اهل بیت طبیبان دردهای معنوی
بر اساس شواهد قرآنی و بیانات معصومین علیهم السلام انبیاء و اولیاء الهی طبیبان بشریت اند، هم از حیثجسمانی و هم از حیث روحانی.
اما اصلی ترین وظیفه انبیاء و اولیاء الهی ارائه راه درمان های عملی به بشریت بوده است ، امیر المومنین علیه السلام پیرامون رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :
«طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ ، قَد أحکَمَ مَراهِمَهُ ، وأحمى مَواسِمَهُ ، یَضَعُ ذلِکَ حَیثُ الحاجَةُ إلَیهِ ، مِن قُلوبٍ عُمیٍ ، وآذانٍ صُمٍّ ، وألسِنَةٍ بُکمٍ ، مُتَتبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ ومَواطِنَ الحَیرَةِ ، لَم یَستَضیؤوا بِأضواءِ الحِکمَةِ ، ولَم یَقدَحوا بِزِنادِ العُلومِ الثَّاقِبَةِ ، فَهُم فی ذلِکَ کَالأنعامِ السَّائِمَةِ ، وَالصُّخورِ القاسِیَةِ »[1] رسول اکرم صلی الله علیه و آله طبیبى بود که با داروى خود، در میان مردم مى گردید. مرهم هایش را درست و آماده کرده و ابزار داغ کردنش را تافته بود و آنها را بر هر جا که لازم بود، از دل هاى کور و گوش هاى کر و زبان هاى گنگ، مى گذاشت. با داروى خود، بیمارى هاى غفلت و سرگردانى را در کسانى درمان مى کرد که از پرتوهاى حکمت، روشنایى برنگرفته بودند و با آتش زنه هاى دانش هاى درخشان، شعله اى برنیفروخته بودند، و همچون حیواناتِ چرنده و تخته سنگ هاى سخت بودند.
اما تا انسانها بیماری خود را تشخیص نداده و برای درمان آن اقدام نکنند روشنگری ها و درمان های انبیاء الهی نیز ثمر بخش نخواهند بود ، پس طبیب اصلی انسانها خودشان هستند و اگر انبیاء الهی نیز نسخه ای ارائه دهند تا خود انسان اقدام به مداوا نکند بیماریش درمان نخواهد شد .
البته در عالم هستی نقش انبیاء الهی که طبیبان روحانی هستند در همین حد است که علائم بیماری ها و راه درمان آنها را ارائه و کیفیت و نشانه های صحت را نیز بیان کنند و بعد از آن بر خود انسانها لازم است که بر اساس آن تعالیم، ابتداء بیماری های خود را تشخیص دهند بعد از آن در صدد درمان آن بواسطه عمل به درمان های طبیبان الهی اقدام کنند تا به حد و معیار هایی که در مورد سلامتی بیان نموده اند دست یاند، بر همین اساس است که امام صادق علیه السلام می فرمایند :
« بُیِّنَ لَکَ الدَّاءُ وَ عُرِّفْتَ آیَةَ الصِّحَّةِ وَ دُلِلْتَ عَلَى الدَّوَاءِ فَانْظُرْ کَیْفَ قِیَامُکَ عَلَى نَفْسِکَ.» [2] بیماری برای تو روشن و آشکار گردیده است و نشانه تندرستی و سلامت را دانسته ای و بر داروی دردت نیز راهنمایی شده ای ،پس بنگر که چگونه به کار نفس خویش می پردازی .
این ویژگی عالم تشریع است که در آن هیچ اجباری نیست و درمان کردن بیماری های معنوی در عالم اجباری نیست به همین دلیل انبیاء الهی هیچ یک از افراد بشر را مجبور به درمان بیماری های معنوی خود نکرده اند مگر در جایی که بیماری های آنها مصری شده و خطر ابتلاء به آنها تمام انسانها را تهدید می کرده است که در آنجا با اذن الهی اقدام به دفع آنها می کرده اند .
مثلا هیچ یک از انبیاء الهی در شرایط عادی انسانها را مجبور به درمان بیماری کفر و شرک نکرده اند و تنها از روی دوستی و خیر خواهی مضرات کفر و شرک و نفاق را بیان کرده و در کنار آن راه درمانش و همچنین محاسن درمان آن را ارائه می کردند تا هر کدام از افراد بشر که خواست به سعادت رسیده و از آثار ایمان به خدا بهره مند شود اقدام به زدودن چرک و زنگار های وجود خود نماید ، اما در جایی که آن بیماران شمشیر کشیده و قصد بیمار کردن همه افراد به کفر و شرک را داشتند انبیاء نیز به اذن الله تعالی در مقابلشان ایستاده و مقابله می کرده اند .
هم چنین است در سایر رذائل اخلاقی ، مثلا انسانی که گرفتار بیماری شراب خواری است تا زمانی که فعل خود را علنی نکرده است و در خفاء می نوشد ، اسلام و انبیاء با او کاری ندارند اما به محض این که کار خود را علنی نمود و موجبات تبلیغ شراب خواری و اراده شکستن قبح آن را نمود به دستور الهی حد بر او جاری می شود تا از این کار دست بردارد .
────────────────────────────
[1] (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 156)
[2] (وسائل الشیعة، ج15، ص: 161، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2 ، ص: 452 )
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.