کانون فرهنگی و هنری وادی مقدس

طهارت نفس بر مبنای فطرت

۱۴ مطلب با موضوع «وادی قلم :: عقیدتی ،معرفتی :: رابطه معنوی با اهل بیت(علیم السلام)» ثبت شده است

همه دین در پایبندی به ولایت است

همه دین در پایبندی به ولایت است



امام صادق(علیه‌السام)
مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَی عَبْدٍ نِعْمَةً فَسَلَبَهَا إِیَّاهُ حَتَّی یُذْنِبَ ذَنْباً یَسْتَحِقُّ بِذَلِکَ اَلسَّلْبَ.(۱)
خدا نعمتی به بنده‌ایی نداده که از او بگیرد جز آنکه گناهی کند که بدان خاطر سزاوار سلب نعمت شود.

هر نعمتی از امکانات و امتیازات مادی و یا معنوی که پروردگار در اختیار ما قرار می‌دهد مخصوصاً وقتی معنوی باشد حساب و کتابی دارد.
نعمت‌های مادی از پول و سرمایه تا زن و فرزند و تشکیل خانواده نعمت‌های مهمی نیستند و صرفاً از این جهت که انسان مخلوق خداست و برای زندگی و گذران آن در دنیا باید دنبال این مسائل باشد، خوب یا بد، کم یا زیاد بین مردم تقسیم شده و پروردگار هم از همین طریق مردم را امتحان و مقدمات رشد آنان را فراهم می‌کند.

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ(۲)
بدانید که دارایی‌ها و فرزندان وسیله آزمایش شمایند و پاداش بزرگ در نزد خداست.

امّا همین دارایی‌های دنیا هم با تمام ناچیز بودنشان می‌توانند مصداقی از نعمت باشند که هستند و اگر توسط انسان حفظ نشوند و در تعامل و حفاظت از آنان در مقابل تفکرات و اندیشه‌های منحرف کوتاهی رخ بدهد، از دست انسان خارج خواهند شد که برای اثبات این ادعا می‌توانید به آمار ازدواج‌های سفید و یا همجنس‌گرایی در کشورهای غربی نگاهی بیاندازید که چگونه خودشان با دستان خودشان و با بها دادن به تفکّرات و اندیشه‌های سیاست‌مداران منحرف قداست خانواده و حرمت پدر و مادر را به فراموشی سپرده‌اند.

امّا محل اصلی بحث ما در نعمت که مهمترین نعمت‌هاست نعمت‌های معنوی و ولایت ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) است که اصلی‌ترین و مهم‌ترین نعمت پروردگار به بشریت است و چه بسا در قیامت پروردگار از سایر نعمت‌هایی که به انسان داده است سخن به میان نیاورد و تنها از عملکرد و وظایفی که ما در مقابل نعمت دین و و لایت ائمه اطهار (علیهم‌السام) داشتیم، بازخواستمان کند.

شیخ صدوق به نقل از حاکم بیهقی می نویسد: روزی حضرت علیّ بن موسی الرّضا (علیهماالسلام) در جمع عدّه‌ای نشسته بود: ضمن فرمایشاتی فرمود: در دنیا هیچ نعمت واقعی و حقیقی وجود ندارد. بعضی از دانشمندان حاضر در مجلس گفتند: یابن رسول اللّه ! پس این آیه شریفه قرآن (لتسئلنّ یومئذٍ عن النّعیم ) که مقصود آب سرد و گوارا می‌باشد، را چه می‌گوئی؟

حضرت با آوای بلند اظهار نمود: شما این چنین تفسیر کرده‌اید؛ و عدّه‌ای دیگرتان گفته‌اند: منظور طعام لذیذ است ؛ و نیز عدّه‌ای دیگر، خواب راحت و آرام بخش تعبیر کرده‌اند.

و سپس افزود: به درستی که پدرم از پدرش ، امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت فرموده است که : خداوند متعال نعمت‌هائی را که در اختیار بندگانش قرار داده است ، همه به عنوان تفضّل و لطف بوده است تا مورد استفاده و بهره قرار دهند.

و خدای رحمان اصل آن نعمت‌ها را مورد سؤ ال و بازجوئی قرار نمی‌دهد و منّت هم برایشان نمی‌گذارد، چون منّت نهادن در مقابل لطف و محبّت ، زشت و ناپسند است .

