتنایی می گذرند)
بحارالانوار، جلد 72
خودکمبینی، خودتحقیری و انکار توانمندیهایمان به اسم تواضع و فروتنی برداشتی اشتباه و فهمی انحرافی از موضوع تواضع و فروتنی است. تواضع و فروتنی در قلب انسان شکل میگیرد و اولین اثر از آثار عبادت مقبول و معرفت صحیح نسبت به پرودگار است
آغوش آرام بخش
فَقَدْ هَرَبْتُ إلَیْکَ(۱)
الهی آمدم ردم نکن...(۲)
گریخته ام از همه کس و همه چیز،از زشتی ها، بدی ها، بی ایمانی، تاریکی جهل و عذاب جاویدان ،به سوی تو
پشت سرم دره ای است،که به لطف تو از آن بالا آمده ام.
الهی و ربی من لی غیرک(۳)
برتاریکی های دلم خط بکش
تو تنها آغوش آرام بخش منی...
امان از لحظه ای که تو را گم کنم،
توعین حقیقت بارانی و من همان کویری که برای خیس شدن همه ی وسعت دلش را رو به تو گرفته است.
این روزها همه سلولهای من خشکیده اند،
دیر شد، نمی باری؟
ببار و سیرابم کن،
لَاظَمَأَ بَعْدَهُ(۴)
که پس از آن تشنگی ای نباشد
۱)فرازی از مناجات شعبانیه
۲)الهی نامه علامه حسن زاده آملی
۳)فرازی از دعای کمیل
۴)فرازی از دعای ندبه
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)
«الدّنیا أمد، الآخرة أبد»[1]
دنیا تمام شدنی است و آخرت ابدی است
دنیا با همه غم و غصّهها و ناراحتیهای به حق و یا نا به حق ما تمام شدنی است.
چه حق با ما باشد و چه حق با ما نباشد، فرقی ندارد دنیا برای همه خوب و یا بد یکسان است و دیر یا زود تمام شدنی است.
چه فقیر باشیم و چه ثروتمند، چه درستکار باشیم چه گناهکار، چه مؤمن باشیم چه کافر دنیا برای همه یکسان و تمام شدنی است.
فرقی ندارد در کجا زندگی کنیم و چه بخوریم یا نخوریم، فرقی ندارد ورزشکار باشیم و یا نباشیم، فرقی ندارد بیستساله باشیم و یا هشتاد ساله، مثل حضرت خضرنبی آب حیات خورده باشیم و عمرمان تا آخر دنیا ادامه داشته باشد و یا از آب حیات نخورده باشیم و از بدو تولّد با بیماری به دنیا آمده باشیم و هر لحظه امکان مرگمان وجود داشته باشد، فرقی ندارد دیر یا زود دنیا تمام شدنی است.
ولی آنچه تمام شدنی نیست عالم پس از مرگ است، چه خوب باشیم چه بد، چه پیامبر باشیم چه نباشیم، چه عاشق این دنیا باشیم چه نباشیم، چه باور داشته باشیم چه نداشته باشیم آخرت و جهان پس از مرگ است که نه انتهایی دارد و نه زمانی.
بهر یک دم زندگانى، چون حباب شوخ چشم
مى کنم پهلو تهى از بحر بىپایان چرا؟
صائب
علّت این که اهل تقوا همواره تمنّای مرگ دارند این است که احساس داشتن سرمایه می کنند (سرمایه ایمان) کسی که پول زیادی از بانک گرفته تا به منزل ببرد و یا از منزل برداشته تا به بانک ببرد در این راه تلاش میکند تا سریعتر برود زودتر به هدف برسد. دوست دارد از راه میانبُر برود دوست دارد دو تا یکی خیابان بشود تا به هدف نزدیکتر گردد. امّا آنکه سرمایهای ندارد هدفی هم ندارد، سرعت و تلاشی هم ندارد، کسی هم که سرمایه ایمان ندارد، نه هدفی دارد و نه تمنّای مرگی، بلکه از مرگ هم گریزان است.[2]
ای مردم، این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا میایستم. پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عزوجل صاحباختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحباختیار شما و امام شما به امر خداوند است.
