امام حسین(علیه السلام)
« أَیُّمَا اثْنَیْنِ جَرَی بَیْنَهُمَا کَلَامٌ فَطَلَبَ أَحَدُهُمَا رِضَی الْآخَرِ کَانَ سَابِقَهُ إِلَی الْجَنَّة»(1)
«هر یک از دو نفری که میان آنها نزاعی واقع شود ویکی از آن دو رضایت دیگری را بجویید،سبقت گیرنده، اهل بهشت خواهد بود»
نکته قابل ملاحظه ای که در این حدیث شریف میتوان به آن اشاره کرد را شاید در
ماه رمضان و روزه داری از مهمترین ایام عبادت ومعنویت مکتب تشیع محسوب میشودواز طرفی روزه گرفتن نیزاز مهمترین اعمال عبادی در بین سایر اقسام عبادت محسوب میشود.
بیشتر مردم فکر میکنند که تنها روزه گرفتن واز اذان صبح تا اذان مغرب چیزی نخوردن برای رسیدن به تمام پاداش هایی که خداوند برای روزه دار وعده داده کفایت میکند.
بعضاً زن وشوهرها تصور میکنند که برای خوب زندگی کردن وداشتن آرامش در زندگی نباید کار خاصی انجام داد وآرامش وموفقیت در زندگی همینطوری خودش می آید.
این تفکر اشتباهی است، چرا که زن وشوهر ومخصوصاً خانم خانه در مرحله اول مسئول ایجاد آرامش در فضای خانه هستند، پس باید وقت بگذارد وفکر کند تا بتواند روحیه مرد خانه وفرزندان خانه را بدست بیاورد ومتناسب با روحیه آنها برخورد مناسب داشته باشد.
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
«الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَات»(۱)
بهشت زیر پای مادران است
این حدیث شریف از آن احادیثی است که انسان در نگاه اول خیال میکند بحث ساده ای دارد ولی بعد از کمی دقت متوجه میشود که شاید یکی از سخت ترین احادیث باشد، چرا که از یک طرف با بهشتی روبرو هستیم که دیده نمیشود وخداوند وعد ه آنرا به نیکوکاران در قیامت داده، واز یک طرف با توجه به روایات آنقدر وسعت دارد که به خیال انسان در نمی آید(۲)
نقل شده شخصی خدمت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)رسید وعرض کرد:
مادرم در سن پیری به سر میبرد ومن از او نگهداری میکنم واو را به پشت خود حمل میکنم، از حاصل درآمد خودم هزینه های او را تأمین میکنم، درست مثل یک طفل شیر خوار از او نگهداری میکنم، در بعضی موارد در انجام بعضی از کارهابه چهره او نگاه هم نمیکنم که مبادا خجالت بکشد
بدون شک آراسته بودن و پوشیدن لباس های مرتب وتمییز و چیدن خوب وزیبای دکور منزل واستفاده از وسایل با کیفیت ومناسب چه در پوشش و چه در وسایل منزل یکی از خواسته های طبیعی وحتی فطری انسان است وکسی نمیتواند منکر این واقعیت شود، حتی میتوانیم بگوییم استفاده وتهیه وسایل مورد نیاز زندگی از نوع خوب وبا کیفیت به طوری که جوابگوی نیازهای ما باشد یک بحث عقلی است و اصلاً نیازی به تذکر ندارد چون هر کس که بخواهد چیزی بخرد حتماً بهترین انتخاب را با توجه به نیازش وتوان مالی اش خواهد کرد.
بدون شک تمام سعی وتلاش ما در طی روز برای رسیدن به اهدافی است که بواسطه آن اهداف بتوانیم زندگی پر از سعادت وعافیت داشته باشیم، هم برای خودمان وهم برای نفر به نفر اعضاء خانواده خود.
شاید بگویید پول ما را به تمام این خواسته ها خواهد رساند، ولی اگر کمی منصفانه تر به واقعیت نگاه کنیم میبینیم که روابط اجتماعی ما ونحوه برخورد ما در محیط کار
پیامبراکرم(صلی الله علیه واله)
«الْمُؤْمِنُ یَأْکُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَ الْمُنَافِقُ یَأْکُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ»(۱)
«مومن با توجه به میل خانواده خود غذا میخورد ولی منافق، خانواده اش به میل او»
شاید وقتی برای بار اول نگاه انسان به این حدیث شریف بیافتد خیال کند که موضوع حدیث طبی است، ولی بعد از کمی تفکر خواهید فهمید پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) دراین حدیث به یک تفاوت بین مومن ومنافق اشاره کرده است که در این مطلب مختصر اشاره ای میکنم.
