و آنچه فرمودید صرفا یک تحلیل است که برداشت شخصی شما از این پدیده است و الا اگر خواعان حکومت حسینی اند چرا ذره ای از این خواهش نه در رفتارشان نمود دارد و نه در افکارشان. چرا این همه مسلمانان فقهی در ایران و سایر بلاد اسلامی با آمال اسلامی و افکار و ارزش های آن فاصله دارند!!!! چرا حسین در زندگی آنان مرده است و بی جان
أگر آنچه ادعا فرمودید صحت داشت تا به حال حکومت مهدی محقق شده بود چرا که ٣١٣ نفر خواهان این حکومت حسینی برای تحقق حکومت الهی مهدوی کافی است.
جامعه اسلامی نه مسلمان کلامی قرآنی بلکه مسلمان فقهی اند. و با چنین اسلامی حکومت مهدوی حسینی محقق نه می شود و نه خواهد شد.
در هر حال اصل عدم است و خلافش دلیل می خواهد
پاسخ:
به نظر بنده همینکه مردم از هر قومی و از هر نژادی بدون توجه به مسائل سیاسی و بدون توجه به محدودیت ها ومشکلاتی که در این سفر وجود دارد حرکت می کنند و به طرف کربلا می روند، کافی است برای اینکه فراتر از این قاعده اصولی حرکت کنیم و اصل را بر این بگذاریم که این حرکت و این خروش جمعی مردم فراتر از یک سفر زیارتی ساده و یا برای گرفتن یک حاجتی باشد که می توانند برای آن حتی به امام زادگان محل سکونت و یا قبور سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)مراجعه کنند.
این حرکت واین جوشش نشانی از پاسخ به یک ندای فطری دارد که آن هم، همان لبیکی است به فریاد "هل من ناصر ینصرنی ابا عبدالله الحسین "که نه برای نجات خود وخانواده خود بلکه برای کمک و یاری رساندن مردم برای تشکیل حکومت جدش رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) بود.
به نظر بنده این حرکت مردم نه در حد معرفت ونه در سطح 313 نفری است که به عنوان اصحاب خاص امام معرفی شده اند؛ بلکه نشانی از آمادگی و ایجاد ظرفیتی دارد که در بین احاد مردم برای قبول حکومت اینچنین افرادی ایجاد شده است.
آنچه فرمودید پاسخی بر اشکالات بنده نبود بلکه صرفا توضیح مدعای حضرتتان بود و البته انچه فرمودید نه تنها عرض بنده را نفی نمیکند بلکه تایید و تاکید هم میکند؛ بسیار بودند که التزامشان از شرکت کنندگان در اربعین بسیار فراتر و در رکاب برترین خلق خدا فعالیت داشتند ولی این هم موجب رستگاری انان نشد و در نهایت در جبههی مخالف قرار گرفتند و نه تنها در حمایت حکومت اسلامی فعالیتی نکردند بلکه در تخریب آن فعالیت کردند در حالی که قبلا از ملتزمین به اسلام و وفادار به حاکم و حکومت اسلامی بودند.
در گزارهای دینی هیچ وقت بین عمل و نتیجه آن تلازم قهری وجود ندارد بنابراین بین عمل اربعین و نتیجهای که فرمودید دلالتی قهری نیست و نخواهد بود.
البته از خاطر مبارکتان نرود که بنده در صدد انکار اشخاصی که خواهان حکومت حسینی هستند نیستم ولی منکر دلالت التزامی حضور در اربعین و خواهش حکومت حسینی پیاده روهای اربعین هستم.
متشکرم
پاسخ:
با عرض سلام
1-اشکال اجمالی شما این بود که این پیاده روی با توجه به این مبنا که "در گزارهای دینی هیچ وقت بین عمل و نتیجه آن تلازم قهری وجود ندارد" نمی تواند نشانه تمایل مردم به ایجاد حکومت حسینی باشد که پاسخ اجمالی بنده هم این بود که می تواند باشد و هست.
2-حرف شما صحیح است، ولی یک مبنای کاملاً عقلی را مطرح می کنید که هیچ تحلیل گری در نظریات و تحلیل های خود از این قواعد پیروی نمی کند؛ مثل این می ماند که قرار است جنگی شود و نیروهای ما در وضیعتی هستند که با یک حمله می توانند دشمن را شکست دهند ولی شما طبق قواعد عقلی می گویید که چون"اصل بر عدم ضعیف بودن دشمن است وخلافش دلیل می خواهد" پس ما نباید حمله کنیم. چرا که ممکن است آنها سلاحی داشته باشند که پنهان است وما از آن خبر نداریم واین از نظر عقلی محال نیست وچون محال نیست واز طرفی حفظ جان شرط عقل است پس ما با توجه به این مبانی هیچ گاه نباید به دشمن حمله کنیم.
این تحلیل عقلی و نظری درستی است ولی هیچگاه در موارد عملیاتی و عملی مورد استفاده قرار نمی گیرد.
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند. اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
منظورتون رو بیشتر توضیح بدید استفاده کنیم.