امام حسن مجتبی(علیهلسلام)
أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ فَیُسْتَجَابَ لَهُ
کسی که در قلبش جز رضا و خشنودی خدا خطور نکند، چون خدا را بخواند من ضامن اجابت دعای او هستم
بحار الأنوارجلد69، ص335، ح23
در این روزهایی که تورم و افزایش قیمتها امان از مردم بریده و فقیر را فقیرتر کرده وقتی سخن از بندگی و دینداری زده میشود به گوش بعضیها که فکر و ذکرشان دنیایشان شده آنچنان سنگین میآید که به چشم تمسخر به موضوع نگاه میکنند و تصوّر میکنند که همه هم مثل آنان باید خدا را فراموش کنند و برای پول بیشتر به جزع فزع بیفتند.
سرسپردن و راضی شدن به تقدیر و مصلحت پروردگار متعال بعد از سعی و تلاش و انجام وظیفه بهترین و آرامشبخشترین اتفاقی است که میتواند شیرینترین لحظات عمر ما را رقم بزند؛ امّا در مقابل فرار از مدیریّت زندگی با سرمایه در دست و طمع کردن به سرمایه بیشتر به بهانههای مختلف، وقتی باعث شود که خدا و حلال و حرامش را فراموش کنیم و با زندگی سالم و پاک خداحافظی کنیم آنگاه دیگر نه رویی از آرامش خواهیم دید و نه فرصت و حوصلهای برای شنیدن نصیحت نصیحت کنندگان
آیه 27 سوره مبارکه فرقان
«وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلا»
(یادکن)روزی را که ستمگر دستهای خویش بگزد و گوید: ای کاش طریقه پیغمبر را پیش گرفته بودم
با شروع شیوع ویروس کرونا و همهگیر شدن آن یکی از قویترین ادعاها و تحلیلهایی که توسط چینیها بیان شد حکایت از این داشت که ویروس کرونا یک ویروس آزمایشگاهی است که توسط دولت آمریکا و همپیمانانش برای مقابله با قدرت اقتصادی چین تولید شده است، امّا بعد از گذشت چند هفته و بعد از اینکه این ویروس خود مردم آمریکا را هم درگیر کرد و آمریکا را در صدر کشورهای درگیر ویروس کرونا قرار داد این تحلیل و این ادعا کمرنگتر و غیر قابل باورترشد، چرا که اگر آمریکا تولید کننده این ویروس بود پس طبیعتاً باید توان حفاظت و درمان مردم خودش در مقابل این ویروس را داشت.
امّا این ادعا که کشورهایی مثل آمریکا و همپیمانانش با اینکه کشور خودشان هم درگیر این ویروس شده تولید کننده این ویروس هستند، از نظر تجربی غیر قابل باور نیست چرا که در تاریخ حداقل در یک مورد که مربوط به تاریخ حضرت موسی میشود اینچنین اتفاقی افتاده است و حاکم وقت یعنی فرعون به واسطه پیشگویی ساحران و از ترس به دنیا آمدن حضرت موسی(ع) دستور به قتل نوزادان پسر سرزمین خودش را داده است و در زمان ما هم بعد از حمله نظامی ایران به پایگاه عینالاسد و از دست رفتن آبروی نظامی نزدیک به هشتاد ساله امریکا در جهان هیچ بعید به نظر نمیرسد که این کشور شکست خورده و پیر که تنها با قدرت رسانهای توانسته خود را سرپا نگه دارد به عنوان آخرین تلاش و بدون اینکه خواسته باشد به عواقب کارش فکر کند از آخرین سلاحهای بیولوژیکی خودش استفاده کرده و به امید اینکه شاید چند روزی بیشتر بتواند به دوران قدرتنمایی و سلطهگریاش ادامه بدهد سنگی در تاریکی انداخته تا هم بتواند رسانه های جهان را از تمرکز بر روی حمله نظامی ایران به پایگاه عینالاسد بازدارد و هم چند روزی بیشتر بتواند خود را به عنوان ابرقدرت در رأس رسانهها نگه دارد
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون»(1)
«و به تحقیق فرستادیم پیغمبرانی به سوی امتهایی که قبل از تو میزیستند پس به منظور اینکه شاید روی تضرع به درگاه ما آورند آنان را به سختیها و گرفتاریهای گوناگون گرفتیم»
با همهگیر شدن شیوع ویروس کرونا و به هم ریختن اوضاع اقتصادی مردم و درکنار آن شنیده شدن زمزمههایی که حکایت از شروع وضعیت آخرالزمانی دارد عدهای با این تفکّر که تنها نسخه خروج از مشکلات ظهور امام زمان(عج) است مردم را به گرفتن ختومات و عبادتهای چهل روزه دعوت میکنند و ظاهراً اصلاً به این نکته توجه ندارند که بلیّات و مصیبتهای زندگی دنیا امتحانات و سنّتهای الهی در روی این کره خاکی در تمام روزگاران است و بهترین و تنهاترین سرمایه بشریّت برای قبولی و پیدا کردن مسیر خروج از منجلاب این امتحانات که چهره عوض میکنند ولی تمامی ندارند و در عین همگانی بودن، معصوم و غیرمعصوم، پیغمبر و غیرپیغمبر هم نمیشناسند، عادت به تضرّع و خشوع در مقابل پروردگار متعال و دست طلب به سوی آن یگانه خالق هستی دراز کردن است و این مسأله جدای از بحث ظهور و آمادگی و معرفتی است که مردم جهان برای قبول و تبعیّت از امام زمان(عج) باید داشته باشند.
«لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذیً کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»(2)
«محققا شما را به مال و جان آزمایش خواهند کرد و بر شما از زخم زبان آنها که پیش از شما کتاب آسمانی به آنها نازل شد آزار بسیار خواهد رسید و اگر صبر پیشه کرده و پرهیزگار شوید (البته ظفر یابید) که ثبات و تقوا سبب نیرومندی و قوّت اراده در کارها است»
طبق بیان قرآن کریم مردم گرفتار مشکلات و امتحانات مختلف الهی در مال و اموال و فرزندان خود میشوند و این امر میتواند به جهت حکمتهای مختلفی باشد که خداوند از آن باخبر است و ما از آن بیخبر که در صورت صبر و تقوا در عین سختیها و مشکلات، شیرینیها و تجربیّات و توانمندیهایی بالاتر از گذشته در زندگی از رهگذر این مشکلات برای مردم به جا خواهد ماند.
