کانون فرهنگی و هنری وادی مقدس

طهارت نفس بر مبنای فطرت

۵۰۱ مطلب با موضوع «وادی قلم» ثبت شده است

ضرورت توجه به امام عصر ع در مسیر معنویت

ضرورت توجه به امام عصر ع در مسیر معنویت

ضرورت توجه به امام عصر ع در مسیر معنویت

امام زمان علیه السلام راه وصول به معرفت خداست ،در دعای ندبه می خوانیم :

«أَیْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِیً‏ مِنْهُ‏ یُؤْتَى»  [1] کجاست در خانه خدا که باید از آن جا وارد شد ؟!

 

اگر سوز و گداز نسبت به فراق امام زمان علیه السلام نداشته باشیم راه توحید به رویمان گشوده نمی شود! بدون سوز نمی شود باید از دوری امام زمان علیه السلام سوخت و با ناله گفت:

« أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ» [2]کجاست آن وسیله اتصال بین زمین و آسمان ؟!

یعنی امام زمان علیه السلام دروازه عالم غیب و ملکوت است اگر می خواهیم به آن جا راه بیابیم،لازم است با تحصیل معرفت به حضرت حجت علیه السلام ،محبت تام و شدیدی نسبت به ایشان در خود ایجاد کنیم تا جایی که آرزوی زیارت حضرت در هر لحظه و هر جا سراسر وجودمان را پر کند !

 خود این حالت و انتظار دائمی کشیدن باب تمامی کمالات و فضائل را به روی انسان باز می کند ،

اصلا باید برای امام زمان  زندگی کنیم ، برای ایشان بخوابیم و بیدار شویم و تحصیل کنیم .

 خدا می داند که توجه این چنینی چه ثمراتی در پی خواهد داشت و تا چه اندازه راه گشای مشکلات است !

 

اما  محبت دنیا دل ما را ربوده است و به همین دلیل از محبت لایتناهی امام زمان علیه السلام غافل شده ایم

 

هر چه گویم عشق را شرح و بیان                        چون به عشق آیم خجل باشم از آن [3]

 

این جاست که باید ببینیم در این باغچه دلمان چه کاشته و چه می کاریم ! هر حرف و سخن و نیت ما همگی در باغچه دلمان کاشته می شود .

به امام زمان علیه السلام فکر کن تا راه تعالی به رویت گشوده شود

 

نسیمی کز بن آن کاکل آیو                         مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو

چو شو گیرم خیالش را در آغوش                     سحر از بسترم بوی گل آیو [4]

 

 

────────────────────────────

[1] [2] (المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: 579)

[3] (مثنوی معنوی دفتر اول بخش 6  )

[4] دوبیتی‌های باباطاهر-دوبیتی شماره ۲۱۳

 

 

 

2017/07/19

03:47 ق.ظ

 

از خود فانی شو تا چون ابر بباری

از خود فانی شو تا چون ابر بباری

 

 

تا انسان گرفتار سرمای خود بینی و بی مهری است ،جامد بوده و نمی تواند درآسمان و زمین جاری شود ، لذا وقتی انسان در کوره حرارت محبت الهی ذوب گشت آن گاه می تواند بر

حیات بخش شدن در عالم با محبت

حیات بخش شدن در عالم با محبت

 

انسان وقتی در جاده محبت قرار گرفت محبت  یخ های سخت بشریت او را ذوب کرده و از سردی خارج می شود ، در این هنگام چشمه حیات ابدی از جان انسان جاری می شود . رفته رفته انسان می بیند که همانند آبی زلال و در مراحل بعدی می بیند که بسان رودخانه ای به حرکت در آمده است ،  این جاست که هم خودش زنده شده هم دیگران را

لذت با خدا بودن،بر تر از همه هستی

لذت با خدا بودن،بر تر از همه هستی

وصال حق تعالی از همه نعمت ها و لذت هایی که عقل می تواند ادراک کند بالاتر است ، آنان که خود را به خدا دادند خدا نیز خود را به آنان می دهد

«کُن لِی أَکُن لَکَ‏»[1] بنده ام برای من باش تا من هم برای تو باشم‏!

اما ماسوی الله چه دانند که آن چیست :

 ﴿فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ [2] هیچ کس نمی‌داند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده، این پاداش کارهائی است که انجام می‌دادند!

 

این جاست که امام سجاد علیه السلام به خدای متعال عرض می کند :

«یَا نَعِیمِی‏ وَ جَنَّتِی‏ وَ یَا دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی» [3] ای  نعمت و بهشت  من و ای دنیا و ای آخرت من !

 

یعنی همه خیرات  قابل تصور در عالم ، بلکه مافوق تمام آن ها در وصال حق تعالی وجود دارد !

 

اگر اندکی در این معانی اندیشه کنیم ، خواهیم دید چگونه مرغ جانمان دل از قفس تنگ تمام تعلقات دنیای ،بلکه از توجه به تمام نعمتهای اُخروی رها شده و متوجه خدای متعال می شود .

البته باید این توجه را در شبانه روز به صورت مداوم به خود یاد آوری کنیم ، چرا گه انسان فراموش کار است و با اندک مساله ای که پیش می آید گرفتار غفلت می شود .

