این همه بی خبری و این همه خوشی؟
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)
«انَّ المُؤمِنَ بَینَ مَخافَتَینِ: یَومٌ قَد مَضی لا یَدری مَا اللّهُ قاضٍ فِیهِ وَیَومٌ قَد بَقِیَ لا یَدری مَا اللّهُ صانِعٌ بِهِ فَلیَأخُذِ العَبدُ لِنَفسِهِ مِن نَفسِهِ وَمِن دُنیاهُ لِآخِرَتِهِ وَمِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ ....»(1)
«مؤمن همیشه بین دو ترس است: نمیداند که خداوند در مورد روزی که بر او گذشته است چه قضاوتی میکند و نمیداند که خداوند با او در روزی که باقی مانده است چه میکند. ازاینرو باید هر بندهای از وجود خود برای سعادت و کمال، از دنیا برای آخرت، از جوانی برای پیری، ....بهره برداری کند»
وادی مقدس
اگر قررا است ما از قضاوت خداوند در مورد اعمال گذشته بی خبر باشیم، اگر قرار است ما از وضعیت ایمان خود در آینده بی خبر باشیم، پس چه منطق وفلسفه ای باعث شده که اینگونه بیخیال به خوشگذرانی و لهو ولعب بگذرانیم؟
چه دلیلی باعث شده سخن رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)را وقتی که میفرمایند:
«فَلیَأخُذِ العَبدُ لِنَفسِهِ مِن نَفسِهِ»
«هر بندهای از وجود خود برای سعادت و کمال بهره برداری کند»
را نشنویم و از نعمت علوم واطلاعاتی که داریم برای نجات و به سعادت رساندن دیگران استفاده کنیم ولی خودمان از خودمان بهره ای نبریم وبه کمال نرسیم.
چه دلیلی باعث شده سخن رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)را وقتی که میفرمایند:
«فَلیَأخُذِ العَبدُ.... مِن دُنیاهُ لِآخِرَتِهِ»
«هر بندهای از دنیا برای آخرت بهره برداری کند»
نخوانیم واز موقعیتها ونعمت هایی که دراین دنیا در دست داریم برای رسیدن به مقامها و درجات بالای معنوی، خودمان را بی بهره نگه بداریم؛ تمام کسانی که به درجات بالا ومقام های معنوی دست پیدا کردند از همین سرمایه دنیا وعمر چند روزه خود استفاده کردند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جنگ خندق، تنها دریک لحظه از عمرش در دنیا ضربتی زد که از عبادت جنّ و انس برتر بود.(2)
ضَربَةُ عَلِیٍّ یَومَ الخَندَقِ افضَلُ مِن عِبادَةِ الثَّقَلَینِ.
چه دلیلی باعث شده سخن رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)را وقتی که میفرمایند:
«فَلیَأخُذِ العَبدُ....مِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ»
«هر بندهای از جوانی برای پیری بهره برداری کند»
نشنویم و با دیدن ناتوانی واز کار افتادگی پیران وفرتوتان قدر این نعمت سلامتی ونیروی جوانی خود را ندانیم وصدای پیران را هنگامی که میگویند:«کاش جوانی به ما بازمی گشت تا خبرش میدادیم که پیری بر سرمان چه آورده است.» رانشنویم.
به پیری، خاک بازی گاهِ طفلان میکنم بر سر
که شاید بشنوم زان خاک بوی نوجوانی را(3)
واقعاً چرا قدر این نعمتها را نمیدانیم وخود را از خودسازی وتربیت محروم کرده ایم؟
گر شبی در خانه جانانه مهمانت کنند
گول نعمت را مخور مشغول صاحب خانه باش(4)
پاورقی
1-بحارالانوار، ج 77، ص 177
2-انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص: 42
3-گنجینه حکمت،ج1،ص68
4-فروغی بسطامی
5-مطالعه بیشتر در مورد نعمتها
استفاده کردیم...
تشکر
خدا روشکر