رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله)
«إنّی لا أتَخَوَّفُ علی اُمَّتی مُؤمِنا و لا مُشرِکا ، أمّا المُؤمنُ فیَحجُرُهُ إیمانُهُ ، و أمّا المُشرِکُ فیَقمَعُهُ کُفرُهُ ، و لکن أتَخَوَّفُ علَیکُم مُنافِقا عالِمَ اللِّسانِ ؛ یَقولُ ما تَعرِفونَ ، و یَعمَلُ ما تُنکِرونَ»(1)
من برای امّت خود از مؤمن و مشرک نمی ترسم؛ زیرا مؤمن را ایمانش مانع [از لطمه زدن به جامعه اسلامی ]می شود و مشرک را نیز همان کفرش سرکوب می کند. اما ترس من برای شما از منافق زبان بازی است که حرف هایی می زند که شما بدان اعتقاد دارید و کارهایی می کند که شما به آنها اعتقاد ندارید.
انسان مست حالاتی دارد که باعث رسواییاش میشود و در مستی خودش ممکن است اشتباهات بزرگی انجام دهد و خسارات جبران ناپذیری بزند؛ امّا امان از انسان علیم اللسان و منافق که نه حالاتی دارد که رسوایش کند و نه طوری قدم بر میدارد و حرف میزند که نفاق و دروغش مشخص شود.، بلکه عاقلانه به فکر فریب است
پاورقی
1-کنز العمّال : 29046.
رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«مؤمن باطل را از دوست خود نمیپذیرد و حق را حتی از دشمنش منکر نمیشود»(1)
هر کس با توجه به مبنا، تفکّر و شناختی که از زندگی دارد دوست پیدا میکند، دنبال کار میرود و با مردم معاشرت و همنشینی میکند؛ به عبارت سادهتر تمام انتخابهای یک شخص بر اساس عقائدش است.
مؤمن عقیده و مبنایش همیشه رضای الهی و حقطلبی است و هیچوقت امیال و سلیقه شخصی خود را در مقابل حق و حقیقت و رضای الهی قرار نمیدهد.
این نکتهای که رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) در حدیث شریف فرمودهاند بیانگر همین ویژگی حق طلبی و صداقت در انسان مؤمن است که هیچگاه تعصّب، محبّت، دوستی و یا دشمنی باعث نمیشود چشمش و گوشش را برای دیدن و شنیدن حقیقت ببندد.
حقیقت سرائی است آراسته
هوا و هوس گَرد برخاسته(2)
پاورقی
1-مستدرک الوسایل،جلد11،صفحه178
2-بوستان سعدی
امام صادق(علیه السلام)
«مؤمن کسی است که از کار نیک خود شادمان و از کار بد خویش ناراحت شود»(1)
هر انسانی نسبت به کارهایی که انجام میدهد احساسی از رضایت و یا نارضایتی را در قلبش با توجه به آن هدف و قصدی که برای انجام کار داشت تجربه میکند.
نکتهای که در حدیث شریف به آن اشاره شده در واقع کمترین ملاک سنجش حیات معنوی در انسان است که شخص به قلبش رجوع کند و با صداقت عکس العمل قلبش را در مواجهه با واجبات و محرمات الهی مشاهده کند.
قلبی که از انجام کار نیک و مورد رضای الهی احساس سرور کند پس بدون شک هنوز آثاری از محبّت و زندگی معنوی در آن یافت میشود و در مقابل قلبی که از انجام کار زشت و مورد غضب الهی ناراحت نشود، پس قلبی است که سلامتی و نورانیّت خود را از دست داده که باید با توبه و اصلاح رفتارهای زشتش به سراغ درمانش برود.
پاورقی
1-کافی،جلد1،صفحه232
امام صادق(علیه السلام)
«دلهایتان شیرینی ایمان را نمیچشد مگر اینکه از دنیا رویگردان شود»(1)
ایمان و چشیدن مزه قرب و انس به پروردگار متعال موهبت و عنایتی است که تنها در قلبهایی جای میگیرد که صادقانه و تکبیرگویان محبّت و دلبستگی قلبی خود را از غیر خدای متعال بریده باشند.
رویگردانی از دنیا و خالی کردن قلب از محبّت دنیا برابر است با مملو شدن قلب از محبّت و ایمان به پروردگار متعال.
خوشا آن دل که از اغیار بُبْرید
خوشا آن جان که از جز یار بگسست
خوشا آن دل که با دلدار آمیخت
خوشا آن جان که با جانانه پیوست
پاورقی
1-کافی، جلد2،ص128
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
«بنده خدا تا دروغ را چه به شوخی و چه به جدی ترک نکند مزه ایمان را نخواهد چشید.»(1)
راه یافتن به قرب پروردگار متعال و چشیدن مزه ایمان چیزی نیست که هر قلبی شایسته آن باشد.
رسیدن به حقیقت ایمان و آمادگی قلب برای دریافت چنین فیضی مقدمهای میخواهد و آن دوری از گناه است، چه به شوخی چه به جدی و دروغ گفتن هم حتی به عنوان شوخی به دلیل تاثیرات نامطلوبی که بر روی پاکی قلب خواهد گذاشت طبق بیان حدیث شریف مانع درک مزه و شیرینی ایمان به پروردگار متعال خواهد شد.