اگر هر گاه که به نماز ایستادیم و با تمام توجه « الله اکبر » بگوییم و دقت کنیم که معنای آن این است که خدا از همه چیز بزرگ تر است حتی از این که به وصف آید نیز برتر است ، چه برسد که بخواهیم او را با سایر امور مقایسه کرده و آنها را بر ذات الهی مقدم کنیم .


پس ای دوست شب و روز بر درب خانه دلت بنشین و مراقب باش غفلت های دنیایی یاد خدا را از دلت نربایند که اگر چنین کردی خواهی دید که شعله های عشق الهی چگونه لحظه به لحظه در دلت زبانه کشیده و غرق در لذت عشق خدا می شوی .

 

بر سر آتش تو می‌سوزیم

در هوای تو می‌شویم هلاک

 

چون ضروریست سوختن ما را

احرق ارواحنا بنار هواک

 

می‌دهیم از پی صال تو جان

اهدانا ربنا سبیل رضاک

 

گر تو خواهی که ما هلاک شویم

جان فشانیم از برای هلاک[4]

 

 

────────────────────────────

[1] (الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسى)، ص:162)

[2] (سوره سجده ، آیه 17 )

[3] ( بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج91، ص:148)

[4] (دیوان اشعار فیض کاشانی-غزل شماره 545)

 

اهل بیت مربیان شبانه روزی طالبان معنویت

اهل بیت مربیان شبانه روزی طالبان معنویت

سیر در عالم معنویت همانند حرکت در خیابانها و بیانها نیست ، حرکت در متن جان است . باید دانست در تمامی کارها برای موفقیت، نیازمند آموزش و تربیت شدن زیر نظر مربی کامل هستیم تا جایی که فرموده اند :

جایگاه محبت در سیر معنوی

جایگاه محبت در سیر معنوی

 

 مسیر تعالی انسان حد یقف نداشته و مقصدی لایتناهی است ، فرمودند :

﴿أَنَّ إِلى رَبِّکَ اَلْمُنْتَهى[1]    قطعا منتهی و غایت همه امور به سوی پروردگارت منتهی می‌گردد؟!

﴿إِنَّ إِلى رَبِّکَ اَلرُّجْعى[2]    به یقین بازگشت (همه) به سوی پروردگار تو است!

انتهاء و نهایت رجوع انسان به سوی خداست و  از آنجا که خدای متعال

بالاترین لذت در هم نجوا شدن با خدا

بالاترین لذت در هم نجوا شدن با خدا


بسیاری از انسانها لذتی که بتواند آنان را راضی کند را در دستیابی به زخارف دنیای فانی می جویند و عده ای نیز یک قدم بالاتری برداشته و آن لذت را در بهشت و نعمت های آن می جویند ، درحالی که آن لذت نه در دنیا و نه در آخرت یافت نمی شود .

آن لذت بی نهایت که هیچ عقل  و ادراکی نمی تواند آن را وصف کند تنها در 

راه هم سخن شدن با خدای متعال

راه هم سخن شدن با خدای متعال


در ابتدای سیر بنده به سوی خدای متعال اولین مرحله تحصیل ایمان به ذات اقدس الهی است که موجب محبت شدید او به خدای متعال می شود،فرمود :

﴿اَلَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ[1]   آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، شدیدتر است.

 مومنین در مرحله اول محب اند و در این مرحله ایمان را با عشق و محبت اجین کرده اند ، ایمان یعنی محبت .

امام صادق علیه السلام  فرمود :

راه خلیفۀ الله شدن

راه خلیفۀ الله شدن

اولین کلامی که خدای متعال از حضرت عیسی علیه السلام هنگام ولادت نقل می کند این است که می گوید :

﴿ إِنِّی عَبْدُ اَللّهِ ﴾ [1] من بنده خدایم .

بعد در مرحله دوم می گوید :

راه مشاهده خداوند متعال !

راه مشاهده خداوند متعال !


هر وقت سخن از این می شود که آیا می توان خدا را دید یا نه ، همه مات و مبهوت یکدیگر را نگاه می کنند و هیچ جوابی برای سوال مطرح شده ندارند . مخصوصا وقتی که بچه های کوچک از پدر و مادر خود آدرس خدا را گرفته

دین برنامه ملاقات خدا

دین برنامه ملاقات خدا

 

  

خدا را می توان دید ! اما نه با چشم سر بلکه چشم دلی باید تا بتواند به شرف این توفیق بزرگ نائل شود .

 

«لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ 

راه رسیدن به کرامت و معجزه

راه رسیدن به کرامت و معجزه

راه رسیدن به کرامت و معجزه

طبع انسان همواره به دنبال رسیدن به خوارق عادات و اموری است که دیگران از انجام آنها عاجز اند .

همه انسانها دوست دارند منحصر به فرد و متمایز از دیگران باشند . به همین دلیل است که شاهد این همه تکاپو و تلاش های بی وقفه جامعه بشری هستیم . همه تلاش های آنها برای این است که خود را منحصر به فرد

راه ابدی شدن میوه وجود آدمی

راه ابدی شدن میوه وجود آدمی

 

دلیل این که انبیاء و علماء و بزرگان در عالم همیشه سر سبز بوده و هم چون چشمه ای جوشان دائما در حال جوشیدن هستند این است که

مبارزه با هوای نفس،نخ تسبیح تمام فضیلت ها !

