آزادی و بیبندباری و پایبند نبودن به دستورات دینی و آسمانی میتواند صحنههای جذاب و حسرت برانگیزی برای کسانی که از دور به تماشا نشستهاند رقم بزند، امّا غافل از اینکه تمام اینها لذّتها پوستهها و نمایشهایی هستند که باطن و معنایی جز افسردگی، تباهی و بیهویّتی و در نهایت کیفر و عذاب الهی را به دنبال ندارند.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«شَتّانَ مابَیْنَ عَمَلَیْنِ : عَمَلٌ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَتَبْقی تَبِعَتُهُ وَعَمَلٌ تَذْهَبُ مَؤُونَتُهُ وَیَبْقی اءَجْرُهُ»(1)
«بسیار فاصله است بین دو عمل : عملی که لذّتش از میان می رود و مسئولیت و کیفرش باقی ماند ، و عملی که سختی و رنجش از بین می رود و اجر و پاداشش جاودانه می ماند»
حکمت 121 نهجالبلاغه
هر دانشمند و هر فیلسوف و نظریه پردازی به اندازه وسع فکری و تجربهای که از زندگی داشت دنیا را دید و برای سبک زندگی انسانها ایدهپردازی کرد، امّا وقتی حرف از دین و تعالیم انبیاء الهی میزنیم موضوع فرق میکند و در واقع ما در حال گفتگو از تعالیمی هستیم که توسط خالق بشریّت که احاطه کامل به مخلوق خود یعنی انسان دارد، برای انسان فرستاده شده است.
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَم»(1)
«همانا این قرآن خلق را به راستترین و استوارترین طریقه هدایت میکند»
پاورقی
1-سوره مبارکه اسراءآیه9
تفکّر و ماحصل عمر هیچ دانشمند، هیچ فیلسوف و متفکّر و حتّی هیچ دینی از ادیان ابراهیمی در کمال و جامعیّت به پایداری، قوام و جامعیّت تفکّر و طریقت ارائه شده در قرآن کریم نیست و خود پروردگار هم در آیه 9 سوره مبارکه اسراء پرده از این حقیقت برمیدارد
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَم»(1)
«همانا این قرآن خلق را به راستترین و استوارترین طریقه هدایت میکند»
پاورقی
1-سوره مبارکه اسراءآیه9
فقط کافیست نگاهمان را به قرآن تغییر دهیم و به عنوان یک کتاب زندگی سراغ قرآن برویم تا ببینیم که خط به خط آیات قرآن از نصیحتها، پندها و داستانهای قرآنی به انسان میآموزد که چگونه فکر کند، چگونه ببیند، چگونه بشنود و در نهایت چگونه خدا را پیدا کند و چگونه به تکامل انسانی خویش برسد.
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَم»(1)
«همانا این قرآن خلق را به راستترین و استوارترین طریقه هدایت میکند»
پاورقی
1-سوره مبارکه اسراءآیه9
بهترین شیوه، بهترین اخلاق، بهترین تحلیل و حتّی کاملترین و استوارترین سبک و طریقه زندگی و سیاستگذاری تنها و تنها در سینه کسانی جای دارد که تسلّط و بهره معنوی آنان از قرآن بیشتر و کاملتر از بقیه باشد.
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَم»(1)
«همانا این قرآن خلق را به راستترین و استوارترین طریقه هدایت میکند»
پاورقی
1-سوره مبارکه اسراءآیه9
«مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ اءَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ اءَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَةٍ مِّاْ ئَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یُضَعِفُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»(1)
«حکایت آنان که اموال خویش را در راه خدا انفاق میکنند حکایت دانهای است که هفت خوشه رویانیده که در هر خوشه صد دانه باشد، و خدا برای هر که بخواهد، دو برابر هم میکند، که خدا وسعت بخش و دانا است»
وقتی پای دستگیری و کمک به همنوعان و دوستانمان در میان است، وسوسه و ترساندن از فقر هم کاری است که شیطان با ما شروع میکند و این در حالی است که خداوندی که وسعت دهنده روزی بندگانش است، از قبل و در همه زمانها به کسانی که قلبشان را به صداقت و دستشان را به انفاق آراسته کنند، وعده وسعت و برکّتی در زندگیشان به همانند رشد دانههای گندم داده است.
ببخش مال و مترس از کمی که هر چه دهی
جـزای آن بـه یـکـی، ده ز دادگــر یــابـی
پاورقی
1-سوره مبارکه بقره آیه261
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«عَلَیْکَ بِإخوانِ الصِّدْقِ فَأَکْثِرْمِنِ اکْتِسابِهِمْ فَإِنَّهُمْ عُدَّةٌ عِنْدَالرَّخاءِ وَ جُنَّةٌ عِنْــدَالْبَــلاءِ»(1)
«برتو باد که ملازم راستگویان باشی و در بهرهگیری از ایشان تلاش بیشتر کن، زیرا آنان در روزگار خوشی پشتوانه تو و به هنگام گرفتاری سپر تو هستند»
دوست و داشتن یک همراه که شنونده دردها و غمهای ما باشد و یا در خوشیها و موفقیتها در کنار ما باشد نعمتی است که ارزشش را نداند مگر کسی که آنرا داشته و الان از دستتش داده است.