ز کژ گوئی سخن را قدر کم گشت
کسی کو راستگو شد، محتشم گشت(2)
پاورقی
1-کافی، جلد2، صفحه230
2-خسرو و شیرین-نظامی
از امام صادق(علیه السلام) درباره آنچه ایمان را در بنده اسوار میکند سوأل شد؛ حضرت فرموردند:
«آنچه استوارش میکند ورع است وآنچه بیرونش میکند طمع است»(1)
ورع یعنی دوری از انجام کاری به احتمال اینکه شاید مقدمه گناهی شود، به عبارتی ورع، گناه نکردن نیست بلکه نوعی پیشبینی نسبت به گناه است؛ مثلاً قرار است برای رسیدن به جایی از خیابانی عبور کنیم ولی چون بنده احتمال میدهم که اگر از این خیابان عبور کنم به گناه خواهم افتاد مسیر را تغییر داده و از خیابان دیگری عبور میکنم.
در مقابل طمع نیز حالتی در قلب است که انسان را تنها با احتمال به دست آوردن سود بیشتر و منفعت زیادتر به چالش میکشد و در مورادی کار به جایی میرسد که چشموگوش انسان از شنیدن نصیحت و راهنمایی کور و کر میشود، و حتی شاید کار به فریب دادن و دروغ گفتن هم بکشد.
طبق بیان حدیث شریف، ورع، که در آن انسان تنها با یک احتمال از گناه فرار میکند استوار کننده ایمان و حالت دوم، طمع، که در آن انسان تنها با احتمال رسیدن به سود بیشتر خودش را در چاه میاندازد بیرون کننده ایمان از دل است.
پاورقی
1-وسائل الشیعه، جلد20،صفحه358
نباید به خودمان دروغ بگوییم و باید با خودمان صادق باشیم؛ تا زمانیکه فکر آدم دنبال هوا و هوس و رسیدن به شهوات نفسانیاش است، فرصتی برای بهرهمندی و تنعّم از سفره علم و حکمتی که پروردگار عالم در خلقت پهن کرده است نخواهد داشت.
امام صادق(علیه السلام)
«ایمان، سرتاسر عمل است و گفتار قسمتی از آن عمل»(1)
ایمان موهبتی است از جنس نور که در قلب انسان مؤمن به برکت بندگی خداوند متعال باز میشود و ثمرهاش باور، اعتقاد و صداقتی است که سرتاسر وجود انسان را در برمیگیرد و اعضاء و جوارح را در راستای بندگی خداوند متعال به کار میاندازد.
همانطور که در حدیث شریف اشاره شده است، ایمان وقتی معنی میشود که سرتاسر وجود انسان از قدمهایی که برمیدارد، وعدههایی که میدهد، انتخابهایی که میکند و همچنین کلامی که به زبان جاری میکند بوی صداقت و ایمان به خدا بدهد و کلام شایسته و صادق تنها قسمتی از ایمان است.
صرف گفتن کلام و سخن شایسته بدون در نظر گرفتن عملکرد افراد هیچگاه نمیتواند ملاک مناسبی برای سنجش ایمان باشد.
پاورقی
1-کافی، جلد2، صفحه33
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«ایمان هیچ بندهای راستین نمیشود مگر زمانی که اعتمادش نسبت به آنچه نزد خداست از اعتمادش به آنچه در دست خود دارد بیشتر باشد»(1)
ایمان و اعتقاد به پروردگار عالم از جنس لفظ و گفتار نیست که اگر کسی در زبان ادعای ایمان کرد، برای پی بردن به ایمانش کفایت کند.
جنس ایمان از نور و ظرفش دل انسان است و هنگامی که به فضل الهی دل انسان خانهای برای نور ایمان شد آنگاه دیگر انسان هر چند در ظاهر دنبال کسبوکار دنیا و پس انداز خواهد رفت ولی این دل و این ایمان اجازه نخواهد داد که انسان به هیچ کدام از این اموال و پساندازها دل خوش کند و آرامش دلش را با آنها تأمین کند.
دلی که وجود خداوند و حضور دائمی او را درک میکند همیشه در آغوش لطفُ رحمت الهی به آرامش خواهد رسید لذا طبق بیان حدیث شریف هیچگاه به خاطر آنچه در دستش است اطمینان و آرامش پیدا نخواهد کرد.
پاورقی
1-شرح نهج البلاغه،جلد9،صفحه216
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«إِذَا مُلِئَ الْبَطْنُ مِنَ الْمُبَاحِ عَمِیَ الْقَلْبُ عَنِ الصَّلَاح»(1)
«زمانیکه شکم از خوراکیهای مباح انباشته گردد، دل از دیدن خیر و صلاح کور میشود»
دیدن خیر و صلاح و دور اندیشی در امور از جمله کارهایی است که بیشتر از افرادی که سنی از آنها گذشته و دارای تجربه زیادی هستند انتظار میرود.