مبارزه با هوای نفس،نخ تسبیح تمام فضیلت ها !

خدامتعال از زمانی که تصمیم گرفت انسان را خلق کند مبارزه با تمایلاتش را در فطرت او جای داد و این را خصیصه اصلی هویت او قرار داد پس انسان را خدا خلق کرده است برای مبارزه با دوست داشتنی های خود پس فلسفه خلقت بشر مبارزه با امیال اوست

جهاد با نفس، راه اصلی تعالی معنوی

جهاد با نفس، راه اصلی تعالی معنوی

بسیاری از انسانها فکر می کنند که سیر به سوی خدای متعال با عبادات ظاهری از قبیل نماز  و روزه و حج و ... محقق می شود و به همین دلیل تمام عمر شریفشان را تنها صرف همین دست از عبادات می کنند . ایشان سالیان بسیاری مشغول عبادت های رنگارنگی می شوند که بسیاری از افراد از شنیدن کیفیت عبادت ایشان تعجب می کنند ، اما تا آخر عمر هیچ جلوه ای از جانب خدای متعال بر ایشان نمایان نشده و هیچ گاه  زیبای خدای متعال را شهود نمی کنند و با حسرتی عظیم از دنیا بار بسته و رهسپار عالم قیامت می شوند تا شاید بعد از قیامت عنایتی از جانب حق بر ایشان جلوه گر شده و بتوانند  لحظه به مراد خویش نائل شوند .

سوالی که پیش می آید این است که این افراد به چه علت چنین بی نصیب می شوند ؟ آنان که مومن  و در دنیا مشغول بندگی خدای متعال بوده اند  پس چرا به مراد خود نرسیده اند!

باید بگوییم که دلیل اصلی بی بهرگی آنان این بوده است که در دینداری خود از مسیر صحیحی وارد نشده اند ، اموری که خدای متعال آنها را مقدمه ای برای رسیدن به عبودیت و سیر در مراحل کمال  قرار داده بود را عبودیت پنداشته و به همان ها اکتفاء نمودند به همین هیچ گاه به مقصد نرسیدند .

خدای متعال نماز  و روزه و حج و زکات و سایر اعمال شریعت را مقدمه ای برای رسیدن به عبودیت قرار داده است ، عبودیت واقعی هنگامی محقق می شود که انسان همه هستی خود را زیر پای گذاشته و تمام منیت و خواسته های خود را به قربانگاه ارادهه الهی ببرد ، که اعمال شریعت همگی برای همین هستند ، تا زمانی که انسان به این مقام یعنی فانی نمودن هواهای نفسانی خود نرسیده است هیچ گاه عبودیت کامل را درک نخواهد کرد و به اندازه ای که هوای نفس در وجود انسان وجود دارد به همان اندازه پایه های نظام عبودیت و دین داری انسان سست هستند ، به همین دلیل است که امام امیر المومنین علیه السلام فرمود :

« نِظَامُ الدِّینِ مُخَالَفَةُ الْهَوَى وَ التَّنَزُّهُ عَنِ الدُّنْیَا.»[1] نظام دین مخالفت با هوای نفس و دوری گزیدن از مظاهر دنیا است .

لذا تا زمانی که ریشه های هرز هوای نفس در دشت وجود انسان وجود دارند ، میل به دنیا پرستی در او وجود خواهند داشت و هیچ گاه میل به دنیا پرستی  با خدا پرستی در یک قلب جمع نخواهند شد ، لذا انسانی که این چنین است هیچ گاه به هدف اصلی خلقتش که رسیدن به لقاء الله است دست پیدا نخواهد کرد .

اما وقتی که انسان در مسیر حرکت به سوی ذات ربوبی با هوای نفسش به مبارزه پرداخت عنایاتی وییه از سوی خدای متعال شامل حال او شده و شرایط را برای تعالی مادی  و معنوی اش فراهم می کند . 

امام باقر علیه السّلام فرمود:

«قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّ ارْتِفَاعِی‏ لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِی نَفْسِهِ وَ هِمَّتَهُ فِی آخِرَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ»[2]

خداى عز و جل فرماید: بعزت و جلال و شرف و بلندى مقامم سوگند که: هیچ بنده مؤمنى خواست مرا بر خواست خود، در یکى از امور دنیا برنگزیند، جز آنکه بى‏ نیازیش را در وجود خودش قرار دهم و همتش را متوجه آخرت سازم و آسمانها و زمین را عهده دار روزیش گردانم، و خودم برایش پس تجارت هر تاجرى باشم.

────────────────────────────

[1]غرر الحکم و درر الکلم، ص: 721

[2]الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 137

معنای سیر و سلوک

معنای سیر و سلوک

انسان موجودی جاری در عالم خلقت ، ساخته دست قادری مطلق و رونده راهی پر مشقت می باشد .