بنابراین منظور از آیه شریفه قرآن محبّت و ولایت ما اهل بیت رسول اللّه (صلوات‌اللّه‌علیهم) است که خداوند متعال در روز محشر پس از سؤال پیرامون توحید و یکتاپرستی و پس از سؤال از نبوّت پیغمبر اسلام از ولایت ما ائمّه نیز سؤال خواهد کرد و چنانچه انسان از عهده پاسخ آن برآید و درمانده نگردد وارد بهشت گشته و از نعمت‌های جاوید آن بهره می‌برد، که زایل و فاسدشدنی نخواهد بود.(۳)

حجت الاسلام حکیمی

۱- اصول کافی / ترجمه مصطفوی ;  ج ۳
۲-آیه 28 سوره انفال
۳-تفسیرالبرهان : ج ۴

دنیا مثال بزرگ‌تری از باطن انسان است.

دنیا مثال بزرگ‌تری از باطن انسان است.


کلینی و ابن‌بابویه و دیگران به سند معتبر روایت کرده‌اند که: امام صادق (علیه السلام) از هشام بن سالم پرسیدند: با عمرو بن عبید بصری از علمای اهل تسنّن چگونه مناطره کردی؟

هشام گفت: فدای تو شوم! من در حضور شما شرم دارم و زبانم کار نمی‌کند که سخن بگویم.
حضرت فرمود: هرگاه شما را امر کنم باید اطاعت کنید.هشام گفت: به من خبر رسید که عَمرو در مسجد بصره می نشیند و برای مردم صحبت می کند، این قضیه برای من گران آمد، حرکت کردم و روز جمعه وارد مسجد بصره شدم، دیدم عمرو در مسجد نشسته و دور او عده ای حلقه زده بودند از او سوال میکردند، پس جلو رفته و آخرِ حلقه دو زانو نشستم و گفتم: ای عالم سوالی دارم اجازه می دهی بپرسم؟ گفت: بله
گفتم: آیا چشم داری؟ گفت: این چه سؤالی است؟
گفتم: سؤال من این است. گفت: بپرس گرچه سوال احمقانه ای است.
دوباره تکرار کردم: چشم داری؟ گفت: بله.
گفتم: به وسیله آن چه چیزهایی را می‌بینی؟ گفت: رنگها و اشخاص مختلف.
گفتم: بینی داری؟ گفت: بله.
گفتم: با آن چه‌کار می‌کنی؟ گفت: بوها را استشمام می‌کنم.
گفتم: دهان داری؟ گفت: بله.
گفتم: با آن چه‌کار می‌کنی؟ گفت: با آن خوراکیها را مزه می کنم.
گفتم: زبان داری؟ گفت: آری.
گفتم: با آن چه‌کار می‌کنی؟ گفت: با آن سخن می‌گویم.
گفتم: گوش داری؟ گفت: آری.
گفتم: با آن چه‌کار می‌کنی؟ گفت: با آن صداها را می‌شنوم.
گفتم: دست داری؟ گفت: بله
گفتم: با آن چه‌کار می‌کنی؟ گفت: چیزها را به وسیله آن بر می دارم.
گفتم: دل داری؟ با آن چه‌کار می‌کنی؟ گفت: آری، آنچه بر این اعضا و جوارح وارد میشود را به وسیله آن از هم جدا می کنم.
گفتم: همان جوارح کافی نبود و از دل بینیاز نبودند؟ گفت: نه.
گفتم: چرا بی نیاز نیستند با وجود اینکه همه صحیح و سالم هستند؟
گفت: وقتی که این اعضاء در کار خود شک می‌کنند به دل بر می گردانند و به وسیله آن یقین پیدا می‌کنند.
گفتم: پس خداوند دل را در بدن قرار داده تا شک اعضاء را برطرف کند؟ گفت: آری.
گفتم: پس دل باید در بدن باشد و اگر نباشد جوارح در کار خود متزلزل میشوند؟ گفت: بله.
گفتم: ای ابو مروان! خداوند اعضاء و جوارح تو را بدون امام و رهبر نذاشته تا به وسیله آن شک و تردید آنان از بین رود، حال چگونه همه مردم را در حیرت و شک و اختلاف گذاشته و امام و مقتدائی برای ایشان تعیین نکرده تا در شک و اختلاف خود به او رجوع کنن و راه حق را از او یاد بگیرند؟
چون این را گفتم ساکت شد و هیچ جوابی نگفت، سپس گفت قطعا تو هشام هستی، پس برخاست و مرا در بغل گرفت و در جای خود نشاند و تا برخاستم حرفی نزد.
چون این جریان را نقل کردم حضرت صادق (علیه السلام) خشنود شدند و فرمودند: ای هشام! این را از که آموختی؟
گفتم: مطلب را از شما داشتم و اجزای آن را خود با یکدیگر تألیف کردم.
حضرت فرمود: به خدا سوگند که این مضمون در صحف ابراهیم و موسی (علیهما السلام) نوشته شده است.(۲)

