حالا که قراره بمیرم، چرا شهادت نباشه؟!
در کتاب لهوف، اشعاری دیدم که منسوب بود به حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) وبعد از مطالعه اشعار با توجه به مضامین بالا ومعرفتی این اشعار بعید دانستم که این اشعار از غیر معصوم صادر شده باشد.
امام حسین(علیه السلام)
1-فان تکن الدنیا تعد نفیسة فان ثواب الله اعلا و انبل
«اگر دنیا چیز گرانبهایى به حساب آید، قطعا ثواب خدا برتر و ارزشمندتر است»
توضیح
در تمام احادیث وروایات دینی "حب ودوست داشتن دنیا" مورد مذمت واقع شده و سعی برآن شده تمام توجه مؤمنین را به پستی وبی ارزشی دنیا معطوف کنند تا شیعیان ومحبّین اهل بیت(علیهم السلام) در برخورد با مسائل مختلف ومشکلات متفاوت مادی ومعنوی که در زندگی پیش روی آنها قرار میگیرد هوشیارانه عمل کنند و در هر زمانی که در "ظاهر کار" مجبور شدند بین دنیا و آخرت یکی را انتخاب کنند، فریب وسوسه ها ونیرنگ های شیطان را نخورند، و در مرحله اول بدانند:
که این "دو راهی بین دنیا وآخرت" یک دو راهی کاذب ودروغین است؛ چرا که دنیا وآخرت انسان دست خداست، یعنی
"بندگی خدا "عافیت و سعادت هر دو دنیاست"
و اگر نتوانستند به فهم مرحله اول برسند، در مرحله دوم حداقل این را بدانند که آنچه در نزد خداست از همه چیز با ارزش تر وبرتر است.
وشعری که منسوب به امام حسین(علیه السلام) است نیز بیانگر همین نکته است که معنی شعر به عبارت روان تر ومستدلتر اینگونه میشود.
«حالا که تو در این دوراهی بین دنیا وآخرت گیر افتادهای واحتمال میدهی که دنیا چیزارزشمندتر وگرانبهاتری است که با انجام گناه ومعصیت میخواهی به آن برسی، پس سخت در اشتباهی، چرا که آن خدایی که من، تو، دنیا وآخرت را خلق کرده وترک گناه را برما واجب کرده، هیچ وقت اجر وثواب بالاتر وعالیتر را در آنچه که دستور به ترکش داده، قرار نمیدهد، پس با این مقدمه قطعاً وبطور یقین ثواب واجرخدا در ترک آنچه که خدا آن را حرام کرده بالاتر وارزشمندتراست.»
2-و ان تکن الابدان للموت أنشئت فقتل امرء بالسیف فی الله افضل
«و اگر بدنها براى مرگ پدید آمدهاند، پس شهادت در راه خدا برتر است»
توضیح
یقینیترین وبدهیترین مسألهای که در بین ما وجود دارد مسأله "مردن" است، ولی نکته جالبش اینجاست که در عین یقینی بودن ودرعین بدهی بودن جوری زندگی میکنیم که انگار قرار نیست بمیریم.
هر کس به یک بهانه وبه یک علتی میمیرد یا تصادف میکند، یا عمرش تمام میشود، یا مریض میشود، و.....
ولی بعضی هستند که در راه رسیدن به هواها وهوسهایشان میمیرند، مثلاً برای رسیدن به قدرت، شهوت، ثروت و....تلاش میکنند، میجنگند ومیمیرند.
ولی عدهای هم هستند که خود را فراموش کردهاند وتنها برای خدا و روشن کردن چراغ دین خدا تلاش میکنند ومیجنگند، مجاهده میکنند، عمرشان را دراین مسیر میگذارند و در همین مسیرهم میمیرند، که به آنها شهید میگویند.
پس اگر بدنها در هر صورتی خواهند مرد پس چه بهتر که بدن من در راه بندگی وانجام دستورات پروردگارم بمیرد، که در اینصورت به بهترین نوع، بدنی را که قرار بود نهایتاً بمیرد، مُرد.
پاورقی
1-لهوف / ترجمه میر ابو طالبى، ص: 118
2-خطبه امیرالمؤمنین در مورد سستی وناپایداری دنیا
خدا قوت
ان شاالله که شهادت نصیبمون بشه
ان شاء الله