«امام صادق (علیه السلام):
«لَا یَرَی أَحَدُکُم إِذَا أَدخَلَ عَلَی مُؤمِنٍ سُرُوراً أَنَّهُ عَلَیهِ أَدخَلَهُ فَقَط بَل وَاللَّهِ عَلَینَا بَل وَاللَّهِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم»(1)
«کسی از شماها گمان و خیال نکند اگر مؤمنی را خوشحال کرد تنها او را خوشحال کرده باشد بلکه قسم به خدا علاوه بر ما اهل بیت علیهم السلام ؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم را هم شاد و مسرور نموده است»
فردا یاد بزرگواری را میخواهیم گرامی بداریم که پیغمبر نبود ولی مثل پیغمبران عمل کرد، امام نبود ولی مثل جدّ بزرگوارشان حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) در برابر ظلم وستم قیام کرد وساکت نشد، قدرتی نداشت ولی به وظیفه دینی خود عمل کرد و حکومت طاغوت را امر به معروف ونهی از منکر کرد؛ تفکر وسیره انحرافی را تشخیص داد ودر برابر این انحراف سکوت نکرد ومردم را هم به این مسیر دعوت کرد ومردم هم به او لبیک گفتند.
قال الصادق علیه السلام :
"ان کان الشیطان عدوّا فالغفلة لماذا؟(1)
حالا که فهمیدی شیطان دشمن تو است پس غفلت چرا؟
واقعاً بحث قابل تأملی است، ما نوع مومنین با این که میدانیم دشمنی به نام شیطان داریم که از هر مناسبتی برای منحرف کردن ما استفاده میکند ولی انگار نه انگار که دشمنی داریم، شیطانی است، دینی است، تقوایی است،
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه):
«...فَلْیَعْمَلْ کُلُ امْرِئٍ مِنْکُمْ بِمَا یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ یَتَجَنَّبُ مَا یُدْنِیهِ مِنْ کَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا...»(1)
«شما باید در تمام امورتان آنگونه عمل کنید که موجب نزدیکی به محبت و دوستی ما میشود، واز کارهایی که ناخوشایند وموجب خشم وناراحتی ما میگردد، دوری کنید»
در روایات بسیاری از عنایت های زیادی که اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) به دوستداران و محبین خود دارند میخوانیم، این عنایت ها بعضاً آنقدر چشمگیر هستند که اگر کسی بدون مقدمه ای از علوم ال محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) آنها را مطالعه کند، شاید اولین چیزی که به ذهنش برسد این باشد که (هر گناهی هم که بکنم، به خاطر محبتم به اهل بیت مرا به بهشت خواهند برد).
امام سجاد(علیه السلام)
لَا یَثْبُتُ عَلَیْهِ إِلَّا مَنْ قَوِیَ یَقِینُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُه(۱)
«کسی بر _امامت او (امام مهدی-عج)_ ثابت نمیماند مگر آنکه یقینش قوی وشناختش درست باشد»
کاملاً روشن است که وقتی امام سجاد(علیه السلام) سخن ازیقین و شناخت درست میزنند منظورشان علم و معرفت باطنی به امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) است، چون هم یقین و هم شناخت مربوط به جوارح باطنی و شناخت قلبی هستند؛ ولی نکته ای که شاید بشود روی آن بحثی داشت این است که حضرت، قید معرفت صحیح را درکنار یقین قوی آورده اند وبا این قرینه
اگه توجهی بکنید به راحتی خواهید فهمید که در جهان تنها کشوری وتنها تفکری که توانسته با قدرت واقتدار، قریب به چهار دهه در مقابل استکبار جهانی ونفوذ آنها ایستادگی کند، جمهوری اسلامی ایران است. به نظر شما چه تربیت و عقیده ای در این مردم وملّت باعث شده که اینچنین قوی وبا اقتدار راه انقلاب را ادامه بدهند و از امتحانات الهی موفق وسر بلند بیرون بیایند ودشمنان اسلام را ناامید نگه دارند؟
آیا تا بحال به این فکر کرده اید که چرا در دنیا هیچ حکومتی در تاریخ پیدا نشده که بتواند مردم وملت خودش را راضی نگاه دارد وبه حکومتش استمرار و بقاءدایمی ببخشد؟
شاید بگویید که وقتی امیرالمومنین علی(علیه السلام) که نمونه یک انسان کامل در مدیریت واداره کشور بود نتوانست کشوری را بیشتر از پنج سال اداره کند دیگر از بقیه حکمرانان چه انتظاری داری واین یک امر طبیعی در اداره امور کشورهاست.