✍️ |عالم خارج و محیط زندگی انسان در دنیا نمونه و مثال بزرگ‌تری از عالم باطن و نفس انسان است، انسانی که در عالم باطن و نفس خود نتواند از هوا و هوس‌ها گذر کند و امام خود و چهارچوب تفکّرات و سیاست‌گذاری‌هایش را بشناسد در عالم خارج هم در پیروی و تبعیّت از امام بر حق چه در زمان ظهور و چه در زمان غیبت ناتوان خواهد بود.

حجت الاسلام حکیمی

📕1-کافی، جلد۱

تـــواضـع یـــا تـــــوّهـم

تـــواضـع یـــا تـــــوّهـم


همان‌گونه که بـــــندگی و عـــبادت شـــــیطان در مقابل پروردگار به دلیل عدم تواضع و سجده او در برابر حضرت آدم (ع) به باد رفت، تـــواضع انسان در برابر پروردگار هم تا زمانی که قلب انسان در برابر اولــــیـاءالله و اهـل ولایت مـــتواضع نشود، مـــعنی پیدا نمی‌کند و توهّم است.

 به عبارت ســاده‌تر تـــواضع و احــترام قلبی در مقابل اولیاء‌الله همان تـــواضع در مقابل پروردگار و قرار گرفتن در مسیر ولایت است که انسان را رفعت مــقام مـی‌دهد.

 امام صادق(ع)
 لَا أَقَامَ اللَّهُ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ آیَةً لِلْعَالَمِینَ إِلَّا بِالْخُضُوعِ لِعَلِیٍّ(ع)
خداوند عیسی را نشانه‌ی قدرت خود برای جهانیان قرار نداد مگر با تواضع و فروتنی در برابر امیرالمومنین علی (ع)
 بحار الانوار علامه مجلسی(ره)، ج26، ص294، ح56

به قلم استاد حکیـمی

در مسیر کوفه

در مسیر کوفه

در مسیر راه کوفه و شام ، اسیران آل محمد (ص) به منزلگاهی رسیدند که نام آن (قصر عجوز)بود ، منظور از عجوزه زنی به نام (ام الحجام )بود.این زن که سرشتی ناپاک داشت و از دشمنان کوردل بود ، گستاخی و بی شرمی را به جایی رسانید که کنار سر مقدس امام حسین(ع) آمد و بر سنگی چهره سری را کشید و آن را خراشید به طوری که از آن سر مقدس خون ریخت
زینب (س) با دیدن این صحنه دلخراش پرسید : این زن چه نام دارد؟
گفتند : نام او (ام الحجام)است.
حضرت زینب (س)با آه و ناله جانسوز آن زن پلید چنین نفرین کرد :
(اللهم خرب علیها قصرها ، واحرقها بنار الدنیا قبل نار الاخره)؛ خدایا ، خانه این زن را ویران فرما ، و او را با آتش دنیا قبل از آتش آخرت ، بسوزان)
روایت کننده می گوید:
سوگند به خدا هنوز دعای زینب(س) به آخر نرسیده بود که دیدم قصر ویران شده و آتشی در آن قصر ویران شده روی آورد و همه آنچه را در آنجا بود با آن زن سوزانید و به خاکستر تبدیل کرد و سپس باد تندی وزید و همه آن خاکسترها را پراکنده ساخت و دیگر نشانه و اثری از آن قصر باقی نماند

ثمره ولایت‌پذیری

ثمره ولایت‌پذیری


بازخورد خبر شهادت سردار سلیمانی در بین مردم و رسوایی هر چه بیشتر آمریکا در منطقه و در بین متحدانش و از طرفی سرخوردگی طرفداران مذاکره با آمریکا در داخل کشور و سرمایه برباد رفته آمریکا برای تفرقه‌افکنی بین ایران و عراق و همچنین به هم خوردن نقشه‌های نرم دولت‌مردان داخلی برای از بین بردن فرهنگ شهادت و شهادت‌طلبی در طرف دیگر همه و همه در کنار هم فتنه‌هایی نبودند که یک‌روزه و یا چندماهه بشود اصلاحشان کرد و تنها یک خون الهی که بواسطه بندگانی الهی در کالبد ملت دمیده میشد می‌توانست خارج از معادلات تحلیل‌گران و سیاست‌پردازان عمل کند و با بیدار کردن فطرت مردم این تارهای حاکمان مستکبر که به نظم در هم تنیده شده بود را خراب کند و عالمیان را مبهوت خود کند.