یکی از مهمترین نکاتی که در روایات در باب دوستی و دوستیابی وارد شده است در اهمیّت وجود صداقت و پیدا کردن دوستان صادق و راست گفتار است؛ امّا در بسیاری از موارد ما خودمان را فراموش میکنیم و حتّی فراموش میکنیم که از خودمان بپرسیم که آیا اگر قرار باشد کسی به دنبال دوستی صادق و راست گفتار بگردد، ما را انتخاب خواهد کرد.
پاورقی
1-سفینةالنجاح
انتظار فرج نمیتواند به معنی کاری نکردن و منتظر بودن برای ظهور امام زمان(عج) باشد؛ اینکه دزدان دزدی کنند و فاسدان فساد کنند و دشمنان دین بر علیه دین تبلیغ کنند و ما هم به بهانه انتظار فرج کاری نکنیم دور از عقلانیّت است، مثال انتظار فرج مثال امتحانی است که صادقانه برای قبولی در آن باید زحمت و رنج کشید و سپس انتظار قبولی و فرجی از سوی پروردگار متعال داشت.
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهوآله)
«أفضلُ أعمالِ اُمّتی انتظارُ فَرَجِ اللّه ِعزّوجلّ»(1)
«برترین کارهاى امّت من ، انتظار فرج از خداوند عزّوجلّ است»
پاورقی
کمال الدّین ، ص 644
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«الْکَمالُ حُسْنُ الْفِعالِ بِالصِّدْقِ»(1)
«کمال، به انجام کارهای نیک توأم با صدق»
صداقت و اعتقادی که انسان را به خدا وصل کند شرط کمال هر عمل نیک و شرط انسانیّت هر انسانی است.
تنها چیزی که انسانیّت انسان را رقم میزند و گوهر انسانی انسان را به ظهور میرساند، خروج او از اوهام و خیالات و اتصالش به پروردگار متعال است.
کمال برای انسان وقتی رقم میخورد که رفتار و کردارش برخواسته از تعالیم دینی، صادقانه و برای جلب رضایت الهی باشد، اگر این صداقت و عقیده را از انسان بگیریم، مجموعه رفتار و کردار انسان و حتی قانونگذاری و سیاستگذاری او هم از جهت اینکه مبادی خیالی و وهمی دارند، سطحی، مبهم و شکننده خواهد بود.
اعتقاد و باور به تعالیم انبیاءالهی و هماهنگ کردن صادقانه افعال و کردارمان چه در عرصه زندگی فردی و چه درعرصه زندگی سیاسی و اجتماعی با آموزههای دینی و آسمانی، نه تنها برطرف کننده هر مشکل و باز کننده هر در بستهای خواهد بود، بلکه کمالآفرین و راهنمای هر انسان و یا کشوری به سوی تمدّن وکمال پیشرویش خواهد بود
پاورقی
1-کنــزالعمال، 6853
کمال قانون در جامعیت آن است و این اتفاق برای قانون وقتی رقم میخورد که قلم قانونگذار صادقانه و با الهام از یک منبع آگاه به تمامی ابعاد خقلت انسان(1) که آن دین است، بر روی کاغذ جاری شده باشد؛ اگر این صداقت و عقیده را از قانونگذار بگیریم، مجموعه قانونگذاری و سیاستگذاری از جهت اینکه مبادی وهمی و خیالی دارند، سطحی، مبهم و شکننده خواهند بود.
پاورقی
1-امام صادق(علیهلسلام)
«اِنَّ اللّهَ اَنْزَلَ فِی الْقُرْآنِ تِبْیَانَ کُلِّ شَیءٍ حَتَّی وَاللهِ مَا تَرَکَ اللهُ شَیْئا یَحْتَاجُ اْلْعِبَادُ اِلَیْهِ اِلا بَیَّنَهُ لِلْنَّاسِ حَتَّی لا یَسْتَطِیعَ عَبْدٌ یَقُولَ لَوْ کَانَ هَذَا نُزِّلَ فِیْ اْلْقُرْآنِ اِلا وَ قَدْ اَنْزَلَ اللهُ فِیه»
«همانا خداوند تبارک وتعالی قرآن را بیانگر هر چیزی قرار داده است حتی به خدا سوگند که رها نکرده چیزی را که بندگان خدا به آن احتیاج داشته باشند، تا آن جا که کسی نمیتواند بگوید: ای کاش خداوند آن را در قرآن بیان میکرده و نکرده است»
نور الثقلین، ج ۳، حدیث ۱۷۴
رسولاکرم(صلیاللّهعلیهواله)
«اَلْجَمالُ صَوابُ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ»(1)
«جمال، به سخن حق گفتن است»
وقتی فریب و دروغ در بین مردمی ارزش شد و مردم در عین حالی که به زشت بودن این کار اعتراف میکنند، ولی باز خودشان را ناتوانتر از آن میبینند که بتوانند سالم زندگی کنند، آنگاه طبق روایات هر کس که زندگی با صداقت و سالم را انتخاب کند همانند ستارهای که در وسط آسمان تاریک برای اهل زمین خود نمایی میکند برای اهل آسمان خودنمایی خواهد کرد و صحنههای زیبایی از انسانیّت را برای آسمانیان رقم خواهد زد.
