اکثر کسانی که به افسردگی میرسند و ذهنشان برای خودکشی فعّال میشود کسانی هستند که با دیگران و مخصوصاً افراد سالم و آگاه از ناکامیها، ناراحتیها و مشکلات خود حرف نمیزنند و بیشتر ناملایمات زندگی را بدون تحلیل و یا کسب تجربهای در دل خود انبار میکنند.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«هرکه خودرایی کند هلاک گردد ، و هرکه با مردمان مشورت کند در عقل آنان شریک شود.»
1-نهج البلاغه ، الحیاة جلد ۱ صفحه ۳۱۱
فضای ذهنی بیشتر کسانی که قصد خودکشی دارند پر است از توهمّات یعنی عقائد و تفکّراتی که نه به هم ربطی دارند و نه مبنا و منطقی دارند و یا حداقل رابطه درستی بین آن تفکّرات و عقائد برقرار نشده و بحران آفرین شدهاند.
گاهی عصبانیّت ذهن آدم را به این وضعیت میاندازد.
گاهی هم دلخوری و احساس تحقیر از جانب کسانی که وابستگی شدید به آنها داریم و یا نظرات آنان برای ما مهم است آدم را به بحران میبرد.
مثلاً به طرف گفته موهات چقدر زشته و یا تو بیعرضهای و ... .
به نظرم همین مدل جملهها به جوانان امروزی و یا دهه هشتادیها که با سریالهای عاشقانه ماهوارهای و مخصوصاً ترکیهای تربیت شدند و بالا اومدند میتونه بحرانزا بشه.
در هر صورت برای درمان ریشهای افسردگی و روحیه خودکشی خیلی مهمه که بفهمیم طرفمان تحت تاثیر چه تفکّراتی است و دنیایش چگونه میگذرد.
وقتی نتیجه و ثمره گریه بر مظلومیتها و مصیبتهای وارده بر اهل بیت(علیهمالسلام) و آشنایی و ارادت به این خاندان مطهر میشود ندای حقطلبی و عدالتخواهی، پس بدون شک وارونه جلوه دادن حقایق و افسرده خواندن عدالتخواهان و عزاداران شرکت کننده در مجالس اهل بیت(علیهمالسلام) هم میشود سخن هر ظالم پیشه طغیانگری که ترس از حقطلبی و عدالتخواهی ذهنش را برآشفته است.
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است
این چشم نیست، چشمهای از حوض کوثر است
ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد
چشمی که پای مجلس این روضهها، تر است
امام سجاد(علیهمالسلام)
«مَنْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَةً وَ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّةِ غُرَفاً یَسْکُنُهَا أَحْقَاباً وَ أَحْقَاباً»(1)
«کسی که از دو چشمش قطرهای اشک در راه ما بیاید خداوند متعال در بهشت غرفهای به او عطاء فرماید که روزگارهای بسیاری در آن سکنا گزیند»
امام صادق(علیهالسلام)
« مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صفحه إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَة »(2)
« رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرموده است: هر گاه پس از من اهل ریب و بدعت را دیدید بیزارى خود را از آنها آشکار کنید، و بسیار بآنها دشنام دهید،و در باره آنها بد گوئید، و آنها را با برهان و دلیل خفه کنید که (نتوانند در دل مردم القاء شبهه کنند و) نتوانند بفساد در اسلام طمع کنند، و در نتیجه مردم از آنها دورى کنند و بدعتهاى آنها را یاد نگیرند، و خداوند در برابر این کار براى شما حسنات بنویسد و درجات شما را در آخرت بالا برد»
پاورقی
1-بحار الأنوار،ج 44، ص 292، ح34
2-اصول کافی . جلد 4. باب مجالست اهل المعاصی