خدای متعال هنگامی خلقت انسان غایتی برای او در نظر گرفت ، او که از عالم لا مکان می آمد رسیدن به همان عالم برایش مقدر شد ، اما اول که می آمد خام بود و دست خالی و قرار شد که هنگام بازگشت با دستانی پر از علم و معرفت و نور به آن عالم باز گردد تا آینه ای تمام نما و جلوه ای زیبا از خالق خود باشد .

خدای متعال انسان را آفرید تا مانند خود او شود ، یعنی با اسماء و صفات او پیوند بخورد که از آن تعبیر به لقاء الله می شود .

حرکت برای رسیدن به این مقصد مقدس آسان نیست لذا خداوند متعال  فرمود : 

 «یا أَیُّهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ»﴿الانشقاق‏، 6﴾ ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت می‌روی و در نهایت  او را ملاقات خواهی کرد!

درست است که همه انسانها همانند رودهای سرازیر شده در نهایت امر به دریا می ریزند اما آنان که به خوبی این مسیر را طی کنند همانند رود های زلالی هستند که دریا به راحتی آنان را پذیرفته و با خود به وحدت می رساند اما آنان که این مسیر را به صورت ناصحیح طی کنند همانند رودهای گل آلودی خواهند بود که هنگام ورود ، دریا بر آنان خروشیده و در هم می کوبدشان تا پالایششوند و لیاقت دریا شدن را دریافت کنند .

برنامه ای که با آن می توان رودی زلال شد و باآرامش به دریای بی کران الهی ریخته و با او به وحدت رسید همان دستورات شریعت مقدس اسلام و آن اموری که موجب گل آلود شدن رود وجود ما می شود     اموری هستند که در دین الهی از آنها منع شده و در اصطلاح به آنها «گناه» گفته می شود و کسی که به صورت صحیح و کامل تمامی دستورات الهی را انجام داده و همه منهیات او را ترک کند در اصطلاح به او موحد گفته می شود ، و او انسانی خواهد بود که به مقام خلیفۀ اللهی یعنی جانشینی خدا در روی زمین دست می یابد .

برنامه ای که خدا برای موحّد و خداگونه شدن به ما داده است اگر به خوبی انجام بگیرد موجب پالایش وجود ما از هر ناپاکی و رسیدن به لقاء الله می شود .

آن تعالیم الهی در علم فقه و اخلاق و توحید که همگی برنامه های رسیدن به خدای متعال هستند بیان شده است ، لذا باید با التزام عملی به دستورات الهی همه امیال و خواسته های مضرّ را ویران و خراب کنیم و تمامی بار های اضافی دنیا را که مانع سیر ما در مسیر می شود را به کناری بیاندازیم تا نور خودا بر قلب ما تابیده و منور  به نور توحید شویم .

 خـراباتـی شـدن از خـود رهـایی است

خودی کفر است ور خود پارسایی است

نــشــانــی داده انـــدت از خــرابات

که الـتـوحـیـد و اسـقـاط الاضـافـات

(گلشن راز شیخ محمود شبستری –بخش 57)

این است معنای سیر  و سلوک الی الله

تاثیر خوف از خدا و جهنم در تعالی معنوی انسان

تاثیر خوف از خدا و جهنم در تعالی معنوی انسان

در زمانه ما که عصر تبلیغ و ترویج ایدئولوژی های به ظاهر سرشار از مهر  و محبت است برخی می گویند ، دین اسلام چه دینی است که در آن دائما باید خائف و ترسان بود ! این که نشد زندگی !!

در جواب آنها می گوییم ، هیچ کس نگفته که رکن اصلی دین اسلام خوف و ترس است بلکه در دین اسلام بیش از آن که سخن از قهر  و غضب خدا و ترس  و لرز بندگان در میان باشد سخن از عشق و دوستی و محبت است .

نباید مستی کرد

نباید مستی کرد


جنس و جایگاه ایمان و اعتقاد انسان به وجود خداوندی که تمام امور خلقت، تحت تسلط و قدرتش در جریان است و تمام امور بندگانش را با توجه به مصلحت و حکمتی که می‌داند مدیریّت می‌کند، جنسی از نوع باور و جایگاهی به‌مانند قلب و سینه انسان دارد.

هماهنگی با قانون های خدا راه نجات

هماهنگی با قانون های خدا راه نجات

برخی افراد  وقتی گرفتار سختی و مشکلات کمر شکن می شوند صبر و تحمل خود را از دست داده و رفتار های ناصحیحی از خود بروز می دهند . یکی کفر می گوید و دیگری سراق دزدی و خیات و دست درازی به مال مردم می رود و دیگری پرخاشگری و بد اخلاقی می کند .

این دسته افراد به دلیل معرفت نداشتن به قوانین عالم هستی و درک نکردن فلسفه گرفتاری های عالم خود را باخته و انفعالی رفتار می کنند .

اما آنان که باور به وجود قدرتی مافوق قدرت اسباب مادی داشته و ایمان به علیت معنوی دارند اقرار می کنند که خدایی هست که برای تربیت و تکامل ایشان قوانین ایجاد و اسبابی را در عالم هستی کنار هم قرار داده است و با انواع سختی ها نا ملایمات تلاش دارد تا انسان را به راه آورده و در مسیر تعالی قرار دهد .