پاورقی
1-کنــزالعمال، 6853
شروط مشاور خوب
ما راههای زیادی را نرفته و سرد و گرم روزگار را مثل افراد مسن نچشیده ایم پس باید در زندگی از نظرات و دیدگاه های دیگران بهره ببریم. دین اسلام برای حل چالش های زندگی، به مشورت سفارش کرده است. مشورت کردن لازم نیست حتما با کسی انجام شود که تحصیلات آکادمیک روانشناسی و مشاوره را گذرانده باشد اگرچه افرادی که این دوره های را گذرانده اند می توانند گزینه های بهتری برای مشاوره باشند.
اما مهمترین شروط یک مشاور خوب در روایات چیست؟
اول : عاقل و متبحر باشد . در روایتی از امام علی علیه السلام آمده : «شاوِرْ ذَوی العُقولِ، تَأمَنِ الزَّلَلَ والنَّدَمَ.»(1)« مشورت با عاقل، انسان را از لغزش و مشکلات نگاه می دارد» پس اولین شرط مشاور این است که انسان عاقل و رشیدی باشد. عقل در این جا به معنای این است که شناخت کافی به مشکل و راه حل آن را داشته باشد، حال امکان دارد در رشته تحصیلی مشاوره آنها را فراگرفته باشد یا در زندگی آنها را یافته باشد. توجه به این شرط باعث می شود انسان با هر شخصی مشورت نکند زیرا مشورت با انسان نابلد، سرچشمه مشکلات است.
دوم : با تجربه باشد . در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده :« أفضَلُ مَن شاوَرتَ ذو التَّجارِب»2 یعنی از بهترین کسانی که می توانی با او مشورت کنی انسان با تجربه است. طبق این روایت با تجربه بودن یک امتیاز است و اگر کسی در راه مشاوره دادن کارآزموده و آبدیده باشد بسیار بهتر از کسی است که تازه به آداب راهنمایی و مشاوره آشنا شده. البته این به معنای این نیست که افراد جوان برای مشورت صلاحیت ندارند، بلکه به معنای این است که افراد با تجربه برای مشورت بهتر از جوانان این کار هستند.
سوم : دلسوز باشد . درحدیث شریفی از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمده :« مُشاوَرَةُ العاقِلِ الناصِحِ رُشدٌ ویُمنٌ وتَوفیقٌ مِنَ اللَّهِ»3 مشورت کردن با خردمندِ دلسوز، مایه هدایت و میمنت است. این شرط نیز بسیار مهم است زیرا چه بسا انسان با فرد عاقل و با تجربه ای مشورت می کند ولی چون طرف مقابل دلسوز نیست راهکاری را ارائه می دهد که در آن به احساسات طرفین توجه نکرده و سختی ایجاد می کند.
1:غرر الحکم: 5755
2: غرر الحکم: 3279
3: المحاسن: 2/ 438
معیارها در زندگی
ما در معاشرت هایی که با اطرافیان داریم بعضی اوقات کاری را انجام می دهیم که فکر می کنیم بهتر بود کار دیگری می کردیم یعنی نمی دانیم فلان کارمان درست بود یا نه. برای تشخیص صحیح و غلط ما چند شاخصه و معیار داریم که می توانیم به وسیله آنها درست یا اشتباه بودن کارمان را تشخیص دهیم. اولین ملاک ما دین وشریعت اسلام است یعنی اگر خواستیم بدانیم فلان کار خوب است یا نه به گزاره های دینی رجوع می کنیم مثلا وقتی همسرمان کار ناپسندی انجام داده و ما می خواهیم به او تذکر دهیم شک می کنیم که در همان جمع تذکر دهیم یا در خلوت خودمان قضیه را به او بگوییم. با مراجعه به روایات می بینیم امام علی علیه السلام فرموده اند: عیب های همدیگر را آشکار نکنید.(1) پس نباید در جمع تذکر دهیم.
ملاک بعدی ما یک قاعده مهم است که امام علی علیه السلام آن را فرموده اند : با دیگران به گونه ای رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند.(2) برای استفاده عملی از این قاعده باید نوعی شبیه سازی انجام دهیم یعنی خودمان را به جای طرف مقابل قرار دهیم و ببینیم اگر با ما این رفتار را انجام دهند چه عکس العملی داریم ؟ آیا خوشحال می شویم ؟ آیا می پذیریم با ما این گونه برخورد شود؟ در واقع در استفاده از این معیار، ما وجدان و فطرت را داور قرار داده ایم و وقتی بدون جانبداری و پیش داروی به قضیه نگاه می کنیم پی می بریم که کارمان غلط است یا صحیح. مثلا وقتی همسرمان از ما درخواستی دارد و ما می توانیم آن را انجام دهیم نباید زیر آن شانه خالی کنیم زیرا ما هم دوست نداریم همسرمان با ما این گونه برخورد کند.
