راه رسیدن به حیات طیبه ابدی
وقتی انسان به حیات انبیاء و اولیاء الهی می نگرد متوجه می شود غیر از حیات مادی ظاهری،حیات دومی نیز وجود دارد که باید به آن رسیده و از آن بهره مند شود .
برای توجه دادن به این حیات و فهماندن راه رسیدن به آن تمثیل به حیات کرم ابریشم زده و گفته اند :
حیات پروانه در درون کرم ابریشم نهفته است اما کرم ابریشم باید مراحلی را طی کند تا آن حیات به ظهور آید . اگر انسان ولادت پروانه را از کرم ابریشم نمیدید، فکر میکرد آن کرم همیشه به همان صورت باقی خواهد ماند و تنها رسالتش این است که پیله ای ببافد تا پارچهای از آن به دست آید و حیات و ثمره دیگری برای او وجود ندارد. اما وقتی انسان با تدبّر در مراحل حیات او می نگرد،میبیند که بعد از آن که در دل تارهای تنیده شده زندانی شد ، از حیات کرمی میمیرد و پروانه متولد میشود. کرم ابریشم در طول زندگی خود، چهارمرحله از تکامل را طی می کند، ابتداء درون تخم است و بعد تبدیل به لارو که همان کرم معمولی است می شود و بعد از آن به دور خود پیله می تند و تبدیل به شفیره می شود تا در نهایت به صورت پروانه از پیله خارج می شود ، چهار مرتبه از حیاتی قبلی می میرد تا حیات تازه ای پیدا کند .
برای آن که حقیقت حیات از انسان به ظهور آید او نیز باید از حیات قبلی بمیرد ، حافظ می گوید :
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سـره بر هـر چه که هست
[1]
بر همین اساس رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :
«مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»[2] قبل از این که بمیرید، بمیرید ؛
از حیات پست حیوانی بمیرید تا حیات انسانی را ببینید. در درون حیات انسانی حیات حقیقی نهفته است. اگر انسان به آن حیات نرسد، تمام نعمتهای عالم را ضایع کرده است. گویی آتشی به همهی عالم زده و آن را سوزانده است. چون تمام نعمتهای این عالم مقدمهای برای نظام یافتن حیات مادی آدمی و آن نیز مقدمه ای است برای ظهورحیات طیبهی انسانی که حیات حقیقی است .
به منظور ظهور آن حیات حقیقی و برای این که نعمتهای الهی در عالم ضایع و باطل نشوند، پروردگار عالم انسانهایی را قرار داده تا تفسیری برای حیات انسانی بوده و به آن معنا دهند . آن انسانهای متعالی که معنا بخش حیات انسانی هستند صاحبان ولایت و کاملان توحید در عالم اند ،خدای متعال آنان را الگو های کاملی برای ابناء بشر قرار داده تا با اقتداء به سیره و روش آنان به حیات طیبه انسانی برسند . لذا در زیارت عاشورا می خوانیم :
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[3] پروردگارا حیات و ممات من را به مثال حیات و ممات محمد و خاندان او قرار ده !
یعنی انسان با توجه به حیات اهل بیت علیهم السلام به عالمی وارد میشود که باطن هستی را میبیند و میفهمد که حیات ظاهری در عالم ماده ، باطنی نیز دارد. آن باطن ، حقیقتی است که در حیات طیّبه اهل بیت علیهم السلام به ظهور آمده است ،تا جایی که اگرآدمی حیات آنان را ادراک نکند ، نمیفهمد انسان و تفسیر حیات انسانی چیست!
هنگامی که آدمی به حیات صاحبان ولایت توجه می کند ، تفسیر حیات انسانی را درک کرده و می فهمد که انسان تا کجا می تواند سیر کند ، اینجاست که عشق و رغبت برای رسیدن به آن حیات جاودان در او به وجود میآید.
یونس بن یعقوب میگوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم :
«لَوِلَائِی لَکُمْ وَ مَا عَرَّفَنِیَ اللَّهُ مِنْ حَقِّکُمْ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا بِحَذَافِیرِهَا قَالَ یُونُسُ فَتَبَیَّنْتُ الْغَضَبَ فِیهِ ثُمَّ قَالَ علیه السلام یَا یُونُسُ قِسْتَنَا بِغَیْرِ قِیَاسٍ مَا الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا هَلْ هِیَ إِلَّا سَدُّ فَوْرَةٍ أَوْ سَتْرُ عَوْرَةٍ وَ أَنْتَ لَکَ بِمَحَبَّتِنَا الْحَیَاةُ الدَّائِمَةُ.»[4] به خدا قسم ولایت من نسبت به شما و معرفت حق شما که خدا نصیبم کرده از همه دنیا براى من محبوبتر است. یونس گوید: (با شنیدن این سخن) آثار غضب در چهره حضرت ظاهر شده و فرمود: یونس! ما را بیجا مقایسه کردى، مگر دنیا و متاع دنیا چیست؟ آیا دنیا جز رفع التهاب معده و پوشش عورت چیز دیگری است؟ تو با محبت ما زندگى جاودانه خواهى یافت.
با ولایت اهل بیت علیهم السلام انسان به حیات طیبه و سعادت ابدی می رسد،اگر بخواهد آن را با دنیای محدود و با حیات مادی بسنجد کار صحیحی نیست چرا که ولایت از هر حقیقتی بالاتر است و با هیچ ترازویی قابل سنجش و اندازه گیری نیست.
────────────────────────────
[1] (دیوان حافظ –غزل شماره 24)
[2](بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج69، ص: 59)
[3](کامل الزیارات، النص، ص: 178)
[4] (تحف العقول، النص، ص: 380)
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.