شاید دیده باشید که بعضی ها تا چند تا کتاب میخونند و یک چیز یاد میگیرند به هر کس میرسند ایراد میگیرند، وسعی میکنند آنچه که خوانده اند را به دیگران از این طریق منتقل کنند؛ البته ایرادی ندارد واین روحیه ای که دارند روحیه خیلی خوبی است ولی باید آن را کنترل کنند واز افراط وتفریط حفظ کنند تا دچار آفت نشوند، البته ما هم ممکن است در خیلی از موارد حواسمان نباشد ودچار این مشکل شویم؛
«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً»(1)
«تو را از حقیقت روح پرسش میکنند، جواب ده که روح از سنخ امر پروردگار من است (و بدون واسطه جسمانیات بلکه به امر الهی به بدنها تعلق میگیرد) و آنچه از علم به شما روزی شده بسیار اندک است»(2)
خیلی اتفاق افتاده که در خیابان دختر خانم هایی را میبینیم که با چادر، خود را کاملاً پوشانده اند، ولی یک جوری راه میروند ویا یک جوری سخن میگویند که آن نازو زیبایی که در فطرت هر زنی وجود دارد نمایان میشود(جلب توجه میکند) ونظر ونگاه هوس ران ومریض بعضی ازآقا پسرها ونوجوانان ومردها را به خود جلب میکند.، ویا حتی در فضای مجازی شاهد آن هستیم که بعضاً عکس هایی از خود میگذراند که نشان میدهد پوشش آنها چادر است ولی در عکس با حالت دادن به قیافه ویا گرفتن عکسی زیبا از زاویه مناسب،
یکی از اساسی ترین و مهمترین چیزهایی که بشر و تمام انسانها فطرتاً به دنبال آن میگردند «آرامش» است، تمام کارهایی که ما در طی روز وعمر خود انجام میدهیم یک هدف بیشتر ندارد وآن رسیدن به آرامش است، حتی در مباحث دینداری هم اگر شما بگویید که هدف توحید است، جواب خواهید شنید که توحید هم بالاترین مصداق ونمونه رسیدن به آرامش است، آرامش چیزی است که تمام حکمت ها واهداف بعثت تمام انبیاء(سلام الله علیهم) واز طرفی فلسفه زندگی وتمام تلاش های انسان در طول عمرش را میتوان در آن خلاصه کرد.
آیا تا بحال به این نکته در معنای آیه 3 سوره مبارکه حمد فکر کرده اید؟
«مالِکِ یَوْمِ الدِّین»
که چرا گفته شده «سلطنت دارد یا مالکیت دارد پروردگار در روز قیامت»؟
در حالی که سلطنت و مالکیت حقیقی پروردگار تنها در قیامت مطرح نیست بلکه در تمام خلقت ، از جمله همین دنیایی که ما الان داریم زندگی میکنیم نیز مطرح است
خیلی وقت ها است که کاری را از روی عادت انجام میدهیم وبرایمان عادی شده در حالی که متوجه اثرات بد کار نیستیم ویا اصلاً توجه نمیکنیم که این کاری که برای ما عادی شده برای بقیه عادی نیست واطرافیان ما رو فقط چون مجبور هستند تحمل میکنند
قطار به طرف مقصدی که قبلا تعیین شده بود در حرکت بود. مأمورین کنترل بلیط قطار درب کوپههای قطار را به آهستگی میزدند و مطالبه بلیط مینمودند. در این هنگام در راهرو قطار به شخصی برخورد کردند که سر و وضع ژولیدهای داشت.
در محل مرتاضین خیمهای به پا بود که درون آن مرتاضی نشسته و شخصی درب خیمه ایستاده و از اشخاصی که از مرتاض عمل خارق العادهای درخواست داشتند، وجهی را میگرفت و آنها را داخل خیمه مرتاض راهنمایی مینمود. یکی از افراد پس از دادن وجه داخل خیمه مرتاض شد.
مرتاض از او سؤال میکند که از من چه میخواهی؟