ملاک سوم ما عرف است. یعنی ببینیم مردم در مورد این کار چگونه قضاوت می کنند. آیا می پسندند یا آن را زشت می دانند . مثلا مردم برای ناهار دادن به میهمان، نون و پنیر را غذای خوبی حساب نمی کنند یا مردم زشت می دانند زن و مرد مسائل شخصی خودشان را در جمع مطرح کنند و هرکدام دیگری را تحقیر کنند یا از کم کاری های دیگری بگویند. البته باید بگوییم عرف همیشه نمی تواند راهنمای خوبی باشد زیرا گاهی عرف نیز منحرف می شود مثلا شاید در جایی رعایت نکردن حجاب در برابر میهمانان عرف باشد در حالی که این کار خلاف دین ماست. یا عرف این باشد که برای میهمانی ریخت پاش صورت گیرد در حالی که این عرف ها نیز با دین ما سازگاری ندارند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
(1): غرر الحکم: 2290
(2): تحف العقول ص ۸۱
یکی از مسائلی که ما در زندگی روزمره با آن روبرو هستیم اشکالات و عیوب دیگران است یعنی ما می بینیم خیلی ها آنگونه که باید وظیفه خود را انجام نمی دهند ، کم کاری می کنند ، گاهی اوقات کارهای ناشایستی انجام می دهند . خصوصا در زندگی مشترک که مرد و زن دائم باهم تعامل دارند و بیش از دیگران از کارها و خصلت های همدیگر خبر دارند در این فضا، وظیفه هرکدام در برابر ایرادات دیگری چیست؟ آیا باید صریحا آنها را به هم گوشزد کنند؟ یا هرکدام به فکر خویش باشند؟ یا راه حل وسطی وجود دارد؟ . یکی از مهمترین کارها در این موارد چشم پوشی یا تغافل است . تغافل یعنی من اصلا متوجه کار شما نشدم . تغافل آنقدر در آداب معاشرت و خصوصا همسرداری مهم است که امام باقر علیه السلام درمورد آن اینگونه فرموده اند :« صَلاحُ شَأنِ الناسِ التَّعایُشُ والتَّعاشُرُ مِلْءَ مِکیالٍ: ثُلُثاهُ فِطَنٌ، وثلثٌ تَغافُل»(1) یعنی اگر معاشرت صحیح با مردم را مانند پیمانه پُرى فرض کنیم، دو سوم آن توجّه و هوشیارى است و یک سومش نادیده گرفتن. به عبارت دیگر یک سوم حسن معاشرت به بیخبر وانمود کردن خود، وابسته است .
در حدیثی از امام علی ع در مورد تغافل اینگونه آمده : «أشرَفُ أخلاقِ الکریمِ تَغافُلُهُ عمّا یَعلَم»(2) یعنی از بزرگترین خصلت های انسان کریم چشم پوشی او از آنچه می داند است .
اما دلیل توصیه اهل بیت ع به تغافل، چیست ؟
برای پاسخ به این روایت از امام علی ع توجه کنید :« مَن لم یَتَغافَلْ ولا یَغُضَّ عن کثیرٍ مِن الامورِ تَنَغَّصَت عِیشَتُه»(3) یعنی هرکس از بسیار از امور چشم پوشی نکند زندگی بر او سخت می شود . برای توضیح این روایت باید گفت مراد حضرت این است که اگر بخواهیم برای هر عیب و ایرادکوچک و بزرگی که از دیگران می بینیم، واکنش نشان دهیم و برای تغییر آن دست به کار شویم زندگی بر ما سخت می شود زیرا خیلی وقت ها عیوب و اشتباهات دیگران اتفاقی اند و تکرار نمی شوند :مثلا شاید فقط این دفعه صحبت کردن همسرمان با مادرش این قدر طول کشیده و همیشگی نیست یا این دفعه شوهرمان بدون اطلاع با دوستانش به سالن ورزشی رفته و همیشه بی خیال نیست در این حالت، تذکر ما منشا کدورت می شود . گاهی نیز می دانیم بعضی رفتارها ریشه در خلق و خوی افراد دارند و قابل تغییر نیستند و ما اگر بخواهیم پشت سرهم تذکر دهیم چیزی درست نمی شود و جز اوقات تلخی، ثمره ای ندارد پس چه بهتر که خودمان را به ندانستن بزنیم .
البته تغافل در مسائل مهم و حساس، توصیه نشده و برای جلوگیری از مشکلات بعدی باید اقدام صورت گیرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
(1): بحار الأنوار: 74/ 167
(2): غرر الحکم: 3256
(3): غرر الحکم: 9149
امام صادق(علیهالسلام)
«لا تَغْتَرُّوا بِصَلوتِهِمْ وَ لا بِصِیامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رَبُّما لَهِجَ بِالصَّلوةِ وَ الصَّوْمِ حَتّی لَوْ تَرَکَهُ اسْتَــوْحَــشَ وَ لکِــنِ اخْتَبَـرُوهُـمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الاْءَمانَةِ»(1)
«فریب نماز و روزه مردم را نخورید زیرا آدمی گاه چنان به نماز و روزه عادت میکند که اگر آنها را ترک گوید احساس ترس میکند بلکه مردم را به راستگویی و امانتداری بیازمایید»
حرف آخر را اول بزنیم و آن اینکه نماز و رزوه و عبادات ظاهری که به چشم ما میآیند ملاک درست و کاملی برای تعیین صلاحیّت و توامندی یک شخص نیستند، چرا که انسان به ناچار و به هر نیّتی هم که شده یا درست یا غلط این عبادات را انجام خواهد داد.
امّا وقتی تعهّد و حساسیّت در وفای به عهد و صداقت مخصوصاً در مواقعی که منافع انسان تحت شعاع قرار میگیرد در کنار نماز و روزه و سایر عبادات قرار میگیرند، آنگاه موضوع عوض میشود و به راحتی میتوان پی به شایستگی و صلاحیّت یک انسان برد.