ثارالله(خون خدا) شدن ثمره زحمت کسانی می‌شود که عمرشان را بر طریق بندگی پروردگارشان و سرسپردگی کاملشان به ولایت گذرانده‌اند، همان کسانی که به محض قبول و ورود به آستان ولایت گناهان اول و آخرشان آمرزیده می‌شود و سلام خداوند را از بدو تولدشان تا به هنگام شهادتشان نصیب خود می‌کنند و در نتیجه حیات و بیشتر از حیاتشان مماتشان مایه هدایت و بیداری مردم می‌شود.

«وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا»(1)
«سلام بر من روزی که تولد یافته و روزی که بمیرم و روزی که زنده برانگیخته شوم»

1-سوره مبارکه مریم آیه 33

خون خدا

خون خدا


صبح جمعه که از شهادت سردار سلیمانی با خبر شدم ناراحت شدم ولی بعد از گذشت چند ساعت و دیدن بازخورد این خبر در بین مردم بیشتر از اینکه ناراحت شوم متحیّر شدم و فهمیدم که خبر این شهادت قبل از اینکه احساسات و عواطف مردم را درگیر کرده باشد جریانی معنوی در قلب آنان رقم زده است که خارج از معادلات این جهانی است.

بله به نظر می‌رسد این اشک‌های چشمان و این حرارتی که در قلب‌ها به جریان افتاده است ثمره خون خداست، ثمره خونی است که تنها می‌تواند به واسطه شهادت بندگان مخلَص خدا در کالبد نیمه جان مردم دمیده شود و چراغ هدایت و برطرف کننده فتنه‌های زمانه شود.

پیامبر خدا (صلى‌الله‌علیه‌و‌آله)  
«طُوبى للمُخْلِصینَ ، اُولئکَ مَصابیحُ الهُدى، تَنْجَلی عَنهُم کُلُّ فِتْنَةٍ ظَلْماءَ»(1)
«خوشا به حال مخلِصان؛ آنان چراغ‌هاى هدایتند که هر فتنه تیره‌اى از سوى آنها زدوده مى‌شود.»

1-کنز العمّال : 5268

گریه حسین می‌سازد

گریه حسین می‌سازد


امام کاظم(علیهم‌السلام)
«نَفَسُ المَهمُومِ لَنا المُغتَمِّ لِظُلمِنا تَسبِیحٌ،‌ وهَمُّهُ لِأمرِنا عِبادَةٌ»(1)
«کسی که برای ما اندوهگین، و به خاطر ستمی که بر ما رفته غمگین باشد، نفس کشیدنش تسبیح است و غمخواری‌اش برای امور ما عبادت است»


گریه بر ائمه اطهار(علیهم السلام) مخصوصاً اباعبداللّه الحسین(علیه‌لسلام) به جهت حماسه‌ای که در بندگی و تبعیت از پروردگار متعال در کربلا آفرید و تمام شئون خلقت را متأثر کرد، به عبارتی گریه بر تمام ارزش‌ها و آرمان‌های آسمانی و گریه بر تمام آنچه است که تمام انبیا‌ءالهی به دنبال پیاده کردن آن بودند و به همین جهت است که در روایات گریه بر مصیبت‌های وارده بر معصومین(علیهم‌السلام) عبادت و تسبیح پروردگار معرفی شده است.