فرازی از سخنان پیامبر اکرم(صلیاللّهعلیهواله) در واقعه غدیر
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
«بنده خدا تا دروغ را چه به شوخی و چه به جدی ترک نکند مزه ایمان را نخواهد کشید.»(1)
روحیه گمراه کردن و یا سرکار گذاشتن دیگران با گفتار و رفتار دروغ برای هر هدفی هم که باشد پسندیده نیست، چه برای شوخی و خنده باشد و بدتر از آن چه برای اذیت و آزار باشد.
همانطور که زبان انسان وظیفه چشیدن مزهها از ترش و شیرین را بر عهده دارد، قلب و روح انسان هم اگر سالم باشد وظیفه چشیدن مزه غذاهای معنوی را برعهده دارد، مزه دعا و مناجات با خدا ، مزه ایمان و توکّل بر خدا، مزه قرآن خواندن و دستگیری از دیگران.
انسانی که قلبش از آزار و اذیت و سرکار گذاشتن دیگران چه به شوخی و چه به جدی لذّت ببرد نشان از مرض قلبی دارد و اینچنین قلبی طبق بیان حدیث شریف قابلیّت چشیدن مزه ایمان را نخواهد داشت.
پاورقی
1-کافی، جلد2، صفحه230
«اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ...»
بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است...
حدید/20 "
اگر شیری اگر ببری اگر گور گذر باید کنی آخر لب گور"
دوستى دنیا سررشته، تمام گناهان است! دنیا محل گذر است، نه جای لنگر انداختن و ماندن!
ما مکلف به کسب روزی حلال هستیم، حرص و طمع زیادی، آرامش را سلب می کند!
اگرمال و ثروت ما را از خدا، از دین، ازآخرت... دورمی کند، این یک بلا و زنگ خطری، بر جان ماست!
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«اِیّاکٌم و الظُّلم فانَّه یُخَّرِبُ قلوبَکم»(1)
«مبادا ظلم کنید که دلهای شما را ویران میکند»
قلب معنوی انسان ظرفی است از جنس معنا که محل انعکاس معانی و حقایقی است که با نیّات قلبی انسان خلق میشوند و با افعال و کردار مطابق با آن نیّات تکمیل میشوند.
مثلاً وقتی ما نیّت میکنیم که کار خیری برای خداوند انجام دهیم در قلب ما معنایی نورانی که وابسته به خداوند است خلق میشود و وقتی به این نیّت خود جامعه عمل میپوشانیم این معنای نورانی که در قلبمان ایجاد شده است را تکمیل کردهایم و ظرفیّت معنوی قلبمان را وسعت بخشیدهایم.
در مقابل وقتی حالت حرص و طمع بر قلب انسان غلبه میکند به طوری که خدا را فراموش کند و در نیّت حاضر شود ظلم کند و به ناحق حق دیگران را تصاحب کند، معنا و حقیقتی که در قلب انسان شروع به جریان میکند از جنس آتش و خباثت است و وقتی به این نیّت جامعه عمل بپوشاند، چنان ضربهی ویرانگر و مخربی به سلامت معنوی قلب انسان وارد میشود که در خوشبینانهترین حالت اگر به ظلمش ادامه ندهد و برای ظلمهای دیگرش دلیل و توجیه نبافد، تا وقت نامشخصی که خدا میداند حالت توبه و جبران برای قلب او ایجاد نخواهد شد.
بیشتر کسانی که برای ظلم و ستم کردن دلیل و فلسفه میبافند، قلبهای معنوی آنان ویران شده است و نصیحت نصیحت کنندگان هم نخواهد توانست دلایل و فلسفههای ذهنی آنان را بر هم بزند و آنان را وادار به توبه و بندگی خداوند کند.