تمام تلاش های خدا در عالم برای این است که انسان را مَثَلی از خویش قرار داده و خلقت او را به عنوان خلیفه خود تکمیل کند .

این که خدای متعال هنگام خلقت انسان فرمود :

﴿ إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَةً﴾ (سوره بقره ، آیه 30) من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.

یعنی من در حال قرار دادن جانشین و نماینده ای از سوی خود در زمین هستم . از این بیان فهمیده می شود که هم اکنون نیز خدای متعال در حال انجام دادن این کار است و مسیر تکمیل خلقت همه انسانها تا تحقق امر خلافت الهی در وجود ایشان ادامه دارد .

یعنی خدای متعال همواره در حال جعل و خلق خلیفه ای در روز زمین است و تا زمانی که انسانها به مقام خلیفۀ اللهی نرسند خدای متعال دست از کار خویش بر نخواهد داشت. به همین منظور همانگونه که برای تهیه شمشیر محکم و برنده بایداو را بارهای بار در کوره آتش سوزانده و بکوبند خدای متعال نیز همواره انسانها را به انواع سختی ها و بلایاء مبتلاء می گرداند تا از آنان جانشین و نماینده ای به مثال خویش بسازد .

و وقتی که بنده قوانین خدای متعال را فهمید و خود را با آنها هماهنگ کرد در آن زمان خلقت خدای متعال در جان آن انسان به اتمام رسیده و او را مَثَل  و خلیفه ی خود در زمین قرار می دهد که در حدیثی قدسى از قول خداوند بلند مرتبه آمده که مى‏ فرماید:

«عَبْدِی‏ أطِعْنِی‏ أَجْعَلُکَ مَثَلِی، أَنَا حَیٌّ لَا أَمُوتُ أَجْعَلُکَ حَیَّاً لَا تَمُوتُ، أَنَا غَنِیٌّ لَا أَفْتَقِرُ أَجْعَلُکَ غَنِیَّاً لَا تَفْتَقِرُ، أَنَا مَهْمَا أَشَاءُ یَکُونُ أَجْعَلُکَ مَهْمَا تَشَاءُ یَکُونُ( الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسى)، ص: 709)ای بنده ‏ام، من را اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى که من زنده هستم و نمى‏ میرم تو را هم زنده ای که نمی میرد قرار می دهم . همان طورى که من غنى هستم فقیر نمى ‏شوم تو را هم بی نیازی که فقیر نمی شود  قرار می دهم . . همان طورى که من هر چه را اراده کنم مى ‏شود تو را هم همین طور می سازم.

این جاست که آن جعل خدای متعال که فرمود ﴿إِنِّی جاعِلٌ﴾به اتمام رسیده و می فرماید«أَجْعَلُکَ مَثَلِی» در این هنگام انسان به مقام خلیفۀ اللهی می رسد و در عالم هستی کار خدایی می کند .

تنها راه نجات همین است که خود را با قوانین الهی هماهنگ کنیم و الا تا زمانی که به این هماهنگی دست نیافته ایم همیشه سختی و گرفتاری و محرومیت خواهد بود و وقتی که انسان به این مقام رسید هر چند که باز سختی هایی وجود خواهد داشت اما انسان هیچ یک از آنها را نمی بیند و از آنان متاثر  و دردمند نمی شود و زبانش به این مقال گویا خواهد بود که

در بلا هم می چشم لذات او           مات او یم مات اویم مات او

(مثنوی معنوی –دفتر دوم – بخش 64 ) 

 

در این هنگام بلایاء مصیبت نیستند بلکه موهبتی الهی هستند .

الطاف خفیه الهی به روندگان راه سعادت

الطاف خفیه الهی به روندگان راه سعادت

خدای متعال به صورت دائم انسانهایی که اراده نموده هدایت و تربیتشان کند را با الطاف خفیه خود مدیریت می کند تا از کارزار دنیا و سختی  و گرفتاری های آن نجات یافته و بتوانند حیاتی پاک و سعادت مندانه داشته باشند .

و از آن جا که اگر عالم همانگونه که انسان ها می خواهند پیش رود هیچ نتیجه مطلوبی که انسان را به سعادت ابدی برساند از آن حاصل نخواهد شد ، به همین دلیل در مجموعه تعالیم الهی هموراه انسانها را از تبعیت و میدان دادن به امیال نفسانی خود بازداشته اند چرا که نتیجه اش ناخوشایند خواهد بود، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود :

«مَنْ سَامَحَ نَفْسَهُ‏ فِیمَا یُحِبُ‏ أَتْعَبَهُ فِیمَا یَکْرَه‏ُ»(غرر الحکم و درر الکلم، ص: 621) هر کس که مسامحه کند با نفس خود در آنچه دوست مى ‏دارد ، نفسش او را در آنچه ناخوش مى ‏دارد به سختی اندازد .

انسانی که در دنیا تمام هستی باب میلش پیش رود به سرکشی گرفتار شده و در نهایت در عالم آخرت و چه بسا در همین دنیا گرفتار عذاب قهر الهی می شود ، بگذریم که چنین انسانهایی بنده و اسیر نفس شیطانی شده و از  لذت معنوی که اصل نعمت هاست بی بهره می مانند.

