شاید از این جهت هم بشود بحث مهدویت را مطرح کرد
آیا تا بحال به این فکر کرده اید که چرا در دنیا هیچ حکومتی در تاریخ پیدا نشده که بتواند مردم وملت خودش را راضی نگاه دارد وبه حکومتش استمرار و بقاءدایمی ببخشد؟
شاید بگویید که وقتی امیرالمومنین علی(علیه السلام) که نمونه یک انسان کامل در مدیریت واداره کشور بود نتوانست کشوری را بیشتر از پنج سال اداره کند دیگر از بقیه حکمرانان چه انتظاری داری واین یک امر طبیعی در اداره امور کشورهاست.
ولی واقعیت این است که بحث حکومت یک بحث یک طرفه نیست که اگر مدیری لایق بود برای اداره کشور کفایت کند ومردم هم نقشی دربقاء وزوال حکومت ها نداشته باشند، دو عنصر مدیر توانمد وکامل و مردم فهیم وعالم باید در کنار هم قرار گیرند تا بشود مدینه فاضله که همان زندگی عالی و وسعادتمندی است که هر پیامبری وعده اینچنین حکومتی را داده محقق شود.
طبق ادعای مکتب تشیع در این زمان نهمین فرزند از صلب حسین بن علی نوه دختری پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله) که به اذن پروردگار از دیدگان مردم غایب است، مسولیت تشکیل همچنین حکومتی را دارد ومنتظر دستور پروردگار برای اجرای این مسولیت است. پس طبق این اعتقاد مدیر توانمند وکامل برای تشکیل مدینه فاضله وجود دارد وتنها بحث بر وجود مردمی عالم وفهیم میماند که در کنار حکمرانی لایق وکامل، تشکیل مدینه فاضله بدهند.
اما اینچنین مردم وامتی چکونه شکل خواهند گرفت؟وچگونه تربیت میشوند؟
طبق معارفی که در این مکتب در جریان است،مسولیت تربیت اینچنین مردمی بر عهده علماءربانی دین پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)است که در زمان غیبت امام عصرشان مسولیت آماده سازی وتربیت مردم را برای تشکیل حکومت جهانی نهمین فرزند از صلب حسین بن علی(علیه السلام) نوه دختری پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله) بر عهده دارند.
لذا بحث تربیت وخودسازی مردم و امت ها برای رسیدن به همچنین افقی از تعالی، یکی و شاید بشود گفت از تنهاترین ارکان بحث مهدویت محسوب میشود.
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّی یَقُومَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا(۱)
«دنیا از بین نمیرود تا مردی از فرزندان حسین برای رسیدگی به کار امت من به پا خیزد ودنیا را از عدل و داد پر نماید همانگونه که از ظلم وستم پر شده است»
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
الْمَهْدِیُّ مِنْ .....کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.(2)
«مهدی از فرزندان من است برای او غیبتی طولانی خواهد بود و در زمان غیبت او برای امت ها حیرت وسرگردانی گمراه کننده ای خواهد بود، او خواهد آمد در حالی که ذخایر انبیاء در دست اوست وجهان را پر از عدل وقسط خواهد کرد، همانطوری که از ظلم وستم پر شده بود»
امام باقر(علیه السلام)
«قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ و تَعَالی......و إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً»(3)
خدا تبارک و تعالی فرماید: ( حدیث قدسی است) محققاً من عذاب کنم هر رعیتی را در اسلام، که گردن نهد به ولایت و حکومت هر پیشوای جائر و خلاف کار و ستمکاری که از طرف خدا نیست، اگر چه آن رعیت در کردار خودش نیکوکار و با تقوا باشد، و محققاً بگذرم از هررعیتی که در عالم مسلمانی گردن نهد به ولایت و حکومت امام عادل منصوب از طرف خدا، اگر چه خود آن رعیت نسبت به خودش ستمکار و بد کردار باشد