1-مستدرک الوسایل، جلد12،ص10
خودکشی ازچاله درآمدن و به چاه افتادن است، خودکشی انسان را از مشکلاتی که کم و زیاد برای همه مردم وجود دارد خلاص خواهد کرد ولی وارد مشکلاتی بزرگتر و دردناکتر و غیرقابل برگشت خواهد کرد که خداوند بصورت اختصاصی برای فرد خودکشی کننده در نظر گرفته است.
امامصادق(علیهالسلام)
«مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا»(1)
«هر کس عمدا خودکشی کند، او همیشه در آتش دوزخ خواهد بود»
پاورقی
1-من لا یحضره الفقیه , ج 4 , ص 95
انسان است و یک عالمه دوست و همکار و فامیل و مردمِ در خیابان که همیشه در بین آنهاست وبا آنها برخورد دارد و زندگی میکند.
در این میان و در بین این همه شلوغی تنها عده محدودی هستند که مورد توجّه و لطف مردم واطرافیانشان قرار میگرند ومردم آنها را می شناسند و دوستشان دارند.
تنها کسانی در این همه شلوغی و در بین این همه جمیعّت می تواند ممتاز باشند که بدون شک اطرافیانشان وتمام کسانی که حتی آنها را برای مدتی کوتاه ملاقات کرده اند، خاطره خوشی از این بر خورد در ذهنشان مانده باشد.
خوشرویی با مردم و به نمایش گذاشتن یک چهره با محبّت برای کسانی که با ذهنی آشفته وتفکّراتی پریشان با شما برخورد می کنند و از طرفی بخشندگی و حل مشکلات کسانی که به هزاران امید به شما رو می اندازند، از جمله خصلتهایی است که مایه زینت شما خواهد بود وباعث خواهد شد که خداوند محبّت شما را در دل بندگانش بیاندازد وآنها را برای حل مشکلاتشان به سوی شما راهنمایی کند.
امام صادق(علیه السلام)
«بر تو باد بخشندگی وخوشرویی، زیرا همان گونه که گوهر درشت در وسط گردنبند مایه زیبایی آن است، این دو خصلت هم مایه زینت مرد هستند»
پاورقی
1-میزان الحکمه، ج5 ،ص139
رَأی رَسولُ اللّه صلی الله علیه و آله قَوْما لا یَزْرَعونَ قالَ: ما أَنْتُمْ؟ قالوُا: نَحْنُ الْمُتَوَکِّلونَ، قالَ: لا، بَلْ أَنْتُمْ المُتَّکِلونَ(1)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)گروهی را که کشت و کار نمی کردند، دیدند و فرمودند: شما چه کاره اید؟ عرض کردند ما توکل کنندگانیم. فرمودند: نه، شما سر بارید.
نمی شود بیکار بود و نمی شود بدون پول زندگی کرد؛ در زندگی وبرای تشکیل خانواده چاره ای جز کار کردن و درآمد زایی نیست.
شاید بدون داشتن سرمایه و درآمد وتنها با توکّل بر خدا بشود وارد کاری شد و یا ازدواج کرد وهیچ اشکالی هم ندارد و نشان دهنده ایمان بالا واعتمادی است که شخص به خداوند دارد؛ ولی اگر قرار باشد این بی پولی و این بیکاری ادامه پیدا کند و تنها به بهانه توکّل، حرکتی انجام نشود وکاری صورت نگیرد واهمال کاری شود؛ توصیه میشود یک بازنگری جدی در عقائد و اعتقادات خود انجام دهید واصلاً فکر نکنید که توکّل کردن یعنی تنبلی و سستی در انجام کار ویا یک گوشه نشستن و به دیوار نگاه کردن که اگر کسی اینگونه کند از عزّت وسربلندی به ذلّت و بی آبرویی خواهد افتاد.
چه گفت آن سخن گوی آزاد مرد
که آزاده را کاهلی بنده کرد
البته توکّل مراتبی ومقاماتی دارد ولی مطمئن باشید که معرفت ما و سلوک باطنی ما به سمت خداوند در حدی نیست که خداوند درخواستهای ما را بدون سعی وتلاش ظاهری وبدون دخالت اسباب و واسطه های این دنیا برای ما فراهم کند.
