اجازه بالا بردن، تنها با خداست.
«وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدین»(۱)
«وآنان را پیشوایان نمودیم تا به فرمان ما رهبرى کنند، و انجام کارهاى نیک و نماز و زکات دادن را به آنان وحى کردیم و همه پرستندگان بودند»
توضیح
ضمیر موجود درفعل "جعلناهم" قاعدتاً باید به آیات ماقبل که مربوط به حضرت ابراهیم(سلام الله علیه)وذریه ایشان که حضرت اسحاق ویقوب است برگردد.
ولی یک سوال اینجا مطرح است وآن اینکه حضرت ابراهیم(سلام الله علیه) در اواخر عمر شریفشان به مقام امامت رسیدند ومگر غیر از این است که در طول عمر خویش مردم را هدایت وراهنمایی میکردند؟ پس چرا پروردگار در این آیه این امر هدایت را بواسطه "امام" قرار دادن ایشان مطرح کرده؟
با توجه به توضیحات اجمالی ایی که علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان داده اند باید عرض کنیم که هدایت بر دو نوع است:
1-هدایت تشریعی 2-هدایت تکوینی
هدایت تشریعی مربوط است به تبیین احکام شرعی، عقاید، اخلاق که بوسیله وحی وتوسط شارع مقدس که انبیاءالهی هستند به گوش مردم رسانده میشود.
ولی هدایت تکوینی مربوط میشود به موجودیت انسان ویک هدایت باطنی است.
با توجه به اینکه حضرت ابراهیم(سلام الله علیها) در اواخر عمر شریفشان به مقام امامت رسیدند معلوم میشود هدایتی که از شئون امامت است غیر از هدایت تشریعی است که از شئون رسالت است وتنها میتواند یک هدایت باطنی وتکوینی باشد.
اگردر آیه شریفه قبول کردیم که هدایتی که مخصوص مقام امامت است یک هدایت تکوینی وباطنی است پس درادامه آیه نیز باید اعتراف کنیم که جمله" بِأَمْرِنا"نیز"امر" یک "امرِ" باطنی است؛ که درمعنی دواحتمال داده میشود:
1-هدایت میکنند بوسیله امرما
2-هدایت میکنند بواسطه امرما
(توضیخاتی در مورد احتمالات بالا در اخر بحث خواهد آمد)
در ادامه آیه پروردگار متعال آیه را بیشتر توضیح میدهد ویکی از صفات امام را برای ما ذکر میکند.
«وَأَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ»
«وانجام کارهای نیک را به آنان وحی کردیم»
وحی ایی که در اینجا منظور است غیر از وحی تشریعی است که مخصوص انبیاء(سلام الله علیها)است؛ وحی ذکر شده در اینجا را«وحی تسدیدی» نام گذاشته اند که با وحی تشریعی حداقل یک تفاوت دارد.
تفاوت وحی تشریعی با وحی تسدیدی(تاییدی)
در وحی تشریعی اول فعلی وحی میشود وسپس با توجه به فعل عبادت انجام میشود ولی در وحی تسدیدی طبق بیان علامه طباطبایی(ره) در المیزان: وحى متعلق به فعل صادر از ایشان شده؛ سادهتر اینکه عمل خیرات که از ایشان صادر مىشده، به وحى و دلالتى باطنى و الهى بوده که مقارن آن صورت مىگرفته(2)
درپایان بحث باید این نکته را مورد توجه قرار دهیم که "وحی تسدیدی" مؤید بندگی وعبادت پروردگار عالم بواسطه عمل به "وحی تشریعی" است که توسط انبیاء(سلام الله علیهم)تعلیم داده شده است، ودلیل این ادعای ما هم قسمت آخر آیه شریفه است.
« کانُوا لَنا عابِدین»
آنها از قبل عبادت کنندگان ما بودند
ونکته دیگر اینکه هدایت امام که یک هدایت باطنی است ومربوط میشود به خصوصیات وجذبه ها ونیروهایی که پروردگار عالم در قلب انسان ها به ودیعه گذاشته که از روی اختیارامام و بدون قاعده انجام نمیگیرد، بلکه با توجه به قسمت اول آیه شریفه «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» که "نا" ضمیری است که مربوط میشود به پروردگارعالم، معلوم است که مقام امامت باطنی، مقام ومنزلتی است که کسی که در آن مقام قرار میگیرد از خود هیچ ندارد وتنها واسطه ای برای به مقصد رساندن انسانهایی است که پروردگار عالم اذن شفاعت ودستگیری به آنها را داده است.
« مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِه»(3)
آنکه به نزد او بدون اجازهاش شفاعت کند کیست؟
واز طرفی، در حالی که امام در این مقام از خود هیچ ندارد، در عین حال تنها راه نجات وتنها مسیر هدایت است.
پاورقی
1-سوره مبارکه انبیاء آیه73
2-ترجمه المیزان، ج14، ص: 430
3-سوره مبارکه بقره آیه255
4-مطالعه بیشتر در مورد هدایت تکوینی
تشکر لطف دارید، محتاج دعا