امام سجاد(علیهالسلام)
«لَا یَثْبُتُ عَلَیْهِ إِلَّا مَنْ قَوِیَ یَقِینُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُه»(3)
«کسی بر _امامت او (امام مهدی-عج)_ ثابت نمی ماند مگر آنکه یقینش قوی و شناختش درست باشد»
بحث ظهور و آمادگی مردم برای ظهور امام زمان(عج) اتفاقی نیست که ثمره خستگی و ناراحتی مردم جهان از بیپولی و سخت شدن گذران زندگی دنیایی آنان و یا زیاد شدن سیل و زلزله باشد و به نظر یک بحث کاملاً سیاسی و در راستای مبارزه با استکبار و ظالمان جهانی است و تنها در زمانی این اتفاق رغم خواهد خورد که مدعیان انتظار نسبت به مسائل سیاسی حساس شده باشند و در عین رسیدن به یک شناخت قابل قبول از بازیهای رسانهای و جناح گیریهای سیاسی توانسته باشند خط مشی سیاسی معنوی اهل بیت(علیهمالسلام) را شناسایی، حمایت و به مردم جهان معرفی کرده باشند تا قلوب مردم جهان حقیقتاً در رسیدن به یک زندگی معنوی و پر از عدالت به اضطرار افتاده باشد.
پاورقی
1-سوره مبارکه انعام آیه42
2-سوره مبارکه العمران آیه 186
3-بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج51، ص: 134
با شروع شیوع ویروس کرونا و همهگیر شدن این پدیده در کل جهان و به دنبال آن ناتوانی و درماندگی کشورها از پیدا کردن درمان این بیماری وقتی تنها راه چاره شد، تعطیل کردن مراکز پرتردد و تجمعات در شهرها پس طبیعتاً وضعیت اقتصادی مردم و درآمد هر شغلی که بقایش و خدماتش به حضور مردم بستگی دارد کم فروغ شد و از طرفی زیاد شدن پدیدههای سیل و زلزله در مناطق مختلف جهان وقتی زندگی مردم را به هم ریخت، صداهایی از گوشه و کنار به گوش میرسید که خبر از شروع وضعیت آخرالزمانی میداد و مردم را برای خروج از این وضعیت و رهایی از بلاهای آسمانی و زمینی دعوت به دعا برای ظهور امام زمان(عج) و حتّی گرفتن ختومات و عبادتهای چهل روزه میکرد.
امّا قبل از اینکه بخواهیم در مورد این نظریه حرف بزنیم به نظر باید به این سوأل جواب بدهیم که آیا نسخه درمان مردمی که به مشکلات اقتصادی برخورد کردهاند و یا بر اثر سیل، زلزله و یا بیماری بیخانمان شدهاند و یا عضوی از خانواده خود را زا دست دادهاند، ظهور امام زمان(عج) است؟
و یا آیا خداوند امام زمان(عج) برای اصلاح و برگرداندن اموال و دارایهای مردم خسارت دیده در زمان ما مأمور کرده است؟
بر فرض اگر امام زمان(عج) ظهور کند و مشکلات اقتصادی مردم حل نشود و یا زلزله متوقف نشود چه میشود؟
و یا اگر قبل از ظهور امام زمان(عج) دولت توانمندی پیدا شود و مشکلات اقتصادی مردم را حل کند آیا مردم دیگر نیازی به حضور امام زمان(عج) خواهند داشت؟
به نظر میرسد قبل از اینکه بخواهیم جوابی از جنس ظهور امام زمان(عج) برای حل مشکلات مردم بدهیم، لازم است اوّل خوب با معنای امام و منجی آشنا شویم و ببینیم وظیفه امام معصوم در قبال مردم چیست و در کنار آن با فلسفه غیبت امام زمان(عج) نیز آشنا باشیم و حتّی از بررسی زندگینامه و فعالیّتهای سیاسی و اجتماعی پدران بزرگوار امام زمان(عج) که همه آنان صاحبان مقام امامت بودند و عمر شریفشان را در راستای پیاده کردن دین اسلام و هدایت مردم گذاشتند، غافل نشویم تا بتوانیم تحلیل درستتری از ظهور امام زمان(عج) داشته باشیم.
امّا در آخر به جهت اینکه اشارهای به جواب داشته باشیم، شاید بتوان اینگونه قلم بر کاغذ گذاشت و اینگونه نوشت که فلسفه زندگی در این دنیای خاکی با مشکلات و مصائب گره خورده است و انتظار فرج امام زمان(عج) انتظاری در راستای رهایی از مشکلات زندگی و گذر از بلاهای آسمانی و یا زمینی و در نهایت تغییر این سنّت الهی در روی این کره خاکی نیست، بلکه آنچه به قلوب مردم جهان برای ظهور امام زمان(عج) باید حرارت بدهد، دغدغه مبارزه با استکبار و ظلمستیزی و در نهایت پیاده شدن دین خدا بر روی این کره خاکیست.
طی چند هفته گذشته و با شروع ویروس کرونا که باعث شد مسئولین تصمیمهای سختی مثل تعطیلی نمازهای جمعه و حرمهای زیارتی را بگیرند همه ما ناراحت شدیم ولی نه از اینکه تصمیم اشتباهی گرفتند و حرمها را نباید میبستند و چرا بستند، بلکه از بیتوفیقی خودمان که گرفتار اینچنین وضعیتی شدیم و به ناچار باید برای حفظ سلامتی جسمی جامعه و جلوگیری از قدرت گرفتن چرخه انتقال ویروس تصمیم به تعطیلی این اماکن مقدسه بگیریم.
امّا ناراحت کنندهتر و تأمل برانگیزتر از این وضعیت عملکرد عدّهای در جهت مقابله با این تصمیمات و گشودن در حرمها مخصوصاً در حرم حضرت معصومه(علیهمالسلام)بود.
نوع تفکّر و بینشی که باعث میشود کسی با بستن درب حرم ایمان و اعتقادش را از دست رفته ببیند و برای زنده نگه داشتن آن خودش را به جلوی حرم برساند و اقدام به شکستن درب حرم کند برمیگردد به آن روحانی و مرجعی که بدون توجّه به معارف عالی، عمیق و دقیقی که در سیره و مکتب اهل بیت(علیهمالسلام) در جریان است، دین را در چند آجر و آهن دور قبر معصومین(علیهمالسلام)خلاصه کرده است و از متأثران خود بدون این اماکن و تشکیلات ساختمانی دور قبر معصومین(علیهمالسلام) افرادی پوچ و بیهویّت ساخته است.
