تمامی دستورات خدای متعال که انبیاء الهی در طول تاریخ وظیفه نشر و ابلاغ آن را داشته اند همگی برای این بوده که حیات آدمی به نحوی شکل گیرد که پله پرواز و تعالی او به سوی کمال باشد .در درون دستورات انبیائ الهی حیات ابدی نهفته است ، وقتی انسان با دستورات ایشان قدم در راه لقاء الله گذاشت راهی به باطن عالم هستی که همان پیوند با سرای آخرت باشد برای او گشوده می شود چرا که آخرت باطن دنیاست ، لذا همان گونه که در دنیا زندگی کرده ایم دریافت های معنوی و مقامات ما در گرو آنها هستند و آخرت را به همان نحو در خواهیم یافت .
اگر بخواهیم سرای آخرت را ببینیم باید بببینیم که چگونه زندگی می کنیم !!
کسی که در این دنیا به حیات انسانی نرسد، به حیات طیبه اخروی هم دست پیدا نخواهد کرد. حیات برتر و راستین حیات اخروی است که میفرماید:
﴿إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ﴾[1] همانا سرای آخرت حیات بخش و زنده است اگر می دانستید
زندگى راستین سراى آخرت است. کسی که اینجا مسیر انسانیت را پیش نگیرد از حیات برتر اخروی بهره نخواهد برد.
و می فرماید :
﴿أَ وَ مَن کاَنَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاه وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا﴾[2] آیا کسى که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نورى برایش قرار دادیم.
یعنی زندگی بدوندین و ایمان مردگی است و با ایمان انسان زنده می شود و از خانه تاریک نفس خارج شده به نور می رسد
. در این آیه خدای متعال اشاره به این دارد که وقتی انسان از مسیر حیات حقیقی خود دور باشد و پیوند با خدا نداشته باشد مردهای بیش نیست ، لذاست که او را با فرستادن دین و پذیرش ایمان احیاء کرده و به حیات او نورانیت میبخشد. دعوت به توحید و پذیرش آن و عمل در پرتو شریعت، انسان را زنده میکند و در دل و زندگی او، نور خدا جلوهگر میشود.
این جهان خود حبس جانهای شماست
هین روید آن سو که صحرای شماست
این جهان محدود و آن خود بیحدست
نقش و صورت پیش آن معنی سدست [3]
توجه دائم به این نکته که انسان روزی با مرگ از این دنیا رحل اقامت بر بسته و راهی عالم دیگر می شود در حالی که تمامی دارایی های خود را در همین دنیا بر جای می گذارد ، این توجه به خودی خود موجب می شود قلب آدمی از بند تعلقات دنیایی رها شود و هیچ دست آویزی برای شیطان و نفس شیطانی در وجود او باقی نماند .