پاورقی
1-مستدرک الوسائل ج 11 ، ص 217
یکی از مهمترین قواعد تربیتی در تربیت انسان معرفی الگو و الگو سازی است، به عبارتی تا انسان افق مشخصی از چیزی و هدفی در ذهن نداشته باشد هیچ وقت برای بدست آوردن آن زحمت نخواهد کشید و به طرف او حرکت نخواهد کرد.
الگو ساختن والگو سازی رابطه مستقیم با محبّت قلبی در انسانها دارد و اگر محبّت چیزی در دل انسان نباشد هیچ وقت آن را برای خود الگو نکرده است؛ در واقع این محبّت است که باعث میشود انسان از اخلاق و رفتار عادی اش در گفتار و رفتارو یا پوشش دست بردارد وخود را شبیه کسی ویا مطیع کسی کند که به او محبّت می ورزد.
این محبّت ورزیدن و الگو داشتن اگر در مسیر درست وسازنده اش قرار نگیرد و دل را پر کند از محبّت های تو خالی وبی هویّت، عقل وعقلانیّت را به باد می دهد ودر آخر از انسان چیزی جز یک حیوان متحرّک "که یا به فکر خوردن وگنده شدن است ویا به فکر شهوت ورابطه با جنس مخالف است ویا به فکر آرایشگری و نمایش خود به دیگران است" بله چیزی جز اینها باقی نخواهد گذاشت.
ولی اگر این محبّت ورزیدن و الگو سازی در انسان مسیر درستش را پیدا کند ودل، محبّت آن مولایی که عالم وآدم به فدای او باد را تجربه کند آنگاه خواهید دید که محبّت این معشوق چگونه عاشق خود را به اخلاق وفضائل انسانی آراسته خواهد کرد وچگونه او را در عوالم ملکوتی و لاهوتی که پای هیچ نامحرمی از جن وانس به آنجا باز نشده سیر خواهد داد وچگونه از کسی که قبلاً تمام فکرش، شهوتش وتمام ذوقش تجمل گرایی بود، انسانی خواهد ساخت که حالا تمام فکرش انسانیّت وتمام ذوقش وصال وبندگی خداوند است.
دل را به کسی جز تو آسان ندهم
چیزی که گران خریدم ارزان ندهم
صد جان بدهم در آرزوی دل خویش
وآن دل که تو را خواست به صد جان ندهم
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند وبزودی یکی از آنها نشود»(1)
پاورقی
1-میزان الحکمه، ج5،ص476
متأسفانه بر بالای منبرها و در پشت خیلی از بلندگوها آنقدر به اسم دین، دنیا را مذمت کردند و آنقدر به اسم زهد بر سر این دنیا زدند که دیگر وقتی حرفی از دین به گوش کسی میرسد ذهنش بلافاصله یاد فقر وبیچارگی و وزندگی پر از مشکلات می افتد.
اگر کسی بگویید پول وثروت یعنی دنیا آنگاه من می گویم پس حضرت سلیمان(سلام الله علیه) نعوذ باللّه باید دنیا پرست ترین انبیاء باشد.
اگر کسی بگوید زن وفرزند یعنی دنیا آنگاه من میگویم پس نظر شما در مورد ائمه اطهار(علهیم السلام) با آن همه زن وفرزندانی که در تاریخ برای آنان ثبت شده چیست.
شما هر نمونه ای از امکانات و ویژگی های دنیا را اسم ببرید و بگویید هر کس اینها را دارد پس دنیا پرست است، بنده هم نمونه ای از کسانی را خواهم گفت که آنچه شما گفتید را داشتند ولی دنیا پرست نبودند.
بگذارید حرف آخر را بزنم و کلید بحث دنیا پرستی را بگویم که هر وقت سخن از دنیا پرستی است منظور محبّت به دنیا و غرق شدن دل وذهن انسان در زندگی این دنیا وآلودگی به گناهان است.