آنچه مؤمنین را به کمال میرساند تسلیم و ارادت قلبی آنان به طریقت و خط مشی ائمه اطهار(علیهمالسلام) است و اگر در زمانی نماز جماعت، زیارت قبر معصومین(علیهمالسلام)حج و سایر عبادتهای جمعی فضیلت و کمالآفرین میشود، ممکن است در زمان دیگر و با توجّه به شرایطی خاص و موقتاً وقتی انجام این عبادات بر خلاف مصلحت و مبانی عمیق دینی شوند، سیّئه و با شائبه گناه همراه باشند
بازخورد خبر شهادت سردار سلیمانی در بین مردم و رسوایی هر چه بیشتر آمریکا در منطقه و در بین متحدانش و از طرفی سرخوردگی طرفداران مذاکره با آمریکا در داخل کشور و سرمایه برباد رفته آمریکا برای تفرقهافکنی بین ایران و عراق و همچنین به هم خوردن نقشههای نرم دولتمردان داخلی برای از بین بردن فرهنگ شهادت و شهادتطلبی در طرف دیگر همه و همه در کنار هم فتنههایی نبودند که یکروزه و یا چندماهه بشود اصلاحشان کرد و تنها یک خون الهی که بواسطه بندگانی الهی در کالبد ملت دمیده میشد میتوانست خارج از معادلات تحلیلگران و سیاستپردازان عمل کند و با بیدار کردن فطرت مردم این تارهای حاکمان مستکبر که به نظم در هم تنیده شده بود را خراب کند و عالمیان را مبهوت خود کند.
ثارالله(خون خدا) شدن ثمره زحمت کسانی میشود که عمرشان را بر طریق بندگی پروردگارشان و سرسپردگی کاملشان به ولایت گذراندهاند، همان کسانی که به محض قبول و ورود به آستان ولایت گناهان اول و آخرشان آمرزیده میشود و سلام خداوند را از بدو تولدشان تا به هنگام شهادتشان نصیب خود میکنند و در نتیجه حیات و بیشتر از حیاتشان مماتشان مایه هدایت و بیداری مردم میشود.
«وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا»(1)
«سلام بر من روزی که تولد یافته و روزی که بمیرم و روزی که زنده برانگیخته شوم»
1-سوره مبارکه مریم آیه 33
صبح جمعه که از شهادت سردار سلیمانی با خبر شدم ناراحت شدم ولی بعد از گذشت چند ساعت و دیدن بازخورد این خبر در بین مردم بیشتر از اینکه ناراحت شوم متحیّر شدم و فهمیدم که خبر این شهادت قبل از اینکه احساسات و عواطف مردم را درگیر کرده باشد جریانی معنوی در قلب آنان رقم زده است که خارج از معادلات این جهانی است.
بله به نظر میرسد این اشکهای چشمان و این حرارتی که در قلبها به جریان افتاده است ثمره خون خداست، ثمره خونی است که تنها میتواند به واسطه شهادت بندگان مخلَص خدا در کالبد نیمه جان مردم دمیده شود و چراغ هدایت و برطرف کننده فتنههای زمانه شود.
پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآله)
«طُوبى للمُخْلِصینَ ، اُولئکَ مَصابیحُ الهُدى، تَنْجَلی عَنهُم کُلُّ فِتْنَةٍ ظَلْماءَ»(1)
«خوشا به حال مخلِصان؛ آنان چراغهاى هدایتند که هر فتنه تیرهاى از سوى آنها زدوده مىشود.»
1-کنز العمّال : 5268
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«لَأَنْ أُهْدِیَ لِأَخِی الْمُسْلِمِ هَدِیَّةً تَنْفَعُهُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِمِثْلِهَا»(1)
«هدیهای که به برادر مسلمانم بدهم و به دردش بخورد در نزد من محبوبتر از این است که مثل آن را صدقه بدهم»
گاهی اوقات نگاه ما به توصیهها و دستورات اخلاقی دینی از این جهت که در ذهنمان یک حالت بیشتر برای اجرایی کردن آن نقش نبسته است نگاهی خشک و غیر قابل انعطاف میشود.
مثلاً همین یک نمونه که در حدیث شریف از امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام) ذکر شده است و ذهن ما را به افقهای بالاتری از صدقه دادن و بخشیدن باز میکند.
هدیه دادن و صدقه دادن از این جهت که در هر دو انسان بذل مال و دارایی میکند مشترک هستند و حتّی هدیه دادن از مصادیق مستحب صدقه دادن است که در زیر مجموعه آن قرار میگیرد، بدین معنی که صدقه انواع مختلفی دارد که بعضی واجب مثل خمس و زکات و بعضی مستحب مثل بخشش به فقرا و یا هدیهای که برای دوستانمان میخریم و...
امّا اصلیترین نکتهای که در بیان امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام) وجود دارد این است که مؤمن باید ابتکار عمل داشته باشد و بتواند به جای صدقه و کمک پنهانی و یا حتّی آشکار خود به اطرافیانش این کار را در قالب یک هدیه زیبا و یا حتّی به واسطه سفارش کار به فرد مورد نظر انجام دهد تا هم عزّت او را حفظ کرده باشد و هم به روابط دوستی و صمیّمت و دهها فایده دیگری که زاییده این نوع همکاری و برقرای ارتباط است دست پیدا کرده باشد.
پاورقی
1-کافی،ج5،ص144
مثال نمازها و عبادات مستحبی که در روایات ما از معصومین(علیهمالسلام)برای بعضی از روزها و ماهای سال وارد شده است مثال میوههای رسیده درختانی است که بلندای بعضی از آن درختان به بهشت و بعضی دیگر به خود پروردگار میرسد و ما باید در انتخاب آنها دقت کنیم چرا که بدن معنوی ما ممکن است توان هضم بعضی از این میوههای معنوی را نداشته باشد.
