کانون فرهنگی و هنری وادی مقدس

طهارت نفس بر مبنای فطرت
  • ۰
  • ۰

 

انبیاء و اولیاء الهی نه تنها با کلام و برنامه های عملی خویش بشر را برای تفسیر حیات انسانی یاری می کنند بلکه زندگی ایشان نیز حیات حقیقی انسان را تفسیر کرده و می فهماند که روح و سرّ آن چیست.

اگر آن­ها نبودند، نمی­دانستیم که سرّ حیات انسان چیست و انسان را در حد حیوان تنزل داده و همان توقعی که از حیات حیوانی داشتیم، از بشر نیز همان را توقع داشتیم .

اما وقتی شنیده می شود عده ای انسان­ها از دل حیات مادی پرواز نموده و به اوج می رسند تازه آن موقع انسان می­فهمد حیات انسانی چیست! انبیاء علیهم السلام و در امتداد آنها اولیاء الهی،آمده­اند تا حیات حقیقی را به بشر نشان دهند ، به همین دلیل باید حیات آنان را نه فقط به عنوان برگی از تاریخ طولانی بشر ، بلکه به عنوان تفسیر حیات انسانی و الگویی برای تعالی مورد مطالعه قرار داد تا راه انسان به روی حقیقت گشوده شود.

حضرت عیسی علیه السلام در آغوش مادرش می­گوید

﴿إِنِّی عَبْدُ اَللّهِ آتانِیَ اَلْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا*وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ [1]  من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده؛ و مرا پیامبر قرار داده است!و مرا -هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده!

 حیات طیبه عیسی علیه السلام  جلوه ای از حقیقت انسانی است ، او حقیقت خود را با اتصال به ذات ربوبی معرفی نموده و می گوید که من « عبد الله » و بنده او هستم و فرمود به من کتاب اعطاء نموده ،فهمیده می شود این قابلیت در انسان وجود دارد که قلبش با حقیقت عالم هستی پیوند خورده و محل نزول حقائق الهیه شود و از این که فرمود :«مرا -هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده» نیز فهمیده می شود که انسان قابلیت آن را دارد که وجودش مایه برکت و حیات در عالم باشد . هم چنین زنده کردن مردگان و شفای مریضان و خلق پرنده از گل مرده و سایر کراماتی که از عیسی علیه السلام ظهور نمود،همگی خبر از آن دارد که انسان حقیقی است که می تواند مظهر اسم محیی و شافی و سایر اسماء و صفات خالق خدای متعال گردد ؛ بلکه خدای متعال انسان را برای رسیدن به این مقامات خلق نمود و فرمود :

﴿صِبْغَةَ اَللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّهِ صِبْغَةً [2]رنگ خدایی (بپذیرید!) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟!

یعنی تلاش کنید تا رنگی از تمام اسماء و صفات الهی به خود بزنید و مظهری از خدا شوید که او را نشان دهید ، همان که در حدیث قرب نوافل وارد شده که خداى عز و جل فرمود :

«مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ‏ بِهَا »[3] هیچ بنده بچیزى بمن تقرب نجوید که نزد من محبوب‏تر از آنچه بر او واجب کرده‏ ام باشد و همانا او بوسیله نماز نافله بمن نزدیک شود تا آنجا که من او را دوست بدارم، و هنگامى که او را دوست بدارم گوش او شوم همان گوشى که با آن میشنود و چشم او گردم همان چشمى که با آن ببیند، و زبانش شوم همان زبانى که با آن سخن گوید، و دست او گردم، همان دستى که با آن بگیرد.

انسان باید به این مقامات برسد تا به غایت نهایی خلقتش دست بیابد ،اما اگر نرسید نشان از ضعف اراده و جهل او به حقیقتش دارد .

باید دانست که حقیقت دین و شریعت و دعوت تمام انبیاء و اولیاء الهی برای این است که انسان این گونه خدایی شود و اصلاح اخلاق و رفتارهای فردیو اجتماعی و ... همگی برای رسیدن به این مقامات هستند که فرموده اند :

«الشَّریِعَۀُ مِرقَاتُ التَّعَالِیِ» [4] یعنی شریعت الهی نردبان تعالی است .

────────────────────────────

[1]  (سوره مریم، آیه 30و31)

[2]  (سوره بقرۀ ، آیه 138)

[3]  (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 352)

[4]  (چهل حدیث امام خمینی رحمت الله علیه)

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">