به همین دلیل خدای متعال عالم هستی را مخالف هوای نفس انسانها قرار داده است تا با این امر راه سعادت را طی کنند .

امام باقر عَلَیْهِ السَّلَامُ به نقل از رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فرمود:

« إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ لَیَطْلُبُ الْإِمَارَةَ وَ التِّجَارَةَ حَتَّى إِذَا أَشْرَفَ مِنْ ذَلِکَ عَلَى مَا کَانَ یَهْوَى بَعَثَ اللَّهُ مَلَکاً وَ قَالَ لَهُ عُقْ عَبْدِی وَ صُدَّهُ عَنْ أَمْرٍ لَوِ اسْتَمْکَنَ‏ مِنْهُ‏ أَدْخَلَهُ النَّارَ فَیُقْبِلُ الْمَلَکُ فَیَصُدُّهُ بِلُطْفِ اللَّهِ فَیُصْبِحُ وَ هُوَ یَقُولُ لَقَدْ دُهِیتُ وَ مَنْ دَهَانِی ؟فَعَلَ‏ اللَّهُ بِهِ وَ قَالَ مَا یَدْرِی أَنَّ اللَّهَ النَّاظِرُ لَهُ فِی ذَلِکَ وَ لَوْ ظَفِرَ بِهِ أَدْخَلَهُ النَّارَ»(التمحیص، ص: 56،عنه فی البحار:: 67/ 243 ح 81 و رواه فی مشکاة الأنوار: ص 297 عن الباقر( ع) عن علیّ ابن الحسین( ع) عن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله مرسلا باختلاف یسیر.)همانا بنده مؤمن ریاست و یا تجارتى را دنبال مى ‏کند تا اینکه در شرف دستیابی به آن چه که می خواهد قرار می گیرد ، (در این هنگام)خداوند ملَکى مى ‏فرستد و به او مى ‏گوید: بنده ام را باز دار و او را از کاری که اگر بر آن دست یابد او را وارد دوزخ می گرداند مانع شو! پس ملَک به او رو آورده و به سبب لطف خدای متعال مانع او مى‏ گردد و بنده شب را به صبح آورده در حالی که می گوید: قطعاً بیچاره شدم، چه کسى مرا بیچاره کرد؟ خدا آن کار را کرده است.و حضرت فرمود: او نمى‏ داند که خداوند در این کار و برنامه ناظر او بوده است و اگر بر آن دست مى ‏یافت او را وارد دوزخ مى ‏کرد.

کسانی که خود را با این قانون الهی هماهنگ کنند و با اختیار خود به مخالفت با هوای نفسشان قیام کنند بعد از مدتی تمامی ناملایمات را از جانب الهی دیده و درک می کنند که خدای مهربان در حال تربیت ایشان است به همین دلیل تمام مصائب دنیا را الطاف خفیه الهی می بینند ، این است سرّ این که امام خمینی رحمت الله علیه در ماجرای شهادت فرزند رشید خویش آقا سید مصطفی فرمود :

« شهادت سید مصطفی از الطاف خفیّه الهی بود»

ما نیز باید حیاتمان را در مسیر  مخالف با هوای نفسمان باشد تا از این معانی والا بهره ای ببریم .

راه فرار از سختی ها غفلت از آنها نیست

راه فرار از سختی ها غفلت از آنها نیست

راه وصول به لقاء الهی که غایت سیر بشر در عالم هستی است با سختی های فراوانی همراه است ، که خدای متعال آن را تقدیر تمامی انسانها قرار داده و فرمود :

﴿یا أَیُّهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ﴾ [1]  ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد!

قلبها را نمیشود فریب داد

قلبها را نمیشود فریب داد


ایمان به خدا و اعتقاد به وجود خداوندی پرقدرت، عالم، آگاه و زنده ازجمله اموری است که در نهان همه انسان‌ها نهفته شده و هر انسانی در هر مرتبه‌ای از خباثت و گناه هم که باشد اگرچه شاید نتواند آنچه را که از خدا می‌فهمد به زبان بیاورد و یا حتّی اگرچه این به زبان نیاوردن به خاطر عناد و لجبازی باشد، ولی بازهم درنهایت در دل و خلوت خود نمی‌تواند این امر را انکار کند، چراکه این فهم از خداوند که در وجود هر انسان و حتّی هر مخلوقی قرار گرفته است و قسمت جداناپذیری از خلقت و وجود آنهاست.
امام صادق(علیه‌السلام)
«لَایَسْتَیْقِنُ الْقَلْبُ أَنَّ الْحَقَّ بَاطِلٌ أَبَداً وَ لَا یَسْتَیْقِنُ‏ أَنَّ الْبَاطِلَ حَقٌّ أَبَدا»(1)
«دل هرگز به باطل بودن حقی یا حق بودن باطلی یقین پیدا نمی‌کند»
شاید با این مقدمه‌ای که ذکر شد سوألی در ذهن شما ایجاد شود که اگر این‌چنین قاعده‌ای در خلقت جاری است و هر مخلوقی در دل و نهان خود به یگانگی و وجود خداوند معترف است، پس چرا مؤمن شدن، بنده خدا شدن و قبول و انجام دستورات دینی برای بیشتر مردم مشکل است؟!
آن چیزی که فعلاً به ذهن بنده می‌رسد 3چیز است.
1-خیلی‌ها اگر مؤمن شوند، تحمّل حرف و حدیث مردم و اطرافیانشان برایشان سخت است و از این اتفاق می‌ترسند.
2-خیلی‌ها با دیدن اشتباهات و در بعضی موارد خیانت‌های افرادی که خود را در ظاهر مؤمن معرفی می‌کنند ناراحت می‌شوند و چون نمی‌توانند تحلیل درستی از این اتفاق داشته باشند، نسبت به دین ودینداری بدبین میشوند.
3-بعضی‌ها هم هستند که از روی تعصّب و غرور نمی‌خواهند از افکاری که نمی‌توانند از آن دفاع کنند دل بکنند.