انتخاب یکی از عبادتهای مستحبی که مطابق میل و حوصله ما است و در کتبی مثل مفاتیحالجنان شیخ عباس قمی برای روز و یا ماه خاصی وارد شده است هم برای ما کافی است و هم از این جهت که به نتیجه بهتری خواهیم رسد الهامبخشتر خواهد بود و از نظر منطقی هم یک انسان همانگونه که قادر نیست همه میوهها را یکجا بخورد قادر به انجام همه عبادات مستحبی با هم نیست و بسته به نوع وظایف اجتماعی و خانوادگی هر کسی نوع عبادات مستحبی که انتخاب میکند میتواند متفاوت باشد.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«خَادِعْ نَفْسَکَ فِی الْعِبَادَةِ وَ ارْفُقْ بِهَا وَ لَا تَقْهَرْهَا وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلَّا مَا کَانَ مَکْتُوباً عَلَیْکَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا»(1)
«در بندگی و اطاعت خدا، خودت را فریب بده و اندکی با خود مدارا کن، و به خودت سخت نگیر، و هنگامی که فرصتی داری و بانشاطی به دنبال آن برو، مگر در کارهایی که بر تو واجب است که باید آنها را در وقت مقررش انجام دهی»
1-نهجالبلاغه، نامه 69
مهمترین ویژگی تمدّن معیوب غرب بحث علم و تکنولوژی آنان نیست بلکه بحث ساختارها و قوانینی است که برای ادارات و نهادهای آموزشی و اجتماعی دنیا تعریف میکنند و این در حالی است که هر کدام از آن قوانین با دوراندیشی تنظیم شدهاند و مثل میلههایی هستند که با قرار گرفتن در کنار هم تبدیل به زندانی برای توسعه و پیشرفت واقعی کشورها میشوند.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً»(1)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، به جای مؤمنان، کافران را به دوستی خود نگیرید. آیا میخواهید علیه خود حجّتی روشن برای خدا قرار دهید؟»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَق»(2)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید[به طوری] که با آنها اظهار دوستی کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند.»
1-سوره مبارکه نساء آیه144
2-سوره مبارکه ممتحنه آیه 1
میزان و ملاک در بندگی گناه نکردن است و کسی که به خاطر ترس از جهنّم و عذاب خداوند گناه نمیکند نزد خداوند مقام و منزلتی به مراتب بالاتر از کسی را دارد که ادعای عشق و محبّت خداوند دارد ولی هنوز در منجلاب گناه گرفتار است و نتوانسته ترک هوا کند.
امام رضا(علیهالسلام)
« لایَخَافَ عَبْدٌ اِلّا ذَنْبَهُ وَ لایَرْجُوَ اِلَّا رَبَّهُ»(1)
«بنده باید جز از گناهانش نترسد و جز به خدا امید نبندد»
1-عیون اخبار الرضا علیه السلام /ج 2/ صفحه ش44
اکثر کسانی که به افسردگی میرسند و ذهنشان برای خودکشی فعّال میشود کسانی هستند که با دیگران و مخصوصاً افراد سالم و آگاه از ناکامیها، ناراحتیها و مشکلات خود حرف نمیزنند و بیشتر ناملایمات زندگی را بدون تحلیل و یا کسب تجربهای در دل خود انبار میکنند.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«هرکه خودرایی کند هلاک گردد ، و هرکه با مردمان مشورت کند در عقل آنان شریک شود.»
1-نهج البلاغه ، الحیاة جلد ۱ صفحه ۳۱۱
یکی از دلایل افسردگی و خودکشی ناامیدی از پیدا کردن جواب و علّتی برای ناکامیها و شکستهایمان است، و این در حالی است که چقدر زیادند افرادی که مثل ما شکست خوردند و مثل ما ناکام مانند ولی از پیدا کردن جواب و گذر از موانع کوتاه نیامدند.
ایدهها و نظرات کارساز ثمره روحیه و ذهن فعّال ما هستند و اگر کسی خودش را به بیحالی بزند و ذهنش را برای ادامه کار خاموش کند و یا قابلیّتهای خود را برای رسیدن به خواستهاش ارتقاء ندهد پس طبیعتاً نباید انتظار خروج از بحران را داشته باشد.
یکی از دعاهای منسوب به رسولاکرم(صلیاللهعلیهواله)
«امْنُنْ عَلَیْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْکَسَلِ وَ الْعَجْزِ وَ الْعِلَلِ وَ الضَّرَرِ وَ الضَّجَرِ وَ الْمَلَل»(1)
«خدایا نعمت سرزندگی و کوشایی را به ما ارزانی دار و از سستی ، تنبلی ، ناتوانی ، بهانه آوری ، زیان ، دل مردگی و ملال ، محفوظمان دار»
1-بحار الانوار (ط - بیروت ) ج 91 ، ص 125
فضای ذهنی بیشتر کسانی که قصد خودکشی دارند پر است از توهمّات یعنی عقائد و تفکّراتی که نه به هم ربطی دارند و نه مبنا و منطقی دارند و یا حداقل رابطه درستی بین آن تفکّرات و عقائد برقرار نشده و بحران آفرین شدهاند.
گاهی عصبانیّت ذهن آدم را به این وضعیت میاندازد.
گاهی هم دلخوری و احساس تحقیر از جانب کسانی که وابستگی شدید به آنها داریم و یا نظرات آنان برای ما مهم است آدم را به بحران میبرد.
مثلاً به طرف گفته موهات چقدر زشته و یا تو بیعرضهای و ... .
به نظرم همین مدل جملهها به جوانان امروزی و یا دهه هشتادیها که با سریالهای عاشقانه ماهوارهای و مخصوصاً ترکیهای تربیت شدند و بالا اومدند میتونه بحرانزا بشه.
در هر صورت برای درمان ریشهای افسردگی و روحیه خودکشی خیلی مهمه که بفهمیم طرفمان تحت تاثیر چه تفکّراتی است و دنیایش چگونه میگذرد.
خودکشی ازچاله درآمدن و به چاه افتادن است، خودکشی انسان را از مشکلاتی که کم و زیاد برای همه مردم وجود دارد خلاص خواهد کرد ولی وارد مشکلاتی بزرگتر و دردناکتر و غیرقابل برگشت خواهد کرد که خداوند بصورت اختصاصی برای فرد خودکشی کننده در نظر گرفته است.
امامصادق(علیهالسلام)
«مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا»(1)
«هر کس عمدا خودکشی کند، او همیشه در آتش دوزخ خواهد بود»
پاورقی
1-من لا یحضره الفقیه , ج 4 , ص 95
کنار هم آمدن و جمع شدن زن و مرد بر اساس علاقه و تعهّد به زندگی بنا و زیر ساختی را شکل میدهد که بر روی اینچنین بنایی میشود نسلی را تربیت و امّتی را رستگار کرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
ما بُنِیَ فِی اْلإِسلامِ بِناءٌ أَحَبُّ إِلَی اللّهِ ـ عزَّ و جلَّ ـ و أَعَزُّ مِنَ التَّزْویجِ ؛(1)
هیچ بنایی در اسلام، پایه گذاری نشده که در پیشگاه خدای عزّ و جلّ، محبوب تر و ارجمندتر از تشکیل خانواده باشد.