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند، نه هر که آینه سازد سکندری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی، گر نه هر که تو بینی ستمگری داند
پاورقی
1-ترجمه بحارالانوار، 71/10
یکی از مهارت های اساسی در زندگی مشترک، موقعیت شناسی است. یعنی بدانیم هرکاری در چه زمان و مکانی باید انجام شود، تا آنگونه که شایسته است انجام شود. انسان ها در زندگی حالات مختلفی را تجربه می کنند و در هرکدام از اینها ما باید با آنها درست برخورد کنیم.
مثلا وقتی همسرمان دچار افسردگی است نباید از او انتقاد کنیم زیرا اثر معکوس دارد یا وقتی درخواستی داریم باید ببینیم همسرمان در حال حاضر توانایی انجام آن را دارد یا نه .
از قدیم گفته اند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
یکی از مشکلاتی که ناشی از سبک غلط زندگی است پدیده لوکس گرایی و تجمل طلبی است. البته موضوع آنجا بغرنج شده که بسیاری از تجملات و لوازم غیر ضروری به اسم لوازم زندگی به ما معرفی شده اند و توسط رسانه ها خصوصا تلوزیون ملی، با شدت به مردم، تلقین شده است و مردم به ناچار، برای رسیدن به آنها زحمت می کشند.
این مسئله می تواند در زندگی مشترک آنها بسیار تاثیر گذار باشد .
اول: اینکه وقتی اینها نیاز واقعی تعریف شوند مرد و زن برای تهیه آنها مجبورند بیشتر کار کنند و همین می تواند باعث کم شدن رابطه عاطفی آن دو شود .
دوم: گاهی بر سر اینها مشاجره و دعوا پیش می آید در حالی که اصل اینها اضافی و زائد بودند.
ــــــــــــــــــــــــ
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«طَهِّرُوا أنفُسَکُم مِن دَنَسِ الشَّهَواتِ تُدرِکُوا رَفیعَ الدَّرَجاتِ»(1)
جانهای خود را از چرک شهوات پاک کنید تا به درجات بلند دست یابید.
آنچه ذهن و قلب انسان را از خدا دور میکند و به گند میکشاند همین لذتهای دنیوی از شهوات و تعلّقات است.
وقتی ذهن و قلب ما محل تاخت و تاز اندیشهها و توهمّات شهوتآلود از امور جنسی گرفته تا حبّ جاه و مقام و یا پول و ثروت شد دیگر نه فرصتی پیدا خواهد کرد که به خدا بیاندیشد و نه توانی پیدا خواهد کرد که در آسمان معارف پروراز کند و لذت ببرد.
وقتی زبان انسان به ناسزا گویی و دروغگویی انس گرفت دیگر نه اینکه نخواهد، بلکه نخواهد نتوانست ذکر بگوید.
وقتی قلب انسان در زیر کثافات از شهوات و تعلقّات حبس شد دیگر نه اینکه نخواهد، بلکه نخواهد توانست عطر و بوی معنویّت و لذتهای معنوی و الهی را بچشد.
اینطور نیست که ذکر خداوند و یا صلوات بر محمّدوالمحمّد(صلیاللّهعلیهواله)در هر زبان ناپاکی جاری شود و اگر هم در زبانی جاری شد، اینطور نیست که هر قلب ناپاکی توان چشیدن لذّت آنرا را داشته باشد؛ زبان پاک محل جاری شدن ذکر خداوند است و قلب پاک هم ظرف چشیدن لذّت آن است.
هرکز نفسی پاک نیاید ز دلت بر
تا جان تو فرمانبر این نفس پلید است
پاورقی
1-غرر الحکم : ۶۰۲۰
یکی از گوهرهایی که انسان در زندگی مشترک بدست می آورد، فرزند است. فرزند میوه زندگی است و شیرینی و عطر خاصی به زندگی می بخشد. پدر و مادر برای راحتی و آسایش او شب و روز را تلاش می کنند و خواب را بر خود حرام می کنند تا غباری بر ابروی او ننشنید. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مورد میزان وابستگی انسان به فرزند اینگونه فرمودند: «أولادُنا أکبادُنا »(1) یعنی فرزندان ما همچون پاره های جگر ما هستند.
از طرف دیگر فرزند به عنوان یکی از آزمایشات بزرگ الهی در دین ما شناخته می شود.« و اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ»(2). یعنی «و بدانید که همانا اموال و فرزندان شما مایه امتحان شما هستند» اما جهت آزمایش بودن فرزند چگونه است ؟ به نظر مهمترین جهت در امتحان بودن فرزند این است که انسان علاقه زیادی به فرزندش دارد و این محبت گاهی آنقدربر او چیره می شود که مسائل دیگر زندگی را از یاد می برد و اولویت ها را گم می کند
متاسفانه یکی پدیده های نوظهوری که ناشی از سبک غلط زندگی است فرزند سالاری است . فرزند سالاری به معنای ساده یعنی همه چیز را فدای فرزند کردن و قرار دادن فرزند در اولویت اول زندگی . این پدیده با گره خوردن با مصرف گرایی و عرف های غلطی همچون تجمل و فخر فروشی باعث شده فرزندان به وسیله ای برای نمایش دارایی و افتخارات پدر و مادر تبدیل شوند . یکی از اثرات منفی فرزند سالاری این است که پدر و مادر برای رسیدن به خواسته های فرزند دچار اختلاف می شوند و همدیگر را تحت فشار قرار می دهند و به عبارت ساده تر می شود منشا اختلاف و بگو مگو . مثلا امکان دارد مادر، درخواست خرید یک لباس شیک و گرانقیمت برای کودک داشته باشد و وضعیت مالی پدر مانع این خرید باشد و همین مسئله مادر را ناخرسند کند یا مادر در اثر بی ادبی کودک او را تنبیه کرده باشد ولی پدر بدون توجه به این قضیه، به خاطر گریه کودک، با همسرش تندی کند. البته توجه به خواست و نیاز های طبیعی کودک، وظیفه زوجین است اما بحث ما در مورد خواسته های غیر ضروری و اضافی است.
