برای مقابله با دشمن وجلوگیری از ضربه خوردن از او، بعد از اینکه دشمن را شناختیم وبعد از اینکه فهمیدیم که او با کدام یک از تفکرّات وکدام یک از عقائد ما مخالف است، سپس باید راههایی را که او برای تحت تاثیر قرار دادن این عقیده وتفکّر پیش بینی کرده است را بشناسیم وآن راهها را بر روی او ببندیم.
اگر مسؤلین و نمایندگان کشورهای مورد نظر، دشمن را اسماً بشناسند ولی در شناسایی راههای نفوذ دشمن موفق عمل نکنند نتیجه اش این خواهد شد که دشمن در لحظه مورد نیاز، با دوست نشان دادن خود وبا استفاده از راههای غیر مستقیم و نامحسوس بدون اینکه چهره ناراحت وخشمگین خود را نشان بدهد، اهداف وتصمیمات خود را عملی خواهد کرد و وقتی که به نتیجه رسید و ضربات خود را به بدنه فرهنگی، اقتصادی، کشور مورد نظر وارد کرد، در نهایت مسؤلین و نمایندگان مردم آن کشور، خود را در مقابل کار انجام شده وسنگرهای از دست رفته خواهند دید وبرای حفظ شرف و آبروی ظاهری خود چاره ای جز شوخی کردن ومسخره کردن منتقدان کشورشان را نخواهند دید.