ساختارهای اجتماعی مختلفی برای تربیت فرزند مثل بهزیستی، مدرسه و یا کانونهای مختلف فرهنگی میتوانیم تعریف کنیم ولی به حقّ و انصاف هیچکدام جایگزین خانواده و پدر و مادر نمیشوند و حتّی بالاتر از فرزند برای تربیت و تأمین نیازهای روحی روانی و جنسی خود مرد و یا زن نیز با آنکه میتوان روشها و جایگزینهای مختلفی تعریف کرد ولی باز هیچ جایگزینی سلامت، اطمینان و آرامش خانواده را ندارند و حتّی اگر بگوییم ازدواج و خانواده دقیقاً همان نقشه مسیر و راهی است که خالق جهان پروردگار متعال در پیشروی انسان قرار داده است تا در راستای فطرت کمالخواه خود پیش برود، اشتباه نکردهایم.
ازدواج سفید چیست؟
اگر بخواهیم ازدواج سفید را به صورت ساده تعریف نماییم میتوانیم بگوییم که ازدواج سفید، شروع و تشکیل پیوند زناشویی بین یک زن و مرد بدون لحاظ چارچوب قانونی، حقوقی، شرعی و عرفی میباشد.
در واقع در ازدواج سفید زن و مرد بدون ثبت رسمی و قانونی مسئله ازدواج و بدون گذراندن آداب و رسوم مرسوم در رابطه با ازدواج رسمی، شروع زندگیشان را زیر یک سقف پایه ریزی مینمایند. طبعاً در چنین ارتباطی طرفین تعهد قانونی و شرعی نسبت به یکدیگر ندارند و نمیتوانند مدعی حق و حقوقی نسبت به یکدیگر باشند.
با این اوصاف متوجه می شویم که ازدواج سفید پدیدهای غیر قانونی، غیر رسمی و خلاف و آداب و رسوم حاکم بر جامعه می باشد و در دنباله آن، مجموعه ای از ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی به بار میآید.(2)
امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
«ما مِنْ شَیءٍ اَحَبُّ إِلیَ اللّهِ ـ عزَّوجلَّ ـ مِنْ بَیْتٍ یُعَمَّرُ فیِ اْلإِسلامِ بِالنِّکاحِ»(3)
هیچ چیز، نزد خدای عزّ و جلّ محبوب تر از خانه ای نیست که با ازدواج آباد گردد.
ازدواج سفید و یا همخانگی که جدیداً در رسانههای غیر دینی و غربگرایانه مورد بحث است و آنرا جایگزینی برای ازدواج و فرار از مشکلات و گرفتاریهای زندگی مشترک میدانند فریبی است از سوی دشمنان انسان و انسانیّت برای تأمین خواستههای شهوانی و جنسی خود و امثال خود بدون اینکه بخواهند تعّهدات یک زندگی مشترک و مسئولیت تأمین نیازهای اولیّه یک زندگی را برگردن بگیرند و از کمترین آثار اینچنین رابطهای که در آن هیچ تعهد شرعی و قانونی وجود ندارد این است که هر کدام از زن ومرد هر وقت با زن و یا مرد دیگری که جذابیّت جنسی بالاتری داشت آشنا شدند به راحتی و بدون پاسخگویی به هیچ نهاد و یا سازمانی می توانند رابطه را به راحتی قطع کنند و یا یک روز از خانه خارج شوند و دیگر برنگردند.
پاورقی
1-بحار الانوار، ج 103، ص 222
2-سایت حقوقی وکلا
3-وسائل الشیعه، ج 14، ص 5
گریه و غمی برای عزای اباعبداللّه الحسین(علیهالسلام) ارزشمند و مایه عنایت پروردگار است که همسو و هم جهت شود با تفکّر و آرمان اباعبداللّه الحسین(علیهالسلام) و در غیر اینصورت برای کسی که برای حسین اشک بریزد ولی در مقابل حسین بایستد و بر علیه تفکّر و آرمان اباعبداللّه الحسین(علیهالسلام) رأی بدهد و یا قانونگذاری و سیاستگذاری کند چه عنایتی میتواند باشد و چه قضاوتی میشود کرد.
میدانی که در فضای مجازی و بوسیله شبکههای اجتماعی برای مردم فراهم است باعث شده تا همه بتوانند حرف بزنند، تحلیل کنند و نظراتشان را برای دیگران هم منتشر کنند و این یک اتفّاق مبارک و سازنده است هر چند که ممکن است در ابتدای کار به خاطر عدم تجربه مردم در برخورد با اینچنین سرویسی مشکلاتی ایجاد کند که کرده است و کاملاً طبیعی است.
امّا مشکل از آنجا شروع میشود که عدّهای بخواهند با تمایلات فرقهای و با تحت تأثیر قرار گرفتن از مرادشان و بدون اینکه از فیلتر مجموعههای انقلابی، انسانپرور و اندیشهساز خارج شده باشند و یا مورد تأیید باشند و بدون اینکه ثمرات علمی قابل توّجه و چشمگیری داشته باشند با موج سواری و بازی با افکار مردم خودشان را در رأس اخبار رسانهها قرار دهند و خیالپردازانه و جاهلانه این سازوکار را مقدمهای سالم و طبیعی بدانند برای دیده شدن، شنیده شدن و در نهایت مرجع معنوی برای مردم شدن.
تفکّر و خیال باطلی که بعید نبود با روی کار آمدن شبکههای اجتماعی و فراهم شدن فضای گسترده رسانهای برای افرادی که نه شأن علمی لازم برای حمایت علماء بزرگ دینی و نه طریقت معنوی سالم برای حمایت عرفای بر حق دینی دارند به وجود بیاید و البته این آفت و وسوسه نه تنها برای اینگونه تفکّرات بلکه برای جریانات سیاسی و سایر کسانی هم که نیاز به دیده شدن دارند و میخواهند دیده شوند هم صدق میکند.
ما باید همیشه این سخن را مخصوصاً در برخورد با فضای رسانهای آویزه گوشمان کنیم و بدانیم شهرت و آبرویی که غیر صادقانه و از جنجال رسانهای و بازی با افکار مردم بدست میآید، درون مایهای پوچ دارد و به راحتی میتواند بر علیه و به ضرر آبروی اولیّه خود شخص تمام شود.
