کانون فرهنگی و هنری وادی مقدس

طهارت نفس بر مبنای فطرت

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

همه چیز برای سکوت است

همه چیز برای سکوت است


وقتی منافقان و اهل تزویر میزهای امور اجرائی و سیاست‌گذاری یک ملّت را در دست می‌گیرند، نوع بازداشت‌ها، تشویق‌ها و تنبیهات آنان روشی می‌شود برای هدایت جمعی رسانه‌ها و توده‌های مردم تحت کنترلشان به سوی وادادگی، کم‌تحرّکی و سکوت در مقابل سیاست‌های ضد دینی آنان و در نهایت بی‌طرفی در صحنه‌هایی همچون کربلا

جریان کربلا و جریان صف کشیدن یک جامعه بر علیه اباعبداللّه الحسین(علیه‌السلام) نتیجه یک جریان‌سازی سیاسی که ساختار اداره جامعه را در دست داشتند بود.

ساختاری که بوسیله تظاهر به دینداری و تعهّد به دین رسول اکرم(صلی‌اللّه‌علیه‌و‌اله) آرای توده‌های مردم را داشت و نوع سیاست‌گذاری آنان در تشویق‌ها، تنبیها و مجازات‌هایی که داشتند مجال و حوصله ورود در سیاست را از عموم مردم می‌گرفت.

رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«إِنِّی لَا أَتَخَوَّفُ عَلَی أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَحْجُزُهُ إِیمَانُهُ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ کُفْرُهُ وَ لَکِنْ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ مُنَافِقاً عَلِیمَ‏ اللِّسَانِ‏ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ مَا تُنْکِرُون».(1)
«من برامت خویش از مؤمن و مشرک بیم ندارم، زیرا که بازدارنده مؤمن ایمان او است، و مشرک را کفر او سرکوب می‏کند، ولی از منافق زبان‌باز بر شما بیمناکم که چیزی می‏گوید که شما قبول دارید و می‏پسندید، و کاری می‏کند که آن را زشت می‏شمارید»

پاورقی
1-بحار الأنوار(ط - بیروت)، ج‏2، ص 110

سلوک انقلاب خمینی

سلوک انقلاب خمینی


کسی که نتواند تفکّر و بینش علوی و خط‌ مشی حسنی و روحیه حسینی(علیهم‌السلام) را در طریقت و سلوک انقلاب خمینی و رهبری امام خامنه‌ای ببینید، بدون شک اگر در کربلا و در کنار اباعبداللّه الحسین هم حضور می‌یافت در خوش‌بینانه‌ترین حالت سهمش از دینداری پریشان خاطری و یا سردرگمی ‌بود

گذر تاریخ نشان داد که صداقت و راستی پیروز است

گذر تاریخ نشان داد که صداقت و راستی پیروز است


گذر تاریخ نشان داد که حادثه کربلا و پیروزی ظاهری و موقّت جبهه نفاق و تزویر بر جبهه صداقت و راستی نه تنها یک پیروزی ظاهری و بی‌ارزش بود بلکه میدانی بود برای رسوایی هر چه بیشتر کسانی بود که در ظاهر و برای افزایش رأی و مقبولیت خود دم از اسلام و خدا می‌زدند و مردم را به بازی می‌گرفتند، ولی در باطن و جلسات پنهانی خود خوب می‌دانستند که نه با اسلام کاری دارند و نه به وحی اعتقادی دارند