پاورقی
1-بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏67، ص58

سنگینی ایمان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)

سنگینی ایمان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)


نظم وانظباط و منظم بودن بدون شک برای کسی که بخواهد پیشرفت کند و قلّه‌های بلند موفقیت را فتح کند لازم و ضروری است.


به عبارت دیگر برای رسیدن به موفقیت، در مرحله اول باید یک برنامه منظم و مستمر داشت و در مرحله دوم و هنگام عمل کردن،

تغییر مسیر در زندگی و عنایت ویژه خداوند

تغییر مسیر در زندگی و عنایت ویژه خداوند


بدون شک تغییر در مسیر زندگی و عوض شدن برای هر انسانی که عمری بر اساس یک فرهنگ و اخلاق مشخص زندگی کرده و تمام دوستان و آشنایان و همکارانش او را با این روحیه و اخلاق شناخته‌اند خیلی سخت خواهد بود

خود را از غیر خدا بشوی!

خود را از غیر خدا بشوی!

انسان برای این که بتواند در مسیر محبت الهی گام بردارد باید از غیر خدا توبه و وجود خود را از غیر او تطهیر نماید تا جاذبه محبت الهی انسان را ربوده و در وادی لقاء الهی سیر دهد،چه این که فرمود :

چشیدن مزه ایمان

چشیدن مزه ایمان


بیشتر ناراحتی‌ها و بیشتر غم و غصّه‌های در دنیا به خاطر این است که امور ما در زندگی، در بین خانواده، در عرصه کاری یا تحصیلی یا در امور مالی و یا هر جنبه دیگر آن طوری که موردنظر و خواست ماست جلو نمی‌رود.

حتی خواسته های نا معقول هم معقول است

حتی خواسته های نا معقول هم معقول است


ازدواج و تشکیل خانواده یکی از بزرگ‌ترین اتفاقاتی است که در زندگی یک انسان رخ می‌دهد و می‌توان گفت که یکی از نادرترین اتفاقاتی است که همین انگیزه، جوان و نوجوان را به تلاش و جدیت وا‌می‌دارد(1)

درزبان عالمانه، درعمل خائنانه

درزبان عالمانه، درعمل خائنانه


بدون شک در بحث مدیریت جامعه اسلامی مردم به دنبال کسی می‌گردند که نه‌تنها اهل ایمان و تقوا باشد بلکه در تحصیل و فراهم کردن شرایط مناسب برای زندگی دینی در جامعه از بقیه توانمندتر باشد.

هیچ‌وقت یک انسان مؤمن و باتقوا بیشتر

از گدا گدایی کردن، یا از خدا گدایی کردن؟

از گدا گدایی کردن، یا از خدا گدایی کردن؟


در دنیا قاعده این است که هر کس سهم بیشتری از مال و ثروت داشته باشد، عزیزتر و گرامی‌تر است، مخصوصاً اگر این مال و ثروتش را هم طوری در معرض دید مردم قرار دهد که چشم‌ها را خیره کند طبیعتاً جلوه وهیبت بیشتری خواهد داشت.

آرزو همچون سراب است

آرزو همچون سراب است


بدون شکّ برای رسیدن به هر خواسته‌ای و برای رسیدن به هر هدفی اولین قدم مطلع شدن از مشکلات و موانعی است که می‌تواند در این مسیر جلوی رو ما قرار گیرد و در مرحله دوم بستن کمر همّت و تلاش برای رسیدن و پیاده کردن اهداف و آرزوهایمان است

یاری رساندن خدا به انسانها در مسیر مبارزه با نفس

یاری رساندن خدا به انسانها در مسیر مبارزه با نفس

  

انسان در مبارزه با نفس خویش تنها نیست بلکه خدا و هستی نیز در این مبارزه با انسان هستند و به او یاری می رسانند یعنی خدای متعال علاوه بر این که محور اصلی تمامی دستورات دین را مبارزه با هوای نفس قرار داده و هر دستوری که بیان کرده برای این است که هوای نفس انسان را تحت تاثیر قرار دهد علاه بر آن اسباب عالم را به نحوی در کنار هم می چیند که 