امام کاظم(علیهمالسلام)
«نَفَسُ المَهمُومِ لَنا المُغتَمِّ لِظُلمِنا تَسبِیحٌ، وهَمُّهُ لِأمرِنا عِبادَةٌ»(1)
«کسی که برای ما اندوهگین، و به خاطر ستمی که بر ما رفته غمگین باشد، نفس کشیدنش تسبیح است و غمخواریاش برای امور ما عبادت است»
گریه بر ائمه اطهار(علیهم السلام) مخصوصاً اباعبداللّه الحسین(علیهلسلام) به جهت حماسهای که در بندگی و تبعیت از پروردگار متعال در کربلا آفرید و تمام شئون خلقت را متأثر کرد، به عبارتی گریه بر تمام ارزشها و آرمانهای آسمانی و گریه بر تمام آنچه است که تمام انبیاءالهی به دنبال پیاده کردن آن بودند و به همین جهت است که در روایات گریه بر مصیبتهای وارده بر معصومین(علیهمالسلام) عبادت و تسبیح پروردگار معرفی شده است.
گریه بر مصیبت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) خبر از عنایت پروردگار به دل انسان میدهد و بعد از آن به برکّت هر قطره اشکی که صادقانه برای حسین جاری میشود خداوند دهها مشکل و مصیبت از انسان دور میکند و این گریه در ادامه از هر انسانی یک حسین خواهد ساخت که به تنهایی و لبیک گویان به ندای«هلمنناصر ینصرنی» اباعبدالله الحسین(علیهالسلام)میتواند در مقابل استکبار بایستاد و زیر بار حرف زور و ذلّت نرود
پاورقی
1-کافی، جلد 2، صفحه 226
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً»(1)
«ای شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود»
داستان مظلومیت اباعبدللّهالحسین از هر واقعیتی واقعیتر و از هر گفتمان و آرمانی نافذتر و از هر سلاحی مخربتر و برای هر قلب سالمی حرارت بخش و مایه حیات است
پاورقی
1-جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556
وقتی منافقان و اهل تزویر میزهای امور اجرائی و سیاستگذاری یک ملّت را در دست میگیرند، نوع بازداشتها، تشویقها و تنبیهات آنان روشی میشود برای هدایت جمعی رسانهها و تودههای مردم تحت کنترلشان به سوی وادادگی، کمتحرّکی و سکوت در مقابل سیاستهای ضد دینی آنان و در نهایت بیطرفی در صحنههایی همچون کربلا
جریان کربلا و جریان صف کشیدن یک جامعه بر علیه اباعبداللّه الحسین(علیهالسلام) نتیجه یک جریانسازی سیاسی که ساختار اداره جامعه را در دست داشتند بود.
ساختاری که بوسیله تظاهر به دینداری و تعهّد به دین رسول اکرم(صلیاللّهعلیهواله) آرای تودههای مردم را داشت و نوع سیاستگذاری آنان در تشویقها، تنبیها و مجازاتهایی که داشتند مجال و حوصله ورود در سیاست را از عموم مردم میگرفت.
رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«إِنِّی لَا أَتَخَوَّفُ عَلَی أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَحْجُزُهُ إِیمَانُهُ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ کُفْرُهُ وَ لَکِنْ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ مُنَافِقاً عَلِیمَ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ مَا تُنْکِرُون».(1)
«من برامت خویش از مؤمن و مشرک بیم ندارم، زیرا که بازدارنده مؤمن ایمان او است، و مشرک را کفر او سرکوب میکند، ولی از منافق زبانباز بر شما بیمناکم که چیزی میگوید که شما قبول دارید و میپسندید، و کاری میکند که آن را زشت میشمارید»
پاورقی
1-بحار الأنوار(ط - بیروت)، ج2، ص 110
گریه کردن و عزاداری برای مظلومیّت اباعبداللّه الحسین (علیهماسلام) و مصائب عاشوراء بدون شک ارزشمند و مورد عنایت است، امّا خوش به سعادت کسانی که از پای درس این عالم به پای درس عالمی دیگر در رفت و آمدند تا بفهمند که چرا کربلا کربلا شد و چرا اباعبداللّه الحسین(علیهماسلام) ماندگار شد و چرا تفکّر و عقیده حسین(علیهالسلام) الگوی هر رهبر آزادیخواه و مبارزی در طول تمام تاریخ شد.
نفاق و منافقشناسی اصلیترین موضوع و اصلیترین مسألهای است که باید در جامعه و بین مردم نسبت به آن آگاهی ایجاد شود که اگر اینچنین نشود هر دنیاپرست هوسرانی میتواند با ادعای ایمان و ساختن چهرهای مذهبی و سوءاستفاده از آرمانها و ارزشهای ملّت به پشت میزهای مدیریتی برسد و به اسم منافع ملّی تیشه به ریشه اسلام و آرمانهای مردم بزند.
کسانی که وقتی سخن میگویند دقیقاً همان چیزی را میگویند که مردم به آن معتقد و باور دارند ولی وقتی سیاستگذاری میکنند و وارد عمل میشوند برخلاف آنچه به زبان گفتهاند و بر اساس منافع خود عمل میکنند.
رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«إِنِّی لَا أَتَخَوَّفُ عَلَی أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَحْجُزُهُ إِیمَانُهُ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ کُفْرُهُ وَ لَکِنْ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ مُنَافِقاً عَلِیمَ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ مَا تُنْکِرُون».(1)
«من برامت خویش از مؤمن و مشرک بیم ندارم، زیرا که بازدارنده مؤمن ایمان او است، و مشرک را کفر او سرکوب میکند، ولی از منافق زبانباز بر شما بیمناکم که چیزی میگوید که شما قبول دارید و میپسندید، و کاری میکند که آن را زشت میشمارید»
امروزه جاه و مال خَسان دارند
بازار دهر بوالهوسان دارند
بیرون همه صفا و درون تیره
گویی نهادِ آیینه سان دارند(2)
پاورقی
1-بحار الأنوار(ط - بیروت)، ج2، ص 110
2-خاقانی
اصلاح بین مردم و اصلاح نگاه مردم نسبت به یکدیگر اتفّاقی است مبارک که حتّی اگر برای ایجاد الفت و مهربانی در دلها به بهای سخن نادرست گفتن هم انجام شود، طبق بیان روایات دروغگویی محسوب نخواهد شد.
وقتی ما از ذکر خیری که برای کسی شده است به او خبر میدهیم بذر محبّت و دوستی را کاشتهایم و زمینه بسیار خوبی برای نادیده گرفتن ناراحتیها و کدورتها فراهم کردهایم.