اما توصیه و راهکار ما این است که همیشه سعی کنید در دوست داشتن فرزند، تعادل را رعایت کنید و اجازه ندهید خواسته ها و احساسات کودکانه فرزندتان، منشا داوری و محور زندگی، قرار بگیرد. بلکه شما و همسرتان، مدیر خانواده اید و با مشورت و همدلی، باید نیاز های واقعی او را پاسخ بدهید.
ـــــــــــــــــــ
(1): جامع الأخبار: ص283
(2) سوره أنفال : آیه 28
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«رُبَّ مُسْتَقْبِل یَوْماً لَیْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ، وَ مَغْبُوط فِی أَوَّلِ لَیْلِهِ، قَامَتْ بَوَاکِیهِ فِی آخِرِهِ»(1)
«چه بسیار کسانی که در آغاز روز زنده بودند اما روز را به پایان نبردند و چه بسیار کسانی که در آغاز شب زندگی شان مورد غبطه مردم بود اما در پایان همان شب عزاداران به سوگشان نشستند»
بنای دنیا و بنای زندگی و تشکیلات این دنیا چه برای مؤمنان و چه برای کافران بر اساس سستی و ناپایداری بنا شده است و این قاعده برای تمام انسانهایی که در این دنیا نفس میکشند و زندگی میکنند در جریان است.
کسانی که نسبت به این دنیا چنین شناختی نداشته باشند و یا دوست نداشته باشند به فانی بودن و ناپایدار بودن دنیا فکر کنند و برای آن آماده باشند، بدون شک در زمان پشت کردن دنیا و بهم ریختن اوضاع افسردگی و ماتم سهم آنان خواهد بود.
چه افراد سالم و تنومندی که مورد غبطه دیگران بودند و یکشبه گرفتار مریضی شدند و خانه نشینی سهم آنان شد و چه افراد ثروتمند و پولداری که مالشان و تکبرشان چشمشان را از دیدن تهیدستان و فقیران کور کرده بود و یکشبه گرفتار بلا و مصیبت شدند و آنچنان به فقر افتادند که انگار نه انگار که مثل دیروزی انسانی ثروتمند بودند.
سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت
به یک گردش چرخ نیلوفری
پاورقی
1-نهجالبلاغهحکمت380
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ فِی مَالِکَ، وَاعْمَلْ فِیهِ مَا تُؤْثِرُ اَنْ یُعْمَلَ فِیهِ مِنْ بَعْدِکَ»(1)
«ای پسر آدم، خودت وصی خویش در داراییات باش وآنچه میخواهی پس از تو در ثروتت کنند، به دست خود انجام بده»
بی اعتباری و نامطمئن بودن ورثه در عمل به وصیّت از یک طرف و دست خالی رفتن ما به سرای آخرت و تاریکی قبرهم از طرف دیگر میتواند بهترین انگیزه برای این باشد که قبل از اتمام مهلت زندگیمان در این دنیا تمام آنچه از کارهای خیر و ثواب مثل ساخت مسجد، بیمارستان، کمک به چاپ و نشر کتب اخلاقی و تربیتی و امثال آن را که در سر داریم اجرایی کنیم و به امید شخص دیگری برای بعد از مردنمان نمانیم.
از طرف دیگر هم ناگفته نماند که در زمان زندگی و نفس کشیدن، اجر و پاداش از مال و اموال گذشتن و برای کار خیر هزینه کردن قابل مقایسه با آنچه بعد از مرگ از خیرات برای ما انجام میدهند نیست، چرا که تا وقتی تپشی در قلب است، حبّ مال و اموال هم در سینه در جریان است، و با این وضعیت از مال و اموال دل کندن و بدون هیچ چشمداشت دیگری برای خدا انفاق کردن به دلیل اثرات فوقالعاده تربیتی آن ما را از عنایت و نگاه ویژهای توسط پروردگار متعال بهرهمند خواهد کرد.
به عبارت دیگر نوع انسانها تا وقتی تپشی در قلب دارند، حب مال و اموال هم در سینه دارند ولی با این حال آنانکه از مال و اموال خود میگذرند و بدون هیچ چشمداشتی برای شاد کردن هم نوعان خود و رضای پرودرگارشان انفاق میکنند، طبق بیان روایات پس منتظر عنایت و عزّتی باشند که خداوند هم برای آنان و هم برای هر کس دیگری که رضای خدا را بر رضای نفس خود پسندیده در نظر گرفته است.