نکته:
1-علماء ربانی مکتب تشیع با توجه به انتصاب عامی که از طرف پیامبراسلام(صلی الله علیه واله)دارند(یعنی دارای شرایطی هستند که در احادیث درباره عالم ربانی ذکر شده ) از مصادیق امام عادل محسوب میشوند، مثل امام خمینی(ره)(1،2/4)
2-اگر کسی توان خروج از ولایت وحکومت حاکم ظالم وستمکاری که از طرف خدا نیست راندارد، حداقل باید برائت قلبی نسبت به اینچنین حکومتی داشته باشد و واز اولین فرصت برای خروج از سلطه وحکومت حاکم ظالم که از طرف خدا نیست استفاده کند تا بتواند تحت تربیت حکومت عالم ربانی قرار بگیرند(5/6)
پاورقی
1-عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص: 66، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ناشر: نشر جهان، مکان چاپ: تهران، سال چاپ: 1378 ق
2-کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص: 287، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ناشر: اسلامیه، مکان چاپ: تهران، سال چاپ: 1395 ق
3-کافی (ط - دار الحدیث)، ج2، ص: 263، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، ناشر: دار الحدیث، مکان چاپ: قم، سال چاپ: ق 1429
1/4-صاحب جواهر متوفای 1266.ه.ق می گوید:ظاهر روایات حاکی از آن است که فقیه به طور کامل اختیار دارد و تمام اختیاراتی که برای امام (ع)است برای او نیز می باشد (جواهر ص40 ص18و19)
2/4-امام خمینی(ره) می گوید: ولایتی که برای پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام می باشد، برای فقیه هم ثابت است، در این مطلب هیچ شکی نیست(ولایت فقیه ص 172)
5-علامه آیت الله حسین حسینی طهرانی (ره):حرام است بر قاطنین و ساکنین در بلاد إسلام که تَعَرُّب اختیار کنند؛ یعنی از دار الإسلام حرکت کنند و بسوی بلاد کفر رفته، در آنجا زندگی کنند.پس این أفرادی که به خارج میروند و در آنجا زندگی میکنند، در انگلستان، در آمریکا، یا در هندوستان (نه پاکستان چون دولتش دولت إسلامیست) یا در چین، یا در ژاپن، یا در شوروی، تمام آنها عملشان حرام و گناهشان هم- طبق کلام پیغمبر- گناه کبیره و لا یُغفَر است؛ حتّی اگر کفّار با آنان بدرفتاری هم نکنند، بلکه با کمال محبّت و دوستی رفتار کنند.(ولایت فقیه در حکومت اسلام، جلد ۳، صفحات ۱۴۱ تا ۱۴۴)
6-استفتاء:آیت الله سیستانی(حفظه الله)
مسلمانی که در اروپا، و یا آمریکا و یا هر کشور غیر اسلامی سکونت دارد، احساس میکند که از محیط دینی که در آن نشأت یافته و تربیت شده، دور میشود، نه صدای قرآن به گوشش میخورد و نه آوای اذان میشنود و نه زیارت مشاهد برایش میسر است و به طور کلی از فضاهای روحانی و معنوی محروم میگردد، آیا ترک چنین محیط و اوضاع و احوال و مانند آنها مثل عدم شرکت در امور خیریه و عدم توفیق شرکت در کارهای نیکو، نقصان در دین حساب میشود؟
پاسخ: ترک چنان اموری نقصان در دین محسوب نمیشود، اما دوری از فضاهای دینی که کم کم به ضعف ایمان و ترک واجبات و یا انجام برخی محرمات بکشد، هر چند حرامهای کوچک، پیش آمدن چنین وضعی در اثر سفر و اقامت در بلاد کفر، موجب حرمت آن میشود.
آدرس استفتاء (مساله 14)و مطالعه بیشتر در مورد احکام زندگی در بلاد کفر
www.al-sistani.org/p