امام صادق(علیهالسلام)
«اَلکَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدقٌ و َکِذبٌ و َإِصلاحٌ بَینَ النّاسِ قالَ: قیلَ لَهُ: جُعِلتُ فِداک مَا الصلاحُ بَینَ النّاسِ؟ قالَ: تَسمَعُ مِنَ الرَّجُلِ کَلاما یَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ، فَتَلقاهُ فَتَقولُ: سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فیکَ مِنَ الخَیرِ کَذا و َکَذا، خِلافَ ما سَمِعتَ مِنهُ»
«سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح میان مردم چیست؟ فرمودند: از کسی سخنی درباره دیگری می شنوی که اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت می شود. پس تو آن دیگری را می بینی و برخلاف آنچه شنیده ای، به او می گویی: از فلانی شنیدم که در خوبی تو چنین و چنان می گفت»
کافی(ط-الاسلامیه) ج2، ص341، ح16
سفر جسمانی انسان از خاک است و به خاک ختم میشود و سفر روحانی او هم اگر شروعش کند و نظر پرعنایت پروردگار عالم به همراهش باشد و بتواند از دنیاهای جذّاب و بهتآور و منحرف کننده کشف و کرامات و تصرفّات و ... بگذرد، از این دنیای خاکی با نادانی و بلندپروازی شروع میشود و باز به همین دنیای خاکی و ساده باز خواهد گشت و نفسی به رضایت و علمی از جنس ناآگاهی و سکوت و مسئولیتی به سنگینی عالم وجود، بهرهاش خواهد بود.
به عبارتی سفر معنوی انسان سفری است برای فهم معارف قرآن و سیر در آن تا به مقصد بندگی پروردگار عالم برسد و در آن مقام واقعی خود که اشرف مخلوقات است قرار بگیرد.
امّا سنگینی و اهمیّت این سفر معنوی آنچنان بالا و با اهمیّت و پر فراز نشیب است که پروردگار متعال در آیات 20 و 21 سوره مبارکه حشر پرده از این حقیقت بر میدارد و با آوردن مثال کوه که در این دنیا نماد پایداری، مقاومت و اقتدار است این پیام را میرساند که آن حقیقتی که در قلب مؤمنان میگذرد و آنان به دنبال تکمیل آن هستند، آنچنان سنگین است که اگر آنرا به کوهی در این دنیا عرضه کنیم متلاشی و نرم خواهد شد.
«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون»
«اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم میدیدی که در برابرش به خشوع درمیآید و از ترس خدا میشکافد. این مثلها را برای مردم میآوریم باشد که بیندیشند»
سوره مبارکه حشر آیه21
در مسیر خودسازی و دینداری اولین مانع و سدی که در روبری ما قرار دارد و اجازه پرواز در آسمان بندگی را از ما میگیرد، گناهان و اعمال زشت ما در این دنیاست و دومین مانع نیّات ناخالص ما هستند که بوی خدا نمیدهند و برای خدا نیستند و اگر چه در این دنیا هم دیدینی نیستند ولی در قیامت که سرائر هویدا میشود، همان نقش گناهان و اعمال زشتمان را در این دنیا بازی خواهند کرد.
دنیا و آخرت برای خدا تفاوتی ندارند و ظاهر و باطن انسان بر خلاف خود انسان که از باطنش بی خبر است، برای خداوند کاملاً آشکار و هویداست و در عالم آخرت تنها برای انسان است که باطن اعمالش ظهور پیدا میکند و متوجّه میشود چه کرده است.
«لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیر»(1)
«آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست و اگر مکنونات خویش را آشکار یا پنهان کنید خداوند آن را در حسابتان منظور میکند و هر کس را بخواهد میبخشد و هر که را بخواهد مجازات میکند و خدا بر هر چیز تواناست»
پاورقی
1-سوره مبارکه بقره آیه 284
مسیر اخلاص و خالصانه در خدمت خدا بودن طبق بیان آیات قرآن آنچنان لطیف و حنیف است که تنها لحظهای شائبه آمیختگی هوای غیر خدا در نیّت قلبی سالک_در صورت شناسایی مشکل توسط سالک و به انحراف نکشاندنش_ در خوشبینانهترین حالت، اتمام این حرکت باطنی و سیر معنوی را به فرصتی دیگر و با تجربهای بهتر موکول خواهد کرد.
مشکل اصلی نداشتن محاسبه دقیق از نفس است که وقتی این اتفّاق حاصل نشود و حقّش ادا نشود، ممکن است سالک عالم شود و ابواب علوم و فنون زیادی برایش باز شود و به حالات و مکاشفات جذّاب و تحسین برانگیزی هم دست پیدا کند، ولی آنچه که از آن بی بهره خواهد ماند و آنچه که باعث خواهد شد نتواند از بندگی و توحید پروردگار عالم درک و بهرهای داشته باشد و همنشین صالحین شود، آمیختگی نیّات خالصانه او با نیّات نفسانیش است که به اَلَک محاسبه کشانده نشده و غربال نشده است.
«حُنَفاءَ لِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِکینَ بِهِ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوی بِهِ الرِّیحُ فی مَکانٍ سَحیق»(1)
«مخلصان خدا باشید نه مشرکان او، و هر که به خدا شرک آورد چنان است که از آسمان در افتاده مرغان او را بربایند، و یا باد او را به جایی دوردست برد»
پاورقی
1-سوره مبارکه حج، آیه31
فریبکاری و بر علیه منافع و احساسات مردم و بر ضد مردم عمل نکردن هنری است که با خودسازی و ترک دروغگویی شروع میشود و با خیرخواه شدن و به نفع و صلاح مردم عمل کردن ادامه پیدا میکند.
کمترین مرتبه و اولین مرحلهای که میتوان برای انسان در راستای انسان شدن تصوّر کرد راستگویی و صداقت در گفتار است، بطوری که اگر بنا شد انسان زبان باز کند و سخن بگوید به دروغ و نفاق سخن نگوید.