گر کنی خیری بدست خویش کن
خیر خود را وقف هر درویش کن
یک درم کان را بدست خود دهند
به بود زان کز پی او صددهند
گر ببخشی خود یکی خرمای تر
بهتر از بعد تو صد مثقال زر
پاورقی
1-حکمت254 نهجالبلاغه
امام کاظم(علیهالسلام)
«اَلمُومِنُ مِثلُ کفَّتی المیزانِ کلَّما زیدَ فی ایمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ»(1)
«مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می گردد»
افزایش ایمان یعنی سیر صعودی قلب معنوی انسان در مراتب مختلف ایمان و افزایش تدریجی فهم و معرفت انسان از خداوند و جهان خلقت؛ وقتی این اتفاق رقم بخورد، در اولین قدم شخص صاحب ایمان در برخورد با افراد یا سیستمی که بر اساس فهم نازله از سطح ایمان او برخورد میکنند و برنامه میریزند، دچار چالش و مشکل میشود.
همین مسأله و همین اختلاف فهمی که برای صاحب ایمان با افراد و یا سیستم پیرامون او و یا زیر مجموعه او به وجود میآید، یکی از دلایل شروع مشکلات فرد مؤمن است که از یک طرف به علّت بالا رفتن سطح آگاهی و دلسوزی او برای اطرافیان خود است و از طرف دیگر به علّت مقاومت کردن و قبول نکردن نصیحتها و راهنماییهای او توسط افراد و یا سیستمی است که دارای سطح نازلتری از آگاهی و ایمان هستند.
تشبیه بلا و مصیبتی که در حدیث شریف مد نظر امام کاظم(علیهالسلام)است، اینگونه رقم میخورد که شما نسبت به هر معرفتی که پیدا میکنید، مسؤلیتی در امر به معروف و نهی از منکر و وارد شدن به مشکلات پیدا میکنید که این امر باعث میزان شدن کفه راست ترازو یعنی معرفت و آگاهی با کفه چپ ترازو یعنی بلا و مصیبت است.
مثلاً در مواردی امتحان و مصیبت شما به مانند امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)در تحمّل و همگامی با اطرافیان و یا سیستم در جریان است تا به مرور زمان تربیت و رشد پیدا کنند و در مورادی هم امتحان شما در برخورد انقلابی و مقابله مستقیم با آنان است تا با کنار رفتن افراد فاسد و منحرف مقدمات لازم برای رشد و ارتقاء سایر انسانها فراهم شود.
تمام بی ظرفیتی و جزع و فزع کردن ما در روبرو شدن با مشکلات و امتحانات الهی بر میگردد به همان تعلّقات و قید و بندهایی از غیر خدا که در قلب ما هستند و برای ما اهمّیت دارند.
پاورقی
1-تحف العقول ص 408
حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)
«مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ»(1)
هر کس عبادات و کارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را براى او تقدیر مى نماید.
اخلاص و خالص کردن نیّتها و اهدافمان تنها برای خدا کاری نیست که هر قلبی توان تحمّل آنرا را داشته باشد و از طرفی هم تحمّل آنچه در زندگی و گذر عمرمان مصلحت ما است و راضی شدن به رضای خداوند هم باز مسأله نیست که در توان هر انسان غیرساخته و تربیت نشدهای باشد.
هر انسانی به هر اندازه که قلبش از تعلّقات خالی باشد و در قید و بند دنیا و غیرخدا نباشد، به همان اندازه توان خالص شدن و قبول ولایت و مقامات معنوی را خواهد داشت.
به عبارتی تمام بی ظرفیتی و جزع وفزع کردن ما در روبرو شدن با مشکلات و امتحانات الهی بر میگردد به همان تعلقات و قید و بندهایی که از غیر خدا که در قلب ما هستند و برای ما اهمّیت دارند.
وقتی نهال صداقت و اخلاص در قلب انسان شروع به رشد کرد و فهمی از معرفت خالق و مدارای با خلائق برای انسان باز شد، آنگاه پایههای انسانیّت انسان هم شروع به شکل گرفتن خواهد کرد و در این هنگام است که زمین و آسمان، خورشید و ماه برای انسان خواهند چرخید و با کمترین عبادت بیشترین عنایت و با کمترین تلاش بیشترین نتیجه به طرف انسان حرکت خواهد کرد.
پاورقی
1-بحار: ج 67، ص 249، ح 25
همیشه میانه روی بهترین منش و روش در انجام امور زندگی است و آنچه باعث گرفتاری و رنج است افراط یا تفریط است . در مورد تامین هزینه های زندگی نیز همین قاعده جریان دارد ، اگر افراط کنیم اسراف می شود و اگر تفریط باشد، سایه ی سنگین بخل آرامش را می برد . امام کاظم علیه السلام فرموده اند : خرج کردن برای خانواده بین دو مرز قرار دارد : اسراف و بخل(1)
#همسرداری
کافی ج 4 ص 55
امام صادق(علیهالسلام)
«أُنْظُرْ ما بَلَغَ بِهِ عَلِیٌّ علیهالسلام عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ(صلیاللهعلیهوآله) مالَزِمَهُ فَاِنَّ عَلِیا(علیهالسلام) إِنَما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ(صلیاللهعلیهوآله) بِصِدْقِ الْحَدیثِ وَ اَداءِ الاْءَمانَةِ»(1)
«بنگر به آن چه علی(علیهالسلام) به سبب آن بدان مقام و درجه عالی نزد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) رسید پس تو هم مــراقــب آن بــاش زیرا که علی(علیهالسلام) آن مقام و منزلت را از نظر پیامبر به سبب صداقت و اداء امــانت به دســت آورد.»