گریه بر مصیبت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) خبر از عنایت پروردگار به دل انسان می‌دهد و بعد از آن به برکّت هر قطره اشکی که صادقانه برای حسین جاری می‌شود خداوند ده‌ها مشکل و مصیبت از انسان دور می‌کند و این گریه در ادامه  از هر انسانی یک حسین خواهد ساخت که به تنهایی و لبیک گویان به ندای«هل‌من‌ناصر ینصرنی» اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام)می‌تواند در مقابل استکبار بایستاد و زیر بار حرف زور و ذلّت نرود

پاورقی
1-کافی، جلد 2،‌ صفحه 226

جانشینی که خدا تعیین کرد

جانشینی که خدا تعیین کرد


بیان تأکید و تهدید و در نهایت حمایت از پیامبر اکرم(صلی‌اللّه‌‌علیه‌‌واله) توسط پروردگار متعال در آیه 67 سوره مبارکه مائده حاکی و کافی است برای اثبات اتفاق و انتخابی که در روز عید غدیر برای جانشینی رسول اکرم(صلی‌اللّه‌علیه‌و‌اله) توسط پروردگار رقم خورد و پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌و‌اله) طبق دستور پروردگار با دستان خودش امام‌المتقین‌ و امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) را بالا برد و به هر عرب و عجمی که در صحنه حاضر بود او را معرفی کرد.

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین»(1)
«ای فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار بتو نازل شده برسان و اگر نکنی (نرسانی) اصلا پیغام پروردگار را نرساندی» و خدا تو را از (شر) مردم نگه می‏دارد زیرا خدا کافران را هدایت نمی‏فرماید (به مقاصدشان نمی‏رساند»

سوره مبارکه مائده 67

کلید وصال

کلید وصال


اختیار هیچ چیزی از دنیا و آخرت نیست که در دست محمّد و ال محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌اله) نباشد و هیچ راه وصالی هم نیست برای کسی که به دنبال غیر محمّد و ال محمّد(صلی‌الله‌علیه‌و‌اله) باشد

امام صادق(علیهم‌السلام)
«إِجْعَلُونا مَخْلوقینَ وَ قُولُوا فینا ما شِئْتُم؛ فَلَنْ تَبْلُغُوا»(1)
«ما را آفریدۀ خدا بشمارآورید وهرچه می‌خواهید درباره ما بگویید، با این‌حال باز به مقام ما نخواهید رسید»

پاورقی
1-بصائرالدرجات، ص۲۴۱- بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۹

هم باید شنا و هم راه بلد باشی!

هم باید شنا و هم راه بلد باشی!


شلوغی دنیا، سخنان زیبا ودلربا، اعتقادهای مختلف، جهت گیری های مختلف سیاسی، کانالهای متنوع ماهواره ای که وارد هر کدام میشوید حرفی برای گفتن و سبکی برای زندگی ارائه میدهند، کتابهای رنگین وجذابی که در قفسه های کتابخانه ها چشم هر بیننده

قلب مریض طبیب میخواد

قلب مریض طبیب میخواد


مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی تشرفاتی به طور مکرر به محضر مقدس حضرت ولی عصر ( ارواحنا فداه) داشته اند و این تشرف در مسجد مقدس جمکران اتفاق افتاده است

در حیاط مسجد مقدس جمکران مشغول

شاد کردن دل مومنین، یکی از راههای به دست آوردن دل اهل بیت(علیهم السلام)

شاد کردن دل مومنین، یکی از راههای به دست آوردن دل اهل بیت(علیهم السلام)

«امام صادق (علیه السلام):

«لَا یَرَی أَحَدُکُم إِذَا أَدخَلَ عَلَی مُؤمِنٍ سُرُوراً أَنَّهُ عَلَیهِ أَدخَلَهُ فَقَط بَل وَاللَّهِ عَلَینَا بَل وَاللَّهِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم»(1)
«کسی از شماها گمان و خیال نکند اگر مؤمنی را خوشحال کرد تنها او را خوشحال کرده باشد بلکه قسم به خدا علاوه بر ما اهل بیت علیهم السلام ؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم را هم شاد و مسرور نموده است»

خیلی ها در زمان معصومین چهره اهل بیت عصمت وطهارت را میدیدند ولی پیرو این خاندان نبودند

خیلی ها در زمان معصومین چهره اهل بیت عصمت وطهارت را میدیدند ولی پیرو این خاندان نبودند

اگر دقت کنیم متوجه میشویم در زمان حیات ائمه اطهار افراد زیادی آن حضرات را میدیدند،همسایگان،دوستان،دشمنان،و..... ولی تنها دوستا وشیعیان حضرات معصومین (علیهم السلام) رابطه معنوی با آنها برقرار کرده بودند واز محبت آنها تعالی پیدا میکردند