امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ فِی مَالِکَ، وَاعْمَلْ فِیهِ مَا تُؤْثِرُ اَنْ یُعْمَلَ فِیهِ مِنْ بَعْدِکَ»(1)
«ای پسر آدم، خودت وصی خویش در داراییات باش وآنچه میخواهی پس از تو در ثروتت کنند، به دست خود انجام بده»
بی اعتباری و نامطمئن بودن ورثه در عمل به وصیّت از یک طرف و دست خالی رفتن ما به سرای آخرت و تاریکی قبرهم از طرف دیگر میتواند بهترین انگیزه برای این باشد که قبل از اتمام مهلت زندگیمان در این دنیا تمام آنچه از کارهای خیر و ثواب مثل ساخت مسجد، بیمارستان، کمک به چاپ و نشر کتب اخلاقی و تربیتی و امثال آن را که در سر داریم اجرایی کنیم و به امید شخص دیگری برای بعد از مردنمان نمانیم.
از طرف دیگر هم ناگفته نماند که در زمان زندگی و نفس کشیدن، اجر و پاداش از مال و اموال گذشتن و برای کار خیر هزینه کردن قابل مقایسه با آنچه بعد از مرگ از خیرات برای ما انجام میدهند نیست، چرا که تا وقتی تپشی در قلب است، حبّ مال و اموال هم در سینه در جریان است، و با این وضعیت از مال و اموال دل کندن و بدون هیچ چشمداشت دیگری برای خدا انفاق کردن به دلیل اثرات فوقالعاده تربیتی آن ما را از عنایت و نگاه ویژهای توسط پروردگار متعال بهرهمند خواهد کرد.
به عبارت دیگر نوع انسانها تا وقتی تپشی در قلب دارند، حب مال و اموال هم در سینه دارند ولی با این حال آنانکه از مال و اموال خود میگذرند و بدون هیچ چشمداشتی برای شاد کردن هم نوعان خود و رضای پرودرگارشان انفاق میکنند، طبق بیان روایات پس منتظر عنایت و عزّتی باشند که خداوند هم برای آنان و هم برای هر کس دیگری که رضای خدا را بر رضای نفس خود پسندیده در نظر گرفته است.
گر کنی خیری بدست خویش کن
خیر خود را وقف هر درویش کن
یک درم کان را بدست خود دهند
به بود زان کز پی او صددهند
گر ببخشی خود یکی خرمای تر
بهتر از بعد تو صد مثقال زر
پاورقی
1-حکمت254 نهجالبلاغه
امام کاظم(علیهالسلام)
«اَلمُومِنُ مِثلُ کفَّتی المیزانِ کلَّما زیدَ فی ایمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ»(1)
«مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می گردد»
افزایش ایمان یعنی سیر صعودی قلب معنوی انسان در مراتب مختلف ایمان و افزایش تدریجی فهم و معرفت انسان از خداوند و جهان خلقت؛ وقتی این اتفاق رقم بخورد، در اولین قدم شخص صاحب ایمان در برخورد با افراد یا سیستمی که بر اساس فهم نازله از سطح ایمان او برخورد میکنند و برنامه میریزند، دچار چالش و مشکل میشود.
همین مسأله و همین اختلاف فهمی که برای صاحب ایمان با افراد و یا سیستم پیرامون او و یا زیر مجموعه او به وجود میآید، یکی از دلایل شروع مشکلات فرد مؤمن است که از یک طرف به علّت بالا رفتن سطح آگاهی و دلسوزی او برای اطرافیان خود است و از طرف دیگر به علّت مقاومت کردن و قبول نکردن نصیحتها و راهنماییهای او توسط افراد و یا سیستمی است که دارای سطح نازلتری از آگاهی و ایمان هستند.
تشبیه بلا و مصیبتی که در حدیث شریف مد نظر امام کاظم(علیهالسلام)است، اینگونه رقم میخورد که شما نسبت به هر معرفتی که پیدا میکنید، مسؤلیتی در امر به معروف و نهی از منکر و وارد شدن به مشکلات پیدا میکنید که این امر باعث میزان شدن کفه راست ترازو یعنی معرفت و آگاهی با کفه چپ ترازو یعنی بلا و مصیبت است.