متأسفانه بسیاری از مردم نفاق و دورویی و مکر و خدعه را یک امتیاز برای خود میشمارند و به آن نام «زرنگی» میدهند، صداقت و صراحت و یکرویی را از کمشعوری میشمارند، گمان میکنند که با مکر و خدعه و نفاق بهتر میتوان با عوامل حیات هماهنگی کرد و پیش رفت، غافل از اینکه طبع عالم بر درستی و صداقت است، آن کس که با خدا مکر کند خداوند فوق همه مکرکنندگان است.(1)
در قرآن کریم از راستی و صداقت کم سخن به میان نیامده و ما باید بدانیم که مکر و نیرنگ و نفاق با همه پیشرفتها و کارگشاییهایی که می تواند داشته باشد، موقّت و محکوم به شکست است و طبق اراده پروردگار روزگار بساط نیرنگ و دورویی را درهم خواهد پیچید و شیشه نفاق را خواهد شکست.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مَجاز کرد
امّا بر خلاف این سخن و عقیده اشتباه بسیاری از مردم که نفاق و دورویی را زرنگی و آنرا برای خود یک امتیاز میدانند، باید گفت که دروغگویی از ترس و یا طمع شروع میشود، ترسی به جهت از دست دادن منافع شخصی و یا طمعی به جهت به دست آوردن منافع و سود بیشتر و این در حالی است که طبق وعده خداوند چرخ روزگار نه آن سودی که به دروغ حفظ شده است را برای صاحبش نگه خواهد داشت و نه آن منفعتی که بدست آمد را برای صاحبش گوارا و مایه آرامش خواهد کرد.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«لَوْ تَمَیَّزَتِ الْأَشْیَاءُ لَکَانَ الصِّدْقُ مَعَ الشَّجَاعَةِ وَ کَانَ الْجُبْنُ مَعَ الْکَذِب»(2)
«اگر خصلت ها از یکدیگر متمایز و جدا شوند، هر آینه راستی با شجاعت باشد و بزدلی با دروغ»
پاورقی
1-مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج22، ص: 210
2-تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 219 ، ح 4349
دلی که در بند خداست و بنده خداست تمام نگاهش به دنیا در چهارچوب خواست خدا میشود و تمام امور زندگیاش بر اساس آئین بندگی و دینداری رقم خواهد خورد و چنین شخصی نه از دنیا عقب خواهد ماند چرا که خداوند وظیفهاش را به او فهمانده و او هم درست انجام میدهد و نه در آخرت به مشکل بر خواهد خورد چرا که عمرش را با عمل به دین و آئین خداوند به پایان رسانده است.
«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا»(1)
«و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند»
بیشتر مشکلات مؤمنین در دنیا به جهت درست نفهمیدن دین و نداشتن شناخت کافی از عقائد دینی است.
مجموعه زندگی چند ساله انسان در دنیا فراز و نشیبی از خوشیها و ناخوشیهاست که طبق بیان آیات قرآن کریم کاملاً حساب شده است و پایانی هم ندارد ولی تحمّل و قبولش هم به اعتماد انسان به خواست خداوند و نگاهش به دنیا بستگی دارد که اگر به این شناخت از دنیا نرسد فقط خودش را اذیّت و روانش را پریشان کرده است.
پاورقی
1-سوره مبارکه طلاق، آیه2
بیان تأکید و تهدید و در نهایت حمایت از پیامبر اکرم(صلیاللّهعلیهواله) توسط پروردگار متعال در آیه 67 سوره مبارکه مائده حاکی و کافی است برای اثبات اتفاق و انتخابی که در روز عید غدیر برای جانشینی رسول اکرم(صلیاللّهعلیهواله) توسط پروردگار رقم خورد و پیامبر(صلیاللّهعلیهواله) طبق دستور پروردگار با دستان خودش امامالمتقین و امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) را بالا برد و به هر عرب و عجمی که در صحنه حاضر بود او را معرفی کرد.
«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین»(1)
«ای فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار بتو نازل شده برسان و اگر نکنی (نرسانی) اصلا پیغام پروردگار را نرساندی» و خدا تو را از (شر) مردم نگه میدارد زیرا خدا کافران را هدایت نمیفرماید (به مقاصدشان نمیرساند»
سوره مبارکه مائده 67
خواندن بدون توجّه و بدون تفکّر و حتّی با تفکّر ادعیه و قرآن کریم ناپسند نیست و میتواند مقدمهای برای اتفاقات بهتر باشد، امّا جمع کردن حواس و در ادامه آن توجّه قلبی برای رسیدن به صداقت باطنی و هماهنگ شدن با حقایقی که در پشت الفاظ و متون معنوی دین در جریان است هم اتفاقی نیست که بشود آنرا نادیده گرفت و از آن سخن به میان نیاورد.
مثلاً ما به صورت روزانه در هر نمازی جمله«ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را تکرار میکنیم و این در حالی است که ما در زندگی نسبت به حقایقی که در پشت این جمله در جریان است و ما باید روحمان را برای فهم و درک آن تربیت کنیم غافل و بیتفاوت هستیم.
پس طبیعتاً وقتی ما نخواستیم خودمان را تربیت کنیم و نخواستیم که با خودسازی و تربیت نفس فطرت پاکمان را که سرمایه ماست بیدار کنیم، پس فهمی هم از حقایق و روابط بر حقّی که در خلقت توسط پروردگار وضع شده است نخواهیم داشت و به دنبال آن هم هر تحلیل و هر برداشتی که از معارف و آموزههای وحیانی و آسمانی که فراتر از فهم ما است را بخواهیم ارائه کنیم بر خلاف صداقت و وضع الهی خواهد بود.
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«اَلصِّدْقُ مُطابَقَةُ الْمَنْطِقِ لِلْوَضْعِ الاْءلهِیِّ»(1)
«راستگویی مــوافقــت و مطابقت گفتار با وضع الهی است»
و یا در حالت دیگری وقتی در مناجات با خدا وند متعال میگوییم
«اِنّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّموتِ وَ الاَرْضَ»(2)
«من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده است»
اگر روی دلمان متوجّه پروردگار عالم نباشد و مشغول آلام و آرزوهای غیر او باشد پس ادب نکردهایم و آئین صداقت را به جا نیاوردهایم.
امّا با این همه و با تمام این توضیحاتی که در باب جدی گرفتن صداقت باطنی در عبادت مطرح شد هیچگاه نباید فراموش کنیم که حصول آمادگی معنوی و درک معارف الهی مسألهای نیست که یکشبه و با خواندن یک مقاله و یا کتاب حاصل شود و لازمه این اتّفاق و آمادگی قلب برای قبول این معارف، جدی گرفتن دستورات دینی از ترک محرمات تا انجام واجبات الهی است.
ما درس صداقت و صفا میخوانیم
آیین محبت و وفا میدانیم
زین بیهنران سفله ای دل! مخروش
کآنها همه میروند و ما میمانیم
پاورقی
1-غررالحکم، 2/6
2-سوره مبارکه انعام، آیه22