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) اهل عبادت بود و آن هم نه عبادتی معمولی همانند عبادت ما
امام سجاد(علیهالسلام) در کتابی که عبادتهای حضرت علی علیهالسلام را ثبت کرده بود، نگاه کرد. پس آن را بر زمین نهاد و فرمود: «کیست که قدرت داشته باشد مانند علیی ابن ابی طالب علیهالسلام عبادت کند؟(2)
ایشان اهل ریاضت هم بودند و نه ریاضتهایی که امثال ما توان تحّمل آن را داشته باشیم.
امیرالمؤمنینعلی(علیهآلسلام)
«وَایْمُ اللَّهِ یَمِیناً -أَسْتَثْنِی فِیهَا بِمَشِیئَةِ اللَّهِ- لَأَرُوضَنَّ نَفْسِی رِیَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَی الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَیْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً»(3)
«و سوگند به خدا بر عهده خود می گیرم، جز آن که او نخواهد که در آن ناگزیرم. نفس خود را چنان تربیت کنم که اگر گرده نانی برای خوردن یافتم شاد شود، و از نانخورش به نمک خرسند گردد»
ولی با این اوصاف طبق بیان امام صادق(علیهالسلام) هیچ کدام از این اعمال ملاک رسیدن بدان مقام و منزلت نبود و پروردگار تنها به جهت صداقت و امانتداری حضرت ایشان را به چنین مقام و منزلتی نزد رسول اکرم(صلیاللّهعلیهواله) رساندند.
واقعیت امر هم چنین است چرا که بعد از انجام واجبات دینی و ترک محرمّات الهی، بحث صداقت و راستی از مهمترین بحثهاست و ما هر قدر هم که از ثواب نماز شب بگوییم، هر قدر هم که از ارزش قرائت قرآن بگوییم، هر قدر هم که از اهمیّت انجام مستحبّات بگوییم، اگر از ارزش صداقت و راستی نگوییم، هیچ نگفتیم، چون وقتی صداقت و راستی را از انسان بگیریم، جز نفاق و تزویر چیز دیگری نخواهد ماند.
پاورقی
1-کلینی، ترجمه اصول کافی، 3/163
2-بحارالأنوار، ج 41، ص 17
3-قسمتی از نامه 45 نهجالبلاغه
یکی از شاخصه های تفکر و زندگی غربی، آزادی است یعنی انسان باید بتواند هر کاری که دوست دارد انجام دهد. با این روش انسان غرب زده، خود را از همه چیز حتی اقتضائات فطری خود نیز رها کرده و معلوم نیست انسانیت خود را به چه می داند . در کلامی از امام صادق علیه السلام آمده : «حیا یکی از خصلت هایی است که انسان را از حیوان متمایز کرده و او را از کارهای زشت باز می دارد .»(1) برای توضیح کلام امام باید بگوییم، انسان در بسیاری از خصلت ها شبیه حیوان است از جسم و شکل بدن تا بسیاری از نیاز ها و گرایش هایش، اما آنچه او را متمایز می کند حیاست . حیا باعث می شود انسان کارهای زشت را ازدرون درک کند، به بزرگتر احترام بگذارد، از میهمان پذیرایی کند یا خودش را از نگاه هرزه حفظ کند. اما اگر حیا رفت انسانیت نیز با او می رود و فهماندن زشتی بسیاری از کارها به شخص بی حیا سخت می شود. لذا حفظ حیا، یکی از ارزش ها و شاخصه های مهم خانواده، در اسلام است .
#همسرداری
توحید مفضل ص 79
امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام)
«إِلْزَمِ الصِّدْقَ وَ إِنْ خِفْتَ ضَرَّهُ فَإِنَّهُ خَیْرٌ مِنَ الْکِذْبِ الْمَرْجُوِّ نَفْعَهُ»(1)
«ملازم راستی باش اگر چه از زیان آن بترسی زیرا زیان راستی از سود و منفعت مورد امید دروغ بهتر است»
چشمظاهر بین ما که در بسیاری از اتفاقات و تحولاّت بیشتر از جلوی چشمش را نمیبیند و با همان نگاه سطحی وقایع و رویدادها را تجزیه و تحلیل میکند، کاملاً طبیعی است که وقتی کسی را ببیند که با دروغ و نیرنگ ثروتاندوزی میکند و بالا میرود، قلبش را از یاد خدا خالی کند و حسرت موقیعت و منزلت شخص فریبکار و دروغگو را بخورد و از این نکته غفلت بورزد که این صعودی است برای سقوط یا در این دنیا و یا در آخرت.
وقتی دروغگو و منافق رسوا شود و تمام مردم و سیستمی که فریب او را خورده بودند پشتش را خالی کنند و او هم با همان سرعتی که بالا رفته بود سقوط کند، در این لحظه تمام آن افرادی که در زمان صعود دروغگو، حسرت زندگی و موقیعت اجتماعی او را میخوردند، وقتی شاهد این سقوط شدند، با تمام وجود خدایشان را شکر خواهند کرد که سهمشان از زندگی بیشتر از صداقت، نیّت پاک و کسب حلالشان نبوده است.
پاورقی
1-غررالحکم، 2/194