مثلاً در مواردی امتحان و مصیبت شما به مانند امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)در تحمّل و همگامی با اطرافیان و یا سیستم در جریان است تا به مرور زمان تربیت و رشد پیدا کنند و در مورادی هم امتحان شما در برخورد انقلابی و مقابله مستقیم با آنان است تا با کنار رفتن افراد فاسد و منحرف مقدمات لازم برای رشد و ارتقاء سایر انسانها فراهم شود.
تمام بی ظرفیتی و جزع و فزع کردن ما در روبرو شدن با مشکلات و امتحانات الهی بر میگردد به همان تعلّقات و قید و بندهایی از غیر خدا که در قلب ما هستند و برای ما اهمّیت دارند.
پاورقی
1-تحف العقول ص 408
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«آفهُ العُلَماءِ حُبُّ الرِّئاسهِ»(1)
«آفت عالمان حبّ ریاست است»
هر نعمتی آفتی دارد و هر توانایی و امتیازی میتواند غفلت آفرین باشد و انسان را به حالت مستی و غرور بیاندازد.
علم و معرفت هم در آن هنگام که قلب صاحبش را برای حکمفرمایی و ریاست به تکاپو بیاندازد در مرحله اول نشانی از علم و معرفت ناقص صاحب معرفت است و در مرحله بعد آتشی است که به جان صاحب معرفت خواهد افتاد و همان اندک علم و معرفت صاحبش را با دود هوا هوس مبهم و ناخالص خواهد کرد.
مراقبه و محاسبه و استغفار هر کدام نسخههایی هستند شفا بخش برای زدودن امراض آشکار و غیرآشکار انسان چه آن امراضی که از آن خبر داریم و چه آن امراضی که از آن بی خبریم و همانند علفهای هرز در گوشه و کنارههای قلبمان در حال رشد و نمو هستند.
پاورقی
1-میزان الحکمه،ج1
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«المُستَبِدُّ مُتَهَوِّرٌ فِی الخَطَاَءوَالغَلَطِ»(1)
«خودرأی، در خطا و اشتباه فرو میافتد»
خودرأیی و توّهم باسواد بودن و زیاد فهمیدن خصوصیتی است که در موارد بسیاری صاحبش را از شنیدن و یا بها دادن به نظرات و تجربیات دیگران باز میدارد و وقتی کسی نظرات و تجربیات دیگران را نشنید، اگر در تصمیمش به خطا رفت و اشتباه کرد نباید کسی را جز خودش سرزنش کند.
آشنایی با نگاهها و تحلیلهای مختلف، ذهن ما را به افقهای جدیدی از زوایای مختلف یک موضوع باز خواهد کرد.
وقتی ما نظرات و تحلیلهای مختلف را شنیدیم و با در نظر گرفتن آنها تصمیم گرفتیم و جلو رفتیم، دیگر بعد از عملی کردن تصمیمان حتی اگر نتیجه مورد نظر را هم نگرفتیم باز ناراحت نخواهیم شد، چرا که میدانیم بهترین راهی را که وجود داشت را شناسایی و طی کردهایم.
پاورقی
1-عیونالحکموالمواعظ،ص64
یکی از جالبترین خصلت منافقان واهل تزویر این است که آنها را میتوانی درحالی ببینی که مؤمنترین مؤمنان هستند و همچنین میتوانی در حالی ببینی که کافرترین کافران هستند؛ همه چیز بستگی دارد به اینکه تحلیل آنها از وضعیت چگونه باشد و قدرت کدام جبهه غلبه داشته باشد و یا در حال غلبه پیدا کردن باشد.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«اَلمنافقُ مَکورٌ مُضِرٌّ مُرتابٌ»
آدم منافق فردی است مکّار، حیلهگر، زیانرسان و همیشه محل شک و اتّهام است.
فهرستغرر، ص ٣٩٤