دین برنامه مبارزه با نفس

دین برنامه مبارزه با نفس

برخی افراد مسلمان زاده که معرفت کاملی  به احکام و معارف دین ندارند اشکال کرده و می گویند دین اسلام خیلی سختگیرانه عمل کرده ! پس ما در این دنیا چه لذتی می توانیم ببریم ؟

این افراد هیچ معرفتی به اصل دنیا و حیات آدمی ندارند ، ایشان نمی دانند که دنیا خانه آسایش انسان نیست بلکه آسایش راحتی تماما در سرای آخرت است که خدای متعال در حدیث قدسی به داود علیه السلام  فرمود :

هر دل شکستنی که بد نیست

هر دل شکستنی که بد نیست

دل شکستن از جمله کارهایی است که در روایات بسیار از آن نهی شده و آثار وعواقب بدی برای آن بیان شده و از طرفی جبران این اتفاق و این دل شکستن آنقدر مورد اهمیّت است که خداوند قبل از همه وارد عمل شده بطوریکه

قلب مؤمن و عظمت آن

قلب مؤمن و عظمت آن


ازرسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
«مَنْ‏ أَحْزَنَ‏ مُؤْمِناً ثُمَّ أَعْطَاهُ الدُّنْیَا لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ کَفَّارَتَهُ وَ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْه‏»(1)
«هر کس مؤمنی را اندوهگین کند سپس کل دنیا را به او بدهد، جبران اشتباهش نمیباشد و پاداشی بر کارش نمیبیند»
ارزش مؤمن در واقع به ارزش قلبی است که در سینه آن مؤمن وجود دارد، به ارزش قلبی است که در آن قلب شوق وشور خدا و ولایت وجود دارد.

مؤمن به میل خانواده غذا میخورد

مؤمن به میل خانواده غذا میخورد


رسول اکرم(صلی الله علیه واله)
«الْمُؤْمِنُ‏ یَأْکُلُ‏ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ»(1)
«مؤمن با توجه به میل خانواده اش غذا میخورد»
درست است که یکی از خصلت ها وخصوصیات مؤمن استواری و مستحکم بودن در برابر خواسته های غیر شرعی و مخالف رضای پروردگار است که از طرف اطرافیان او و حتی شاید خانواده اش

طرف حساب ما خداست نه شما

طرف حساب ما خداست نه شما


امام صادق(علیه السلام)
«مَنْ‏ أَتَاهُ‏ أَخُوهُ‏ الْمُسْلِمُ‏ فَأَکْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَکْرَمَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ»(1)
«کسی که برادر مسلمانش نزدش آید و وی را گرامیش دارد، در حقیقت خدای متعال را گرامی داشته است»
جدای از اخلاق ورفتار اجتماعی و جدای از ادب واحترامی که هر کدام از ما در روابط روزانه خود در برخورد با دیگران باید رعایت کنیم، اگر کمی دقت کنیم

داشتن نیّت خیر لازم است ولی کافی نیست.

داشتن نیّت خیر لازم است ولی کافی نیست.


امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«مَنْ‏ وَعَظَ أَخَاهُ‏ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیَةً فَقَدْ شَانَهُ»(1)
«هر کس برادرش را پنهانی اندرز دهد او را آراسته وهر کس او را آشکارا اندرز دهد خوارش کرده»
مسلم است که داشتن یک اخلاق خوب ورعایت هر چه بیشتر آداب ورفتار اجتماعی مخصوصاً مسائل اخلاقی چقدر میتواند روی شخصیت وروابط اجتماعی یکنفر مؤثر باشد.

میشه بیشتر هم دقت کرد

میشه بیشتر هم دقت کرد


امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«مَنِ‏ اتَّخَذَ أَخاً مِنْ غَیْرِ اخْتِبَارٍ أَلْجَأَهُ الِاضْطِرَارُ إِلَی مُرَافَقَةِ الْأَشْرَار»(1)
«هرکس بدون آزمایش دوستی برای خود انتخاب کند، به ناچار به رابطه با بدان گرفتار خواهد شد»
اگر قرار باشد هر کسی که جلوی راه ما پیدا شد، بدون اینکه اخلاق و رفتار او را بسنجیم وبه صِرف اینکه انسان خوش اخلاقی بود

بدترین همنشین

بدترین همنشین


سئل امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
«فَأَیُّ صَاحِبٍ لَکَ شَرٌّ قَالَ الْمُزَیِّنُ‏ لَکَ‏ مَعْصِیَةَ اللَّه‏»
«از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)سؤال شد بدترین همنشین چه کسی است؟فرمودند آنکه معصیت خدا را در نظرت زیبا جلوه دهد.»
اگر قبول داشته باشیم که انبیاء فرستادگان خدا برای ما هستند

واقعاً چه فایده ای دارد؟

واقعاً چه فایده ای دارد؟


امام صادق(علیه السلام)
«أَحَبُ‏ إِخْوَانِی‏ إِلَیَ‏ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی»(1)
«دوست داشتنی ترین دوست وبرادرم کسی است که عیبهایم را به من هدیه کند»
یک رابطه دوستانه خوب و سازنده وقتی رقم میخورد که در اولین درجه این رابطه برای ما فایده ها و منافع تربیتی خوبی