اینگونه افراد به خاطر عمر بالایی که در دنیا کردهاند و تلخ و شیرینهایی که تجربه کردهاند میتوانند سخنان و نصیحتهای خوبی برای گفتن داشته باشند.
ولی همیشه اینگونه نیست که تنها راه رسیدن به حکمت و دوراندیشی بالا بودن سن باشد، بلکه خوب خوردن و به اندازه خوردن و از طرفی شکم را به خوردنیها و مزههای مختلف و متنوع غذاهای خوشمزه عادت ندادن هم یکی دیگر از راههای رسیدن به ذهن و دل دور اندیش و حکیم است.
به بیان دیگر زمانی که دل انسان دائماً درگیر تامین نیازهای شهوانی از خوردنیها و نوشیدنیها و طبیعتاً بعد از آن هم تامین نیازهای جنسی شود، دیگر کی میتواند فراغت بالی پیدا کند تا با تفکّر در امور خلقت به نشانهها و حکمتهای زندگی دست پیدا کند.
پاورقی
1-غررالحکم،ح8154
سفارش رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) به أمیر مؤمنان علی(علیه السلام)
ای علی دروغگوئی آفت کلام است.(1)
نعمت کلام و زبان که اگر در اختیار بشر نبود معلوم نمیشد چگونه میتوانست حرف بزند، یاد بدهد، سوال بپرسد و آنچه را که میفهمد به دیگران منتقل کند و یا از دیگران طلب کند.
امّا حیف زمانی که از این نعمت در مسیر بندگی و آنچه صاحب نعمت از ما خواسته استفاده نکنیم و از این زبان برای گفتن مطالبی غیر واقعی و دروغ برای به خدمت گرفتن و تحت تاثیر قرار دادن اطرافیانمان و ساختن یک دنیای خیالی و پوچ که در ذهنمان است استفاده کنیم؛ که صد البته و بدون شک چنین دنیایی که بر پایه دروغ بنا شده باشد به راحتی هم فروخواهد ریخت.
پاورقی
1-تحف العقول-ترجمه جعفری ص : 15
هر نعمتی که پروردگار عالم در اختیار انسان قرار میدهد میتواند مجموعهای از موهبتها و توانمندیها مثل نعمتهای خانوادگی، اجتماعی، جسمی، مالی، سیاسی، ذهنی و امثال اینها باشد.
مثلاً داشتن نعمت سلامتی، درآمد مناسب، موقعیت اجتماعی و آبرومندانه خوب و صدها مثال دیگر که نعمتهای پروردگارمان به ما هستند.
اما نکتهای که باید مورد دقت واقع شود این است که هر نعمتی آفتهایی دارد که در واقع امتحان پروردگار برای ما پیرامون همین آفتهاست.
مثلاً یکی از آفتهای نعمت دارایی، ثروت و قدرت احسان نکردن و به نیازمندان کمک نکردن است.(1) یا یکی از آفتهای نعمت آگاهی، دانش و علم، آموزش ندادن به دیگران و مغرور شدن است.
وظیفه ما در مسیر بندگی پروردگار همواره این است که مراقب باشیم تا گرفتار آفت نعمتهایی که پروردگار عالم در اختیار ما قرار داده نشویم.
پاورقی
1-امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):آفةُ القدرةِ منعُ الاحسانِ»«آفت قدرت احسان نکردن است»غررالحکم ح800
2-وصیت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به فرزندشان
رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«لولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحُومونَ على قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَکوتِ السَّماءِ»
اگر نبود که شیطان ها بر گرد دلهاى آدمیان مى چرخند، هر آینه آنان ملکوت آسمانها را مى دیدند.
امام صادق (علیه السلام)
«کُشِطَ لإبراهیمَ علیه السلام السَّماواتُ السَّبعُ حتّى نَظَرَ إلى ما فَوقَ العَرشِ ، و کُشِطَ لَهُ الأرضُ حتّى رأى ما فی الهَواءِ، و فُعِلَ بمحمّدٍ صلى الله علیه و آله مِثلُ ذلکَ ، و إنّی لَأرى صاحِبَکُم و الأئمّةَ مِن بَعدِهِ قَد فُعِلَ بِهِم مِثلُ ذلکَ»
هفت آسمان براى ابراهیم (علیه السلام)مکشوف شد تا جایى که آنچه را بالاى عرش است نگریست و زمین نیز برایش مکشوف شد تا جایى که آنچه را در هواست مشاهده کرد. با محمّد(صلى الله علیه و آله) نیز چنین کارى صورت گرفت و مىبینم که براى همراه شما (امام صادق علیه السلام) و امامان بعد از او نیز چنین شده است.
میزان الحکمه،جلد یازدهم
عطر زدن و معطر کردن فضای خانه با رایحهای دلنشین از جمله کارهایی است که میتواند از یک طرف آرامبخش و مُسَکِّنی برای شوهرمان باشد و از طرفی لحظاتی خاطرهساز و دلنشین را از ساعات با شما بودن در ذهنش ثبت کند