بقبرستان گذر کردم کم و بیش
بدیدیم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن در خاک خفته
نه دولتمند بُرد از یک کفن بیش
رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«لا تَسُبُّوا الدُّنیا فَنِعمَت مَطیَّةُ المؤمِنِ فَعَلَیها یَبلُغُ الخَیرَ وَ بِها یَنجُو مِنَ الشَرّ انَّهُ اذا قالَ العَبدُ: لَعَنَ اللّهُ الدُّنیا قالَتِ الدُّنیا لَعَنَ اللّهُ اعصانا لِرَبّه»(1)
«به دنیا دشنام ندهید، چرا که مرکب راهوار خوبی برای مؤمن است که با آن به خوبیها میرسد و از بدیها نجات مییابد. هر وقت بندهای میگوید: خدا دنیا را لعنت کند، دنیا میگوید خدا لعنت کند کسی را که گناه کرده است، نفرین خدا بر گناهکارترین ما»
پاورقی
1-بحارالانوار، ج 77، ص 178
نتیجه گرفتن و به ثمر رسیدن در هر کاری مشروط به پایان رساندن و تمام کردن آن کار است، پس اگر قرار باشد کاری را شروع کنیم و در نیمه راه آن را رها کنیم وناقص بگذاریم، هیچ وقت به آن ثمره وآن نتیجه ای که مورد نظر هست نخواهیم رسید.
کاری که بدون شوق و علاقه شروع شود و به پایان برسد،بهتر از کاری است که باشوق وعلاقه شروع شود ولی ناقص رها شود.
استمرار و استقامت شرط است.
امام علی(علیه السلام)
«کاراندکی که آن را ادامه دهی بهتر از کار فراوانی است که که از آن خسته شوی»(۱)
پاورقی
1-نهج البلاغه، حکمت 444
رسیدن به مقام رضا وراضی شدن از خداوند یکی از مقامات و مراتبی از بندگی است که هر کسی به سادگی نمی تواند برای خود اینچنین قدر ومنزلتی قائل شود.
انسانی که با روابط وضوابط در جریان این دنیای خاکی وفانی انس گرفته و مأنوس شده، کسی که با زیاد شدن وکم شدن رزق و روزی اش تحت تاثیر قرار گرفته و این اتفاق خوشحالی وناراحتی اش را رقم میزند، کسی که سلام نکردن وتحویل گرفتن یا نگرفتن اطرفیانش
او را به چالش میکشد و اوغاتش را تلخ میکندو صدها مثال دیگر که همه حاکی از بی وفایی و زود گذر بودن حال وهوای حاکم بر این دنیا است؛ چگونه میتواند ادعا کند که «راضی ام به رضای خدا» در حالی که ملاک غصه وشادی اش رو آوردن دنیا و یا از دست دادن دنیاست.
امام صادق(علیه السلام)
«هرکه از دنیا غمگین شود از پروردگار خود ناخشنود است»(1)
پاورقی
1-میزان الحکمه،ج3،ص66
متأسفانه آنچه در بین مردم باب شده و در بعضی موارد دیده شده و شنیده میشود این است که اگر کسی به شما بیاحترامی کرد تو هم باید به او بیاحترامی کنی و یا اگر کسی حق تو را خورد تو هم باید حقش را بخوری و یا اگر کسی فحّاشی کرد و ناسزا گفت تو هم باید ناسزا بگویی که اگر اینگونه نباشی همه فکر خواهند کرد که آدم ضعیف و بیعرضهای هستی.
واقعیت این است که ما باید بدانیم، شخصیت و مرام ما غیر از شخصیت و مرام کسی است که به ما بیاحترامی کرده
و اگر قرار باشد ما هم مثل کسی که با ما بد برخورد کرده وبی احترامی کرده برخورد کنیم، آنگاه ما هم با او فرقی نخواهیم داشت و ما هم یک آدم بیادب و فحّاش خواهیم بود.
ما باید برخورد، رفتار و عکسالعمل خود را در چهارچوب عقاید و شخصیت خودمان تنظیم کنیم و همیشه مراقب باشیم که رفتار و برخوردهای سخیف و زشت دیگران باعث نشود که ما هم تحت تأثیر قرار بگیریم و از چهارچوب اخلاقی خود خارج بشویم.
