شرط رسیدن به کمال ایمان
علم و دانش بدون شک از پرارزشترین و سنگینترین سرمایههایی است که یک انسان میتواند داشته باشد و بدون شک برکات و اثرات وجود یک انسان عالم و دانشمند در یک جامعه قابلمقایسه با برکات و اثرات دیگرافراد جامعه نخواهد بود.
این جریان علم و دانش و حکمت در یک جامعه است که می تواند، تاریکیهای جهل و نادانی، کدورتهای ناشی از اختلاف نظرات بین افراد، سوءتفاهمها و بسیاری از مشکلاتی که در جامعه در اثر ناآگاهی و بیاطلاعی وجود دارد را برطرف کند.
ولی در بسیاری از موارد باوجود اینکه از زبان یک مؤمن و بنده واقعی خداوند جز خیر و حکمت خارج نمیشود، عدهای هستند که از روی عناد یا لجبازی و یا به هر دلیل دیگری شروع به ایراد گرفتن و شبهه پراکنی میکنند و نهتنها با انسان مؤمن و عالم وارد بحث و گفتگو میشوند، بلکه به هر روشی هم که شده از قبول و اعتراف بهراستی و درستی ادعای انسان عالم و مؤمن شانه خالی میکنند.
درست است که وظیفه اول هر عالم و دانشمندی آگاهی دادن و خارج کردن مردم از تاریکیهای جهل و نادانی است، ولی وقتی در راستای انجام و پیاده کردن این وظیفه الهی با افرادی معاند و لجباز روبرو شدند، با توجه به حدیث شریفی که از رسول اکرم(صلیالله علیه واله)به ما رسیده متوجه میشویم که در این هنگام وظیفه تغییر میکند و رها کردن و سکوت در مقابل فرد معاند و لجباز در اولویّت قرار میگیرد.
شاید حکمت اینکه رسیدن به کمالِ ایمان را پروردگار مشروط به رها کردن جدال لفظی در این لحظه از بحث و گفتگو کرده، فشاری است که نفس مؤمن در این لحظه به او وارد میکند تا حتماً در بحث غلبه کند و حرف حقش را به کرسی بنشاند.
رسول اکرم(صلیالله علیه واله)
«لا یستکمل عبد حقیقة الایمان حتی یدع المراء و ان کان محقّا»(3)
«هیچ عبدی درایمان به کمال نمیرسد تاجدال لفظی را رها کند هر چند حق با او باشد»
پاورقی
1-الحیاة / ترجمه احمد آرام، ج2، ص522
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.