امام کاظم(علیهمالسلام)
«نَفَسُ المَهمُومِ لَنا المُغتَمِّ لِظُلمِنا تَسبِیحٌ، وهَمُّهُ لِأمرِنا عِبادَةٌ»(1)
«کسی که برای ما اندوهگین، و به خاطر ستمی که بر ما رفته غمگین باشد، نفس کشیدنش تسبیح است و غمخواریاش برای امور ما عبادت است»
گریه بر ائمه اطهار(علیهم السلام) مخصوصاً اباعبداللّه الحسین(علیهلسلام) به جهت حماسهای که در بندگی و تبعیت از پروردگار متعال در کربلا آفرید و تمام شئون خلقت را متأثر کرد، به عبارتی گریه بر تمام ارزشها و آرمانهای آسمانی و گریه بر تمام آنچه است که تمام انبیاءالهی به دنبال پیاده کردن آن بودند و به همین جهت است که در روایات گریه بر مصیبتهای وارده بر معصومین(علیهمالسلام) عبادت و تسبیح پروردگار معرفی شده است.
گریه بر مصیبت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) خبر از عنایت پروردگار به دل انسان میدهد و بعد از آن به برکّت هر قطره اشکی که صادقانه برای حسین جاری میشود خداوند دهها مشکل و مصیبت از انسان دور میکند و این گریه در ادامه از هر انسانی یک حسین خواهد ساخت که به تنهایی و لبیک گویان به ندای«هلمنناصر ینصرنی» اباعبدالله الحسین(علیهالسلام)میتواند در مقابل استکبار بایستاد و زیر بار حرف زور و ذلّت نرود
پاورقی
1-کافی، جلد 2، صفحه 226
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً»(1)
«ای شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود»
داستان مظلومیت اباعبدللّهالحسین از هر واقعیتی واقعیتر و از هر گفتمان و آرمانی نافذتر و از هر سلاحی مخربتر و برای هر قلب سالمی حرارت بخش و مایه حیات است
پاورقی
1-جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556
گریه کردن و عزاداری برای مظلومیّت اباعبداللّه الحسین (علیهماسلام) و مصائب عاشوراء بدون شک ارزشمند و مورد عنایت است، امّا خوش به سعادت کسانی که از پای درس این عالم به پای درس عالمی دیگر در رفت و آمدند تا بفهمند که چرا کربلا کربلا شد و چرا اباعبداللّه الحسین(علیهماسلام) ماندگار شد و چرا تفکّر و عقیده حسین(علیهالسلام) الگوی هر رهبر آزادیخواه و مبارزی در طول تمام تاریخ شد.
اخلاص و صادقانه در خدمت خداوند بودن از جمله حرکتهای باطنی و قلبی در انسان است که شروعش آسان ولی دوام و استمرارش بسیار مشکل و یا حتّی از عهده انسان خارج است که عنایت خداوند و حمایت فرشتگان آسمانی برای مقابله با طبقات جبهه کفر و جهل را میطلبد.
«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون»(1)
«اما آنهایی که گفتند پروردگار ما اللَّه است و بر گفته خود پافشاری و استواری هم کردند، ملائکه بر آنان نازل گشته و میگویند نترسید و غم مخورید و به بهشت بشارت و خوشوقتی داشته باشید، بهشتی که در دنیا همواره وعدهاش را به شما میدادند»
1-سوره مبارکه فصلّت آیه30
گذر تاریخ نشان داد که حادثه کربلا و پیروزی ظاهری و موقّت جبهه نفاق و تزویر بر جبهه صداقت و راستی نه تنها یک پیروزی ظاهری و بیارزش بود بلکه میدانی بود برای رسوایی هر چه بیشتر کسانی بود که در ظاهر و برای افزایش رأی و مقبولیت خود دم از اسلام و خدا میزدند و مردم را به بازی میگرفتند، ولی در باطن و جلسات پنهانی خود خوب میدانستند که نه با اسلام کاری دارند و نه به وحی اعتقادی دارند