رسول اکرم(صلیالله علیه واله)
«لَا تَخُنْ مَنْ خَانَکَ فَتَکُنْ مِثْلَه»(1)
«به کسی که به تو خیانت کرده خیانت نکن چرا که تو هم مثل او می شوی»
پاورقی
1-بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج71،ش63
اگر میگوییم کسی زنده است پس بدون شک نفس کشیدن و راه رفتنش را دیدهایم، اگر میگوییم کسی مؤمن است، پس نحوه برخورد و معاشرتش با مردم و عبادتش در مقابل خداوند را دیدهایم که ایمان را به او نسبت میدهیم، اگر میگوییم که مریض هستم و حالم خوب نیست پس بدون شک آثار ونشانه های مریضی را در خودمان فهمیدهایم.
هر چیزی و هر حالتی نشانهها و آثاری دارد که با دیدن آن آثار و نشانهها به بودن آن حالت و آن حالت در افراد پی میبریم.
در بعضی از موارد لازم است که به خودمان و دلمان رجوع کنیم وببینیم که آثار و نشانههای ایمان و بندگی خدا را حقیقتاً فهمیدهایم و یا اینکه آثار و نشانههای حیات معنوی در ما وجود دارد.
خوشحالی از انجام کار نیک و بندگی خدا و ناراحتی و پریشانی از انجام نافرمانی خداوند پس از فهمیدن اینکه کارمان گناه بود، کمترین و حداقل حالتی است که با وجود آن میشود به زنده بودن معنویت در دل یک انسان حکم کرد.
امام صادق(علیهالسلام)
«مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَیِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ»(1)
«مؤمن کسی است که کار نیکش او را مسرور میکند وگناهش او را ناراحت میکند»
پاورقی
1-الکافی(ط - الإسلامیة)، ج2،ش6
دل شکستن از جمله کارهایی است که در روایات بسیار از آن نهی شده و آثار وعواقب بدی برای آن بیان شده و از طرفی جبران این اتفاق و این دل شکستن آنقدر مورد اهمیّت است که خداوند قبل از همه وارد عمل شده بطوریکه
ازرسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
«مَنْ أَحْزَنَ مُؤْمِناً ثُمَّ أَعْطَاهُ الدُّنْیَا لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ کَفَّارَتَهُ وَ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْه»(1)
«هر کس مؤمنی را اندوهگین کند سپس کل دنیا را به او بدهد، جبران اشتباهش نمیباشد و پاداشی بر کارش نمیبیند»
ارزش مؤمن در واقع به ارزش قلبی است که در سینه آن مؤمن وجود دارد، به ارزش قلبی است که در آن قلب شوق وشور خدا و ولایت وجود دارد.
به اعتدال کشاندن غریزه جنسی یکی از مشکلترین کارهایی است که میشود از یک نوجوان ویا جوان انتظار داشت.
چه جوانهایی که تنها به خاطر فشارهای جنسی دچار انحرافات اخلاقی نشده اند وچه استعدادهایی که تنها به خاطر انحرافات جنسی سرمایه های زندگی خود را از دست نداده اند وبه تمام تلاشهای خود چه در عرصه تحصیلی وچه در عرصه کاری پشت نکرده اند.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«یَا مُؤْمِنُ إِنَّ هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ ثَمَنُ نَفْسِکَ فَاجْتَهِدْ فِی تَعَلُّمِهِمَا فَمَا یَزِیدُ مِنْ عِلْمِکَ وَ أَدَبِکَ یَزِیدُ فِی ثَمَنِکَ وَ قَدْرِک»
«ای مؤمن، علم وادب بهای جان توست، پس در یادگیری آنها بکوش زیرا که هر قدر بر علم وادب تو افزوده شود بر ارزش ومنزلت تو نیز افزوده شود»
از کلمه مؤمنی که در اول حدیث